English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plod U اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plodded U اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plodding U اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plods U اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fudge U فریفتن اهسته حرکت کردن
fudged U فریفتن اهسته حرکت کردن
fudges U فریفتن اهسته حرکت کردن
fudging U فریفتن اهسته حرکت کردن
pace U باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paces U باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paced U باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
zoom U با صدای وزوز حرکت کردن
zoomed U با صدای وزوز حرکت کردن
zooms U با صدای وزوز حرکت کردن
ruffling U صدای طبل اهسته
ruffles U صدای طبل اهسته
ruffle U صدای طبل اهسته
indistinct noise U صدای اهسته و نامعلوم
slow motion picture U تصویر با حرکت اهسته
logged U اهسته وکند شده در حرکت
tautens U تنگ ومحکم کردن یا شدن
tautened U تنگ ومحکم کردن یا شدن
tautening U تنگ ومحکم کردن یا شدن
tauten U تنگ ومحکم کردن یا شدن
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
chortling U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
stew U اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stews U اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewed U اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewing U اهسته جوشانیدن اهسته پختن
cast iron U سخت ومحکم
sterns U سخت ومحکم
sternest U سخت ومحکم
stern U سخت ومحکم
sterner U سخت ومحکم
hard and fast U سخت ومحکم
tapping U ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapped U ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tap U ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
slacken U اهسته کردن
slackened U اهسته کردن
to slack up U کم کم اهسته کردن
slackening U اهسته کردن
slackens U اهسته کردن
trickle charge U پر کردن اهسته
anneal U نرم کردن فلز به وسیله حرارت دادن و سرد کردن اهسته در کوره
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
elutriate U اهسته خالی کردن
decelerates U کندکردن اهسته کردن
decelerated U کندکردن اهسته کردن
decelerate U کندکردن اهسته کردن
decelerating U کندکردن اهسته کردن
slowed U اهسته کردن یاشدن
slowing U اهسته کردن یاشدن
slows U اهسته کردن یاشدن
slowest U اهسته کردن یاشدن
slower U اهسته کردن یاشدن
decants U اهسته خالی کردن
slow U اهسته کردن یاشدن
gentler U اهسته ملایم کردن
gentlest U اهسته ملایم کردن
gentle U اهسته ملایم کردن
decanting U اهسته خالی کردن
decant U اهسته خالی کردن
decanted U اهسته خالی کردن
melton U نوعی پارچه پشمی نرم ومحکم
retard U عقب انداختن اهسته کردن
coos U اهسته بازمزمه ادا کردن
cooed U اهسته بازمزمه ادا کردن
retarding U عقب انداختن اهسته کردن
cooing U اهسته بازمزمه ادا کردن
retards U عقب انداختن اهسته کردن
coo U اهسته بازمزمه ادا کردن
twang U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
instilling U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilled U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instill U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instil U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instils U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instills U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
parade lap U رژه اهسته دور پیست برای گرم کردن
drawbore U کنگرههای موجود بین کام وزبانه که باهم جفت شده ومحکم میشود
tinkle U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
honks U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony U صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
pings U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voices U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
contraltos U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
phut U تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
monophthong U صدای ساده وتنها صدای بسیط
lock U بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
locks U بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
drawls U کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawled U کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawling U کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawl U کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
to blate U مع مع کردن [صدای بز]
crepitate U صدای خش خش کردن
swish U صدای فش فش کردن
swishes U صدای فش فش کردن
swished U صدای فش فش کردن
plink U صدای دق دق کردن
swishing U صدای فش فش کردن
swoosh U صدای خش خش کردن
skirl U صدای زیر صدای نی انبان
keck U صدای قی کردن دراوردن
sizzles U صدای هیس کردن
sizzled U صدای هیس کردن
sizzle U صدای هیس کردن
bellowing U صدای غرش کردن
chirr U صدای ملخ کردن
bleats U صدای بزغاله کردن
sizzling U صدای هیس کردن
pings U صدای غژایجاد کردن
pinging U صدای غژایجاد کردن
pinged U صدای غژایجاد کردن
turn down <idiom> U کم کردن صدای بلند
ping U صدای غژایجاد کردن
bleat U صدای بزغاله کردن
bleated U صدای بزغاله کردن
bleating U صدای بزغاله کردن
gee U صدای هی و هین کردن
whooshed U صدای صفیرایجاد کردن
bellowing U صدای گاو کردن
whooshing U صدای صفیرایجاد کردن
bellowed U صدای غرش کردن
bellowed U صدای گاو کردن
bellow U صدای غرش کردن
bellow U صدای گاو کردن
whooshes U صدای صفیرایجاد کردن
whoosh U صدای صفیرایجاد کردن
bellow U صدای شبیه نعره کردن
vociferate U با صدای بلند ادا کردن
stridulate U تولید صدای گوشخراش کردن
squeaking U با صدای جیغ صحبت کردن
bellowing U صدای شبیه نعره کردن
squeaked U با صدای جیغ صحبت کردن
squeak U با صدای جیغ صحبت کردن
bellowed U صدای شبیه نعره کردن
screeck U صدای گوشخراش ایجاد کردن
screak U صدای گوشخراش ایجاد کردن
squeaks U با صدای جیغ صحبت کردن
paces U با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
paced U با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
pace U با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
snuffles U زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffling U زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffled U زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffle U زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
plash U صدای چلپ چلوپ ایجاد کردن
whish U : صدای حرف "سین " ایجاد کردن
squish U صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
distorts U صدای نامفهوم از بی سیم بی قواره کردن
distort U صدای نامفهوم از بی سیم بی قواره کردن
diphthongize U تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
quacked U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quack U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
snaps U شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snap U شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapped U شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
crackle U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
snapping U شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
plegaphonia U گوش کردن صدای سینه هنگام دق خشکنای
quacking U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
boh U صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
crackled U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackles U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
boo U صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
booed U صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
To speak in a low voice. U آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
quacks U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
booing U صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
boos U صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com