Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
oxybiont
U
اکسیژن زی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
oxidation
U
عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
oxidation
U
ترکیب با اکسیژن
oxygenate
U
اکسیژن زدن
oxygenate
U
اکسیژن امیختن
oxygenated
U
اکسیژن زدن
oxygenated
U
اکسیژن امیختن
oxygenates
U
اکسیژن زدن
oxygenates
U
اکسیژن امیختن
oxygenating
U
اکسیژن زدن
oxygenating
U
اکسیژن امیختن
oxidised
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidises
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidising
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidize
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidizes
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidizing
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxygen
U
اکسیژن
oxygen
U
اکسیژن دار
oxygen
U
گاز اکسیژن
oxide
U
ماده شیمیایی از اکسیژن
oxides
U
ماده شیمیایی از اکسیژن
aqualung
U
دستگاه تنفس اکسیژن
aqualungs
U
دستگاه تنفس اکسیژن
ozone
U
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
acetylene oxygen flame
U
شعله استیلن اکسیژن
acidic oxide
U
اکسیژن اسیدی
acidity coefficient
U
نسبت اکسیژن
oxygen ration
U
نسبت اکسیژن
acyl oxygen fission
U
گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
anoxia
U
کمبود اکسیژن
anoxia
U
فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
atmospheric oxygen
U
اکسیژن هوا
atomic weight
U
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
b.o.d
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biochemical oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biological oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
c.o.d
U
نیاز شیمیایی به اکسیژن
chemical oxygen demand
U
نیاز شیمیایی اکسیژن
continuous flow oxygen system
U
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
demand oxygen system
U
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
deoxidate
U
بی اکسیژن کردن
deoxidation
U
اکسیژن گیری
deoxidize
U
بی اکسیژن کردن
deoxidize
U
از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
deoxygenate
U
اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
deoxygenation
U
اکسیژن زدایی
empyreal air
U
اکسیژن
eudiometry
U
سنجش اکسیژن هوا
hypoxemia
U
کاهش اکسیژن بافت
hypoxia
U
کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
hypoxia
U
کاهش اکسیژن بافت
isatin
U
رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
liquid exygen
U
اکسیژن مایع
liquid oxygen
U
اکسیژن مایع
lox
U
اکسیژن مایع
maximal aerobic power
U
بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen consumption
U
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen uptake
U
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption per minute
U
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
maxvo
U
حداکثر اکسیژن مصرفی
maxvo
U
بیشینه اکسیژن مصرفی
monoxide
U
اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
nitrous acid
U
اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
oxidization
U
ترکیب با اکسیژن
oxyacetylene welding
U
جوش اکسیژن
oxyacid
U
اسید اکسیژن دار
oxygen acid
U
اسید اکسیژن دار
oxygen bottle
U
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
oxygen carrier
U
اکسیژن بر
oxygen convertor
U
مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
oxygen cylinder
U
مخزن اکسیژن
oxygen cylinder
U
سیلندر اکسیژن
oxygen debt
U
بدهی اکسیژن
oxygen debt
U
وام اکسیژن
oxygen deficit
U
کمبود اکسیژن
oxygen deficit
U
کسر اکسیژن
oxygen extraction
U
جذب اکسیژن
oxygenation
U
ترکیب با اکسیژن
oxygenation
U
اکسیژن زنی
oxygenation
U
امیزش با اکسیژن
oxygenization
U
اکسیژن دهی
oxygenize
U
با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
oxygenize
U
با اکسیژن امیختن
oxyhydrogen
U
اکسیژن امیخته به ایدروژن
oxyhydrogen blowpipe
U
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
phenolic epoxy
U
خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
pressure breathing
U
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
protoxide
U
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
rebreather
U
سیستم اکسیژن مداربسته
steno oxibiant
U
اکسیژن کم تاب
tetroxide
U
ترکیب دارای چهار اتم اکسیژن
volcanize
U
جوش اکسیژن زدن
vulcanization
U
حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
The room is stuffy.
U
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
ageing
U
ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com