English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
negotiable papers U اوراق قابل انتقال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
commercial paper U اوراق و اسناد بهادار قابل انتقال
transferable commercial instrument U اوراق تجارتی قابل انتقال
transferable securities U اوراق بهادار قابل انتقال
Other Matches
transfer of portfolio U انتقال موجودی اوراق بهادار
appraisement bond U اوراق قرضه قابل تجدیدارزیابی
marketable securities U اوراق بهادار قابل معامله
bondable U قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
re issuable notes U اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
negotiating U قابل انتقال
conveyable U قابل انتقال
portable U قابل انتقال
negotiates U قابل انتقال
removable U قابل انتقال
transferable U قابل انتقال
conductible U قابل انتقال
open cheque U چک قابل انتقال
negotiable U قابل انتقال
negotiate U قابل انتقال
alienable U قابل انتقال
demountable U قابل انتقال
descendible U قابل انتقال
transmissive U قابل انتقال
negotiated U قابل انتقال
shiftable U قابل تعویض یا انتقال
negotiable instrument U سند قابل انتقال
transferable credit U اعتبار قابل انتقال
transferable credit U اعتباراسنادی قابل انتقال
irremovable U غیر قابل انتقال
non transferable U غیر قابل انتقال
portable program U برنامه قابل انتقال
assignable credit U اعتبار قابل انتقال
built in U غیر قابل انتقال
transmissable rights U حقوق قابل انتقال
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
inalienably U بطور غیر قابل انتقال
inheritable U میراث بردنی قابل انتقال
movable support U تکیه گاه قابل انتقال
removable mass storage U انباره انبوه قابل انتقال
removable storage media U رسانههای ذخیره سازی قابل انتقال
floating U پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
movable dam U سدی که قابل انتقال بوده و مغمولا درمسیر سیل قرار می دهند
relocatable U آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
perpetual bonds U اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
asynchronous U انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
deferred exit U انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
ether U جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
demodulator U دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
paper U اوراق
papering U اوراق
papers U اوراق
papered U اوراق
in quires U اوراق
savings bond U اوراق قرضه
paper U اوراق بهادار
commercial papers U اوراق تجارتی
secret papers U اوراق سری
overhauled U اوراق کردن
scrapper U اوراق کننده
overhauls U اوراق کردن
disassemble U اوراق کردن
obligations U اوراق قرضه
obligation U اوراق قرضه
papered U اوراق بهادار
treasury bonds U اوراق بهادارخزانه
securities U اوراق بهادار
bonds U اوراق بهادار
commerical papers U اوراق تجارتی
drafts U اوراق بهادار
overhaul U اوراق کردن
overhauling U اوراق کردن
papers U اوراق بهادار
papering U اوراق بهادار
debenture U اوراق قرضه
printed matter U اوراق چاپی
scrap U اوراق دورانداختن
negotiable instruments U اوراق بهادار
substituted service U اوراق دعوی
negotiable papers U اوراق بهادار
drafted U اوراق بهادار
scrapped U اوراق دورانداختن
scrapping U اوراق دورانداختن
government stock U اوراق بهاداردولتی
cannibalization U اوراق کردن
bond U اوراق قرضه
scraps U اوراق دورانداختن
document bills U اوراق تجارتی
draft U اوراق بهادار
commercial bills U اوراق تجارتی
scrapping U نزاع اوراق کردن
scrapping U ماشین الات اوراق
scraps U ماشین الات اوراق
salvaged U اوراق کردن وسایل
scraps U نزاع اوراق کردن
overhauled U اوراق کردن کامل
portfolios U موجودی اوراق بهادار
scrapbooks U دفتر اجناس اوراق
overhaul U اوراق کردن کامل
scrapbook U دفتر اجناس اوراق
scrapping U خرده اوراق کردن
government bonds U اوراق قرضه دولتی
government securities U اوراق بهادار دولتی
salvages U اوراق کردن وسایل
salvaging U اوراق کردن وسایل
portfolio U موجودی اوراق بهادار
junk U جنس اوراق وشکسته
stock exchanges U بورس اوراق بهادار
stock exchange U بورس اوراق بهادار
scrapped U خرده اوراق کردن
scrapped U نزاع اوراق کردن
documents U پرونده ها [اسناد] [اوراق]
brokered U دلال اوراق بهادار
broker U دلال اوراق بهادار
scrap U نزاع اوراق کردن
scrap U ماشین الات اوراق
security market U بازار اوراق بهادار
stock exchange U بورس اوراق بهادار
bourse [in a non-English-speaking country] U بورس اوراق بهادار
securities department U اداره اوراق بهادار
brokering U دلال اوراق بهادار
junk bond U اوراق قرضهی قمارآمیز
scrapped U ماشین الات اوراق
junk bonds U اوراق قرضهی قمارآمیز
scrap U خرده اوراق کردن
securities market U بازار اوراق بهادار
overhauling U اوراق کردن کامل
scraps U خرده اوراق کردن
salvage U اوراق کردن وسایل
overhauls U اوراق کردن کامل
brokers U دلال اوراق بهادار
preference bonds U اوراق قرضه ممتاز
bond issue U صدور اوراق قرضه
registered bond U اوراق قرضه با نام
registered securities U اوراق بهادار با نام
bill of oredit U اوراق قرضه دولتی
bearer securities U اوراق بهادار بی نام
assumed portfolio U اوراق بهادار مفروض
scrappiness U اوراق شدگی ستیزه جویی
leafleting U اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflets U اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
yield of bonds U نرخ بازده اوراق قرضه
issue [of something] [ID card or check] U انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
loose-leaf U دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
archive U ضبط اسناد و اوراق بایگانی
loose leaf U دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
redemption U مبادله اوراق بهادار با پول
cannibalises U محل اوراق کردن وسایل
cannibalize U محل اوراق کردن وسایل
cannibalising U محل اوراق کردن وسایل
cannibalized U محل اوراق کردن وسایل
cannibalizes U محل اوراق کردن وسایل
cannibalised U محل اوراق کردن وسایل
leaflet U اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleted U اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
cannibalizing U محل اوراق کردن وسایل
ceded portfolio U اوراق بهادار واگذار شده
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
pegging U تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
bearer stock U سهام و اوراق قرضه بدون نام
portfolio entry U قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
over-the-counter trading of securities U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
bond discount U تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
kerb market [British E] U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
curb market [American E] U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
The return on the bonds amounts to ... U مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
To take something to pieces. U دل وروده چیزی را در آوردن ( اوراق کردن )
leaflet bomb U بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
emissions U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
quotations U قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
quotation U قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
coupon payments U منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
bears U سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bear U سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
sensible U قابل درک قابل رویت
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com