English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
big bang U انفجار بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
burning train U مسیر انفجار سیکل انفجار
blast line U مسیرموج انفجار خط موج انفجار
explosive train U مدار انفجار مسیر انفجار
chemical horn U مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
blasts U انفجار
detonations U انفجار
plosion U انفجار
blow-up U انفجار
brisance U انفجار
blow up U انفجار
explosions U انفجار
blastment U انفجار
blow out U انفجار
blast U انفجار
blasting U انفجار
blow-ups U انفجار
popped U انفجار
pop U انفجار
bursts U انفجار
detonation U انفجار
pops U انفجار
displosion U انفجار
eruption U انفجار
explosion U انفجار
burst U انفجار
explosive force U نیروی انفجار
information explosion U انفجار اطلاعات
explosive force U قدرت انفجار
explosiveness U قابلیت انفجار
inexplosive U غیرقابل انفجار
implosion U انفجار از داخل
impact action U اثر انفجار
fire time U زمان انفجار
population explosion U انفجار جمعیت
blast effect