Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
oxyhydrogen
U
اکسیژن امیخته به ایدروژن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
oxyhydrogen blowpipe
U
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
Other Matches
oxygen convertor
U
مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
oxygenize
U
با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
muriatic
U
دارای ایدروژن و کلورین
maximal oxygen consumption per minute
U
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
deoxygenate
U
اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
maximal oxygen uptake
U
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption
U
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power
U
بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
interwrought
U
در هم امیخته
portmanteau
U
امیخته
portmanteaus
U
امیخته
portmanteaux
U
امیخته
motley
U
امیخته
zygose
U
امیخته
mixtures
U
امیخته
medley
U
امیخته
medleys
U
امیخته
mixed
U
امیخته
mixture
U
امیخته
cold mix
U
امیخته سرد
coalescent
U
بهم امیخته
mixed tides
U
کشندهای امیخته
mixed number
U
عدد امیخته
mixed gas
U
گاز امیخته
impanate
U
امیخته بنان
mixed crystal
U
کریستال امیخته
mixed mode
U
باب امیخته
immiscible
U
امیخته نشدنی
chrism
U
روغن امیخته بابلسان
lemon squash
U
شربت امیخته ازابلیمووسوداواتر
oil is immiscible with water
U
روغن با اب امیخته نمیشود
gold amalgam
U
جیوه امیخته بازر
mixed mode experssion
U
عبارت امیخته یاب
prank
U
شوخی امیخته بافریب
mincemeat
U
قیمه امیخته باکشمش
pranks
U
شوخی امیخته بافریب
mixed radix notation
U
نشان گذاری امیخته مبنا
deep laid
U
امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
mixed mode macro
U
درشت دستور امیخته باب
d. butter
U
کره اب کرده و امیخته با ارد
neo platonism
U
فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
poudrette
U
کودی که از مدفوع و زغال امیخته باشد
law french
U
اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
think piece
U
مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
loam
U
خاک رس وشن که با گیاه پوسیده امیخته باشد
lingua franca
U
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
lingua francas
U
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
imbroglios
U
قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
ingratiatory
U
طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
imbroglio
U
قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
omnim gatherum
U
امیختگی چندین چیز باهم توده امیخته جنگ
tragi comedy
U
نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
oxygen
U
اکسیژن
empyreal air
U
اکسیژن
oxygen carrier
U
اکسیژن بر
oxybiont
U
اکسیژن زی
kamptulicon
U
یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
oxidization
U
ترکیب با اکسیژن
oxygen extraction
U
جذب اکسیژن
oxyacetylene welding
U
جوش اکسیژن
oxygen cylinder
U
سیلندر اکسیژن
oxygen debt
U
بدهی اکسیژن
liquid exygen
U
اکسیژن مایع
oxygen cylinder
U
مخزن اکسیژن
oxygenation
U
ترکیب با اکسیژن
oxygenation
U
اکسیژن زنی
oxygenation
U
امیزش با اکسیژن
oxygenization
U
اکسیژن دهی
oxygen deficit
U
کمبود اکسیژن
oxygenize
U
با اکسیژن امیختن
lox
U
اکسیژن مایع
steno oxibiant
U
اکسیژن کم تاب
oxygen debt
U
وام اکسیژن
oxygen deficit
U
کسر اکسیژن
deoxidize
U
بی اکسیژن کردن
deoxidate
U
بی اکسیژن کردن
oxygenating
U
اکسیژن زدن
oxygen
U
گاز اکسیژن
oxygen
U
اکسیژن دار
acidic oxide
U
اکسیژن اسیدی
acidity coefficient
U
نسبت اکسیژن
oxygen ration
U
نسبت اکسیژن
anoxia
U
کمبود اکسیژن
atmospheric oxygen
U
اکسیژن هوا
deoxidation
U
اکسیژن گیری
oxygenates
U
اکسیژن امیختن
oxygenates
U
اکسیژن زدن
oxidation
U
ترکیب با اکسیژن
oxygenate
U
اکسیژن زدن
oxygenate
U
اکسیژن امیختن
deoxygenation
U
اکسیژن زدایی
liquid oxygen
U
اکسیژن مایع
oxygenating
U
اکسیژن امیختن
oxygenated
U
اکسیژن زدن
oxygenated
U
اکسیژن امیختن
oxygen acid
U
اسید اکسیژن دار
oxyacid
U
اسید اکسیژن دار
oxidizing
U
با اکسیژن ترکیب کردن
volcanize
U
جوش اکسیژن زدن
rebreather
U
سیستم اکسیژن مداربسته
oxidised
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidises
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidising
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidize
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidizes
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxide
U
ماده شیمیایی از اکسیژن
oxides
U
ماده شیمیایی از اکسیژن
aqualung
U
دستگاه تنفس اکسیژن
hypoxia
U
کاهش اکسیژن بافت
eudiometry
U
سنجش اکسیژن هوا
hypoxemia
U
کاهش اکسیژن بافت
chemical oxygen demand
U
نیاز شیمیایی اکسیژن
c.o.d
U
نیاز شیمیایی به اکسیژن
maxvo
U
حداکثر اکسیژن مصرفی
maxvo
U
بیشینه اکسیژن مصرفی
acetylene oxygen flame
U
شعله استیلن اکسیژن
aqualungs
U
دستگاه تنفس اکسیژن
b.o.d
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
hypoxia
U
کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
deoxidize
U
از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
biochemical oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biological oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
nitrous acid
U
اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
tetroxide
U
ترکیب دارای چهار اتم اکسیژن
oxidation
U
عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
monoxide
U
اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
acyl oxygen fission
U
گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
vulcanization
U
حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
protoxide
U
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
The room is stuffy.
U
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
isatin
U
رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
ozone
U
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
continuous flow oxygen system
U
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
oxygen bottle
U
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
incorporating mill
U
کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
gouache
U
رنگ کاری با رنگی که در اب حل شده و با عسل و صمغ امیخته شده
demand oxygen system
U
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
jargonize
U
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
anoxia
U
فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
ageing
U
ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
charlatanic
U
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
phenolic epoxy
U
خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
pressure breathing
U
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
atomic weight
U
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com