Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
If you want to sell your car , I am your man .
U
اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loss leader
U
بفروش میرسد کالایی که به منظور جلب توجه مشتری زیر قیمت تمام شده بفروش می رسد
Take it or leave it.
U
می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
When do you take delivery of yourcar ?
U
اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
You have paid too much for your car .
U
اتوموبیلت را گران خریدی
I bought it on the recommendation of a friend.
U
طبق توصیه دوستم آنرا خریدم
I bought it on your recommendation.
U
بسفارش وتوصیه شما آنرا خریدم
Jerry builder
U
بساز و بفروش
selling
U
فروختن بفروش رفتن
sells
U
فروختن بفروش رفتن
to work off
U
بفروش رساندن اب کردن
sell
U
فروختن بفروش رفتن
sold
U
فروخته شده بفروش رفته
such goods will sell very high
U
اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
soft sell
U
بانرمی وملایمت بفروش رساندن
to go off
U
بفروش رفتن نتیجه دادن
work off
U
از شر چیزی خلاص شدن بفروش رساندن
products customarily found in a pharmacy
U
کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
piece goods
U
کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
sell-out
U
تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
New and used cars are sold here .
U
انواع اتوموبیل های نو وکهنه بفروش می رسد
sell-outs
U
تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell out
U
تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
toxicomania
U
سم خواهی
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
hebephilia
U
نوجوان خواهی
nosophilia
U
بیماری خواهی
homoerotism
U
همجنس خواهی
zealotry
U
هوا خواهی
zoophilia
U
حیوان خواهی
illy
U
ازروی بد خواهی
zoophily
U
حیوان خواهی
oestrus
U
گشن خواهی
thou shalt go
U
خواهی رفت
thanatomania
U
مرگ خواهی
sapphism
U
همجنس خواهی
uranism
U
همجنس خواهی
inversions
U
همجنس خواهی
will to power
U
قدرت خواهی
progressivism
U
ترقی خواهی
progressiveness
U
ترقی خواهی
thou wilt go
U
خواهی رفت
estrus
U
گشن خواهی
ephebophilia
U
جوان خواهی
benevolence
U
نیک خواهی
inversion
U
همجنس خواهی
blackmail
U
باج خواهی
blackmailed
U
باج خواهی
zeal
U
خیر خواهی
blackmails
U
باج خواهی
homosexuality
U
همجنس خواهی
benevolence
U
خیر خواهی
blackmailing
U
باج خواهی
electron affinity
U
الکترون خواهی
willy nilly
U
خواهی نخواهی
coprophilia
U
مدفوع خواهی
Why dont you leave me alone?
U
از جان من چه می خواهی ؟
willy-nilly
U
خواهی نخواهی
amende honorable
U
پوزش خواهی
amativeness
U
خاطر خواهی
Pick, what you like
[want]
!
U
هر کدام را می خواهی بردار!
Do you want some more food ?
U
بازهم غذا می خواهی ؟
Why do you want to know ? dont be nosy.
U
می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
What the hell do you want?
U
چه زهر ماری می خواهی ؟
urning
U
در همجنس خواهی مردان
to offer an apology
U
عذر خواهی کردن
polled
U
نظر خواهی کردن
abundancy motive
U
انگیزه فزون خواهی
supercilious
U
از روی خود خواهی
liberalism
U
اصول ازادی خواهی
poll
U
نظر خواهی کردن
apologizing
U
عذر خواهی کردن
apologizes
U
عذر خواهی کردن
apologized
U
عذر خواهی کردن
apologize
U
عذر خواهی کردن
apologising
U
عذر خواهی کردن
apologises
U
عذر خواهی کردن
apologised
U
عذر خواهی کردن
polls
U
نظر خواهی کردن
apologise
U
عذر خواهی کردن
appealable
U
قابل پژوهش خواهی
latent homosexuality
U
همجنس خواهی نهفته
overt homosexuality
U
همجنس خواهی اشکار
tribadism
U
همجنس خواهی فاعلی
public spiritedness
U
خیر خواهی مردم
royalistic
U
مبنی برسلطنت خواهی
sapphism
U
همجنس خواهی زنان
crystal growth affinity
U
رشد خواهی بلور
hypersexuality
U
فزون خواهی جنسی
generosity
U
خیر خواهی گشاده دستی
faute de mieux
U
همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
Do you want to have your fortune told?
U
می خواهی برایت فال بگیرم ؟
She is hopping mad .
U
چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
to play at
U
خواهی نخواهی اقدام کردن
Having hardly arrived you want to. . .
U
هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
Where do you want to go this time of night ?
U
این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
You seem to expect something for good measure !
U
مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
When in Rome, do as the Romans do!
<proverb>
U
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
public spirit
U
خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public spiritedly
U
ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
You wI'll benefit by this book .
U
از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.
U
اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
radicalism
U
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
nothing serves to but apology
U
هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
invitations
U
وعده خواهی وعده گیری
invitation
U
وعده خواهی وعده گیری
constant dripping wears away the stone
<proverb>
U
اگر که خواهی شوی خوشنویس، بنویس و بنویس و بنویس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com