Perdic | اگرشما تصویب نمایید | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 126 (7 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	subject to your approval U	اگرشما تصویب نمایید

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	take medical a U	به پزشک مراجعه کنید باطبیب مشورت نمایید
	can you supply our wants? U	ایا شما میتوانید نیازمندیهای ما را رفع نمایید
	approval by acclamation U	تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
	sanctions U	تصویب
	sanctioning U	تصویب
	ratification U	تصویب
	resolutions U	تصویب
	resolution U	تصویب
	ok U	تصویب
	enactments U	تصویب
	enactment U	تصویب
	sanction U	تصویب
	okay U	تصویب
	sanctioned U	تصویب
	approbation U	تصویب
	approval U	تصویب
	approvable U	قابل تصویب
	act U	تصویب نامه
	imprimatur U	تصویب پذیرش
	approval of plan U	تصویب نقشه
	disapprobation U	عدم تصویب رد
	sanction U	تصویب کردن
	discountenance U	تصویب نکردن
	approbate U	تصویب کردن
	sanctioning U	تصویب کردن
	sanctioned U	تصویب کردن
	sanctions U	تصویب کردن
	approved U	تصویب شده
	approvingly U	تصویب شده
	indorsation U	تصویب نمودن
	meet of approval of U	به تصویب ..... رسیدن
	authorized <adj.> <past-p.> U	تصویب شده
	passed <adj.> <past-p.> U	تصویب شده
	authorised [British] <adj.> <past-p.> U	تصویب شده
	approved <adj.> <past-p.> U	تصویب شده
	allowed <adj.> <past-p.> U	تصویب شده
	to have approved U	به تصویب رساندن
	to meet the a of U	به تصویب رسیدن
	allow U	تصویب کردن
	grant U	تصویب کردن
	agreed <adj.> <past-p.> U	تصویب شده
	to be approved U	به تصویب رسیدن
	passage U	تصویب قطعه
	resolute U	تصویب کردن
	allow U	تصویب کردن
	allowing U	تصویب کردن
	allows U	تصویب کردن
	ratified U	تصویب کردن
	ratifies U	تصویب کردن
	ratify U	تصویب کردن
	acceptances U	تصویب یک پیشنهاد
	acceptance U	تصویب یک پیشنهاد
	passages U	تصویب قطعه
	disapproval U	عدم تصویب
	subscribe U	تصویب کردن
	subscribed U	تصویب کردن
	subscribes U	تصویب کردن
	subscribing U	تصویب کردن
	ratification U	تصدیق و تصویب
	pass U	تصویب شدن
	passed U	تصویب شدن
	passes U	تصویب شدن
	ratifying U	تصویب کردن
	acted U	تصویب نامه
	disapprove U	تصویب نکردن
	approving U	تصویب کردن
	approves U	تصویب کردن
	approve U	تصویب کردن
	disapproves U	تصویب نکردن
	passed U	گذراندن تصویب شدن
	disapprove U	رد کردن تصویب نکردن
	the royol a U	تصویب یاصحه همایونی
	approval to the treaty U	معاهدهای را تصویب کردن
	subject to your approval U	موکول به تصویب شما
	pass U	گذراندن تصویب شدن
	reenactment U	تصویب مجدد قانون
	order in council U	تصویب نامه دولتی
	disapproves U	رد کردن تصویب نکردن
	passes U	گذراندن تصویب شدن
	passes U	تصویب کردن قبول شدن
	authorizes U	اختیار دادن تصویب کردن
	authorizing U	اختیار دادن تصویب کردن
	authorize U	اختیار دادن تصویب کردن
	vote U	با اکثریت اراء تصویب کردن
	passed U	تصویب کردن قبول شدن
	authorises U	اختیار دادن تصویب کردن
	enacts U	تصویب کردن نمایش دادن
	pass U	تصویب کردن قبول شدن
	it depends on his approval U	منوط به موافقت و تصویب اوست
	instruments of ratification U	اسناد دال بر تصویب و تصدیق
	enacted U	تصویب کردن نمایش دادن
	votes U	با اکثریت اراء تصویب کردن
	enact U	تصویب کردن نمایش دادن
	voted U	با اکثریت اراء تصویب کردن
	authorising U	اختیار دادن تصویب کردن
	approved circuit U	مدار تصویب شده مخابراتی
	enacting U	تصویب کردن نمایش دادن
	deposit of instrument of ratification U	ایداع اسناد دال بر تصویب
	homologate U	تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
	unit price contract U	قیمت واحد تصویب شده درقرارداد
	rogation U	تصویب قانون بوسیله مراجعه باراء عمومی
	pass U	صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
	passed U	صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
	passes U	صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
	two man rule U	قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
	exchange of instruments of ratification U	مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
	copyright U	عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
	copyrights U	عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
	bill U	اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
	bills U	اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
	pork barrel U	برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
	experts U	نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
	expert U	نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
	privacy act of	قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
	ratify U	قبول کردن تصویب کردن
	ratifying U	قبول کردن تصویب کردن
	ratifies U	قبول کردن تصویب کردن
	homologate U	تصدیق کردن تصویب کردن
	ratified U	قبول کردن تصویب کردن
	ok U	تصویب کردن موافقت کردن
	okay U	تصویب کردن موافقت کردن
	statute of fraud U	قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
	lobby U	تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
	lobbies U	تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
	lobbied U	تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن