Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
He has a day off.
U
او مرخصی دارد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
furlough
U
مرخصی سرباز مرخصی دادن
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
leave of absence
U
مرخصی
leaving
U
مرخصی
surlough
U
مرخصی
vacation
U
مرخصی
leaves of absence
U
مرخصی
dismissals
U
مرخصی
dismissal
U
مرخصی
permission
U
مرخصی
vacations
U
مرخصی
off time
U
مرخصی
furlough
U
مرخصی
leave
U
مرخصی
dismission
U
مرخصی
be on leave
U
در مرخصی بودن
furlough
U
حکم مرخصی
liberties
U
مرخصی 84 ساعته
to be away on vacation
[American]
U
در مرخصی بودن
vacationist
U
مرخصی رونده
emergency leave
U
مرخصی اضطراری
vacationer
U
مرخصی رونده
furlough
U
مرخصی سرباز
recess
U
مرخصی گرفتن
liberty men
U
افراد مرخصی
annual leave
U
مرخصی سالانه
vacations
U
مرخصی گرفتن
vacations
U
مرخصی مهلت
liberty
U
مرخصی 84 ساعته
leave with pay
U
مرخصی با حقوق
leaving
U
اذن مرخصی
to take leave
U
مرخصی گرفتن
to take a vacation
U
مرخصی گرفتن
to be away on vacation
[American]
U
داشتن مرخصی
sick leave
U
مرخصی استعلاجی
leave
U
اذن مرخصی
vacation
U
مرخصی گرفتن
compassionate leave
U
مرخصی ارفاقی
recesses
U
مرخصی گرفتن
vacation
U
مرخصی مهلت
he is on leave
U
او در مرخصی است
surlough
U
مرخصی دادن
to apply for leave
U
درخواست مرخصی کردن
off duty
U
مرخصی راحتی نگهبانی
d. certificate
U
گواهی نامه مرخصی
To take a night off .
U
یک شب از کار مرخصی گرفتن
leave with pay
U
مرخصی با استفاده ازحقوق
He is on leave of absence .
U
مرخصی رفته است
ashore
U
رفتن به مرخصی دریایی
sickleave
U
مرخصی بابت ناخوشی
I want to take a couple of days off .
U
یک ردوروز مرخصی می خواهم
leave taking
U
کسب اجازه مرخصی
to get one's ricket
U
ورقه مرخصی گرفتن
to take ones farewell of
U
اجازه مرخصی گرفتن از
releases
U
برگ مرخصی ازاد کردن
He went home on leave .
U
مرخصی گرفت رفت منزل
sabbatic year
مرخصی هر هفت سال یکبار
leave
U
به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
released
U
برگ مرخصی ازاد کردن
furlough
U
مرخصی دادن به مرخص کردن
sit back
<idiom>
U
راحتی داشتن ،مرخصی گرفتن
sabbatical year
U
مرخصی هر هفت سال یکبار
release
U
برگ مرخصی ازاد کردن
leaving
U
به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
relief
U
مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
french leave
U
مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
shore leave
U
مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
leave year
U
سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
busman's holiday
U
تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
leaving
U
اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
leave
U
اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
chains
U
دارد.
are there any remarks?
U
دارد
chain
U
دارد.
has
U
دارد
there is a time for everything
U
دارد
heavy fighting is in progress
U
دارد
he is ill with fever
U
تب دارد
hast
U
او دارد
he has a rage for money
U
دارد
he has worms
U
دارد
he has a spite against me
U
بامن لج دارد
he has an axe to grind
U
غرض دارد
he is 0 years old
U
او ده سال دارد
he is fifty
U
تمام دارد
he has an a. to grind
U
مقصود دارد
he speaks to the purpose
U
قصدی دارد
he tops .0 metres
U
یک مترونیم قد دارد
it has sides
U
سه پهلو دارد
it is usual with him
U
عادت دارد
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
U
بزرگ دارد
multungulate
U
که بیش از دو سم دارد
not a patch on
U
چه دخلی دارد
it depends
[on]
U
بستگی دارد
[به]
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
But one leg to the fowl.
<proverb>
U
مرغ یک پا دارد .
it is sufficiently stamped
U
کسرتمبر دارد
Windows GDI
U
بیتی دارد
what hurt is there in that
U
چه زیانی دارد
what the odds
U
چه اهمیت دارد
There is a knack in it .
U
یک فنی دارد
what matter?
U
چه اهمیت دارد
walls have ears
U
گوش دارد
our library is well stocked
U
خوبی دارد
there is a rumour that
U
شهرت دارد که
the reason is two fold
U
دودلیل دارد
god is
U
خداوجود دارد
the reason is manifold
U
چنددلیل دارد
the probability is
U
احتمال دارد
viruses
U
وجود دارد
virus
U
وجود دارد
figure on
<idiom>
U
بستگی دارد به
he has a maggot in his head
U
وسواس دارد
I owe him a dept of gratitude.
