English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
detonation U انفجار ناگهانی
detonations U انفجار ناگهانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
blast line U مسیرموج انفجار خط موج انفجار
burning train U مسیر انفجار سیکل انفجار
explosive train U مدار انفجار مسیر انفجار
ambivalence U توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive U شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurries U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
chemical horn U مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurts U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
eruption U انفجار
bursts U انفجار
blow-ups U انفجار
plosion U انفجار
blastment U انفجار
blow-up U انفجار
blow out U انفجار
blasting U انفجار
brisance U انفجار
blow up U انفجار
blast U انفجار
blasts U انفجار
detonations U انفجار
burst U انفجار
pop U انفجار
displosion U انفجار
pops U انفجار
popped U انفجار
detonation U انفجار
explosion U انفجار
explosions U انفجار
blow out U سوختن انفجار
explosimeter U انفجار سنج
explosion hazard U خطر انفجار
detonatable U قابل انفجار
misfires U گیر در انفجار
blast wave U موج انفجار
blasting machine U دستگاه انفجار
population explosion U انفجار جمعیت
detonation charge U خرج انفجار
detonation cord U سیم انفجار
detonating slab U مسیر انفجار
explosion proof U پوشش ضد انفجار
lead in U مداررابط انفجار
impact action U اثر انفجار
information explosion U انفجار اطلاعات
inexplosive U غیرقابل انفجار
high order detonation U انفجار شدید
combustion chamber U اطاق انفجار
explosive energy U قدرت انفجار
countermining U انفجار ضد مین
explosive force U نیروی انفجار
explosive force U قدرت انفجار
destruct system U سیستم انفجار
crepitation U انفجار مکرر
combustiblity U قابلیت انفجار
explosion proof U ازمایش- انفجار
crater U قیف انفجار
implosion U انفجار از داخل
ignitor U وسیله انفجار
burst wave U موج انفجار
bursting set U محل انفجار
detonative U اماده انفجار
craters U قیف انفجار
explosiveness U قابلیت انفجار
detonable U قابل انفجار
dead center ignition U نقطه انفجار
outburst U انفجار غضب
yields U بازده انفجار
POWs U صدای انفجار
POW U صدای انفجار
sonic booms U انفجار صوتی
sonic boom U انفجار صوتی
blasts U ضربه انفجار
blasts U صدای انفجار
blast U ضربه انفجار
blast U صدای انفجار
detonation U انفجار ضربهای
outbursts U انفجار غضب
busting U انفجار ترکیدگی
busted U انفجار ترکیدگی
bust U انفجار ترکیدگی
busts U انفجار ترکیدگی
the force of the explosion U شدت انفجار
detonations U انفجار ضربهای
gust U انفجار فوت
gusts U انفجار فوت
explosive U قابل انفجار
crackled U صدای انفجار پی در پی
crackles U صدای انفجار پی در پی
atom samshing U انفجار اتمی
swooper U انفجار دار
sympathetic detonation U انفجار القایی
big bang U انفجار بزرگ
blast effect U اثر انفجار
misfire U گیر در انفجار
crackle U صدای انفجار پی در پی
fire time U زمان انفجار
misfired U گیر در انفجار
time of disintegration U زمان انفجار
yielded U بازده انفجار
aerial burst U انفجار هوایی
yield U بازده انفجار
subsidiaries U عمق دهنده به انفجار
atomic time U زمان انفجار اتمی
blast effect U اثر موج انفجار
atom samsher U دستگاه انفجار اتمی
contact fire U انفجار در اثر تماس
explosives U مواد قابل انفجار
crepitate U انفجار پی درپی کردن
afterwinds U باد بعد از انفجار
armed ammunition U مهمات اماده انفجار
armed mine U مین اماده انفجار
breech chamber U محفظه خرج انفجار
blastment U تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
subsidiary U عمق دهنده به انفجار
detonating U ترکاننده وابسته به انفجار
late time U زمان سکته انفجار
flex x U خرج انفجار ورقهای
flex x U خرج انفجار کتابی
bursts U منفجر کردن انفجار
high order detonation U انفجار انی وکامل
powder kegs U چیز قابل انفجار
powder keg U چیز قابل انفجار
poised mine U مین اماده انفجار
bursts U انفجار منفجر شدن
burst U انفجار منفجر شدن
low order U انفجار کند یا ناقص
explosive range U گستره انفجار پذیری
impacts U اثر ترکش انفجار
tnt equivalent U معادل با قدرت انفجار تی ان تی
service mine U مین قابل انفجار
impact U اثر ترکش انفجار
burst U منفجر کردن انفجار
ice mine U مین مخصوص انفجار زیریخی
sofar U دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
strip U تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
proximity fuze U فیوز مخصوص انفجار مرمی
piezometer U دستگاه سنجش شدت انفجار
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
fire time U زمان اجرای اتش یا انفجار
predictor U دستگاه محاسب زمان انفجار
exudation U مواد پخش شونده در یک انفجار
impact action U عمل انفجار نیروی ترکش
countermining distance U فاصله ضد انفجار زنجیری مین
drag loading U نتیجه کشش بادیا موج انفجار
acoustic circuit U مدار عکس العمل انفجار صوتی
fire in the hole U انفجار نزدیک است به جان پناه
discriminating circuit U مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
countermining U زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
ice mining U انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
afterwinds U باد مخالف جهت انفجار اتمی
sticky charge U خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
yielded U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
crackle U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
firing area U نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
crackled U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yield U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
crackles U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yields U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
zero point U نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
sympathetic detonation U انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
late time U زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
precipitated U ناگهانی
snapping U ناگهانی
snaps U ناگهانی
instantaneous U ناگهانی
strike U تک ناگهانی
on the spur of the moment <idiom> U ناگهانی
strikes U تک ناگهانی
snapped U ناگهانی
spontaneity U ناگهانی
precipitate U ناگهانی
sudden U ناگهانی
precipitates U ناگهانی
precipitating U ناگهانی
abrupt U ناگهانی
surprise attack U تک ناگهانی
snap U ناگهانی
all at once <idiom> U ناگهانی
looked U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
burst force U نیروی ناگهانی
he acted from impluse U نیروی ناگهانی یا
spurt U خروج ناگهانی
explosive U یورش ناگهانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com