Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 24 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I forbid you to go . Heaven help you if you go !
U
اگر رفتی نرفتی ! ( مبا دا بروی )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
A good thing you didnt go.
U
چه خوب شد نرفتی
sequential
U
پی رفتی
recessive
U
پس رفتی
to fall down
U
بروی درافتادن
to eat the leek
U
بروی مبارک خودنیاوردن
theatricalize
U
بروی صحنه اوردن
the men were locked out
U
در را بروی کارگران بستند
You are most welcome .
U
قدمتان بروی چشم
crossest
U
قلم کشیدن بروی
crosses
U
قلم کشیدن بروی
crosser
U
قلم کشیدن بروی
cross
U
قلم کشیدن بروی
To drow ( pull ) a gun on some one .
U
بروی کسی اسلحه کشیدن
epigynous
U
واقع بروی تخمدان برمادگی
Dont let on that you know.
U
بروی خودت نیاور که موضوع رامیدانی
Where do you want to go this time of night ?
U
این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
zonate
U
واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
He closed the door against the peace agreement.
U
تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
chest roll
U
چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
sisyphus
U
سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
neoclassical economics
U
در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
panels
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com