U
حق بگردنم دارد
Buttonhole
U
کتی که در دو طرف دکمه دارد
it needs to be done carefully
U
اینکارتوجه لازم دارد
bass
U
کسی که صدای بم دارد
in all like
U
احتمال کلی دارد
tea is preferable to water
U
چایی بر اب ترجیح دارد
that bridge has openings
U
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
what is wrong with that?
U
مگراین چه عیبی دارد
that word is obsolescent
U
ان واژه کم کم دارد مهجور
(not to be) sneezed at
<idiom>
U
ارزش داشتن را دارد
basses
U
کسی که صدای بم دارد
She has a soft voice
U
صدای نرمی دارد
it is wringing
U
خیلی تراست یا اب دارد
it is worth 0 rials
U
ده ریال ارزش دارد
it is very important
U
بسیار اهمیت دارد
He writes well . he wields a formidable pen .
U
قلم خوبی دارد
Does it matter if I dont come ?
U
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
it is particularly difficult
U
یک دشواری ویژه دارد
it is particularly difficult
U
یک اشکال بخصوصی دارد
it is of frequent
U
خیلی مورد دارد
The kettel is boiling.
U
قوری دارد می جوشد
She has engaging manners .
U
رفتار گیرایی دارد
it askes for attention
U
توجه لازم دارد
the cat has nine lives
U
سگ هفت جان دارد
what is that to you
U
به شما جه دخلی دارد
he must needs go
U
بیخوداصرار دارد برفتن
well and good
U
باشد چه ضرر دارد
he has a loose tongue
U
دهان لقی دارد
he bears out his name
U
اسم بامسمایی دارد
the party is led by him
U
او بر ان حزب ریاست دارد
the switch is on
U
برق جریان دارد
How long is the ticket valid?
U
بلیت تا کی اعتبار دارد؟
backs
U
که یک باتری پشتیبان دارد
the work is in full swing
U
کاربخوبی جریان دارد
there removred revolution
U
شورشی که شهرت دارد
double decker
U
هرچیزیکه دو لایه دارد
back
U
که یک باتری پشتیبان دارد
he has much merit
U
بسیار شایستگی دارد
he keeps my a
U
حساب مراونگه می دارد
he is rightly named
U
اسم بامسمائی دارد
what does it meant
U
یعنی چه چه معنی دارد
he is in the know
U
اطلاع ویژه دارد
he is in a hurry to go
U
عجله دارد برفتن
Every flow must have its ebb.
<proverb>
U
هر فرازى نشیبى دارد.
he is f. of money
U
پول فراوان دارد
There are ticks in every trade .
<proverb>
U
هر کار لمى دارد .
he insists on going
U
اصرار دارد برفتن
There are two sides to every question .
<proverb>
U
هر مساله ای دو جنبه دارد.
he has much merit
U
خیلی قابلیت دارد
to bring grist to the mill
U
نان دراب دارد
rubrician
U
کتاب نماز دارد
There is always a right way of doing everything.
U
هرکاری راهی دارد
He is against
[opposed to]
me .
با من ضد است.
[ضدیت دارد]
She has a lovely (nice) voice.
U
صدای قشنگه دارد
She has a delightfully mellow voice .
U
صدای گرمی دارد
batteries
U
که یک باتری پشتیبان دارد
battery
U
که یک باتری پشتیبان دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .
U
فشار خون دارد
significance
U
معنای مخصوص دارد
He takes my advice. He listens to me.
U
از من حرف شنوایی دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand .
U
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
likelihood
U
احتمال کلی دارد
he has Roman nose
U
او بینی عقابی دارد
biased
U
آنچه اریب دارد
He has influential contacts everywhere.
U
همه جا دست دارد
delectus
U
برای ترجمه دارد
and there an end.
U
و پایان وجود دارد.
She has a subtle charm.
U
جذابیت ظریفی دارد
He is distantly related to us .
U
نسبت دوری با ما دارد
My hair is falling.
U
موهایم دارد می ریزد
She has got regular teeth .
U
دندانهای منظمی دارد
length
U
خط با طول جر حرف دارد
lengths
U
خط با طول جر حرف دارد
She has a lovely ( nice ) voice.
U
صدای قشنگه دارد
It is much sought after
خیلی طالب دارد.
the export of ... is granted the premium.
U
صدور ... جایزه دارد.
Somebody is beating at (upon)the door.
U
یک کسی دارد در می زند
There is only one condition attached to it .
U
فقط یک شرط دارد
it stand well with him
U
بامن نظرمساعدی دارد
With his foul temper.
U
با اخلاق سگه که دارد
it speaks well for him
U
بامن نظرمساعد دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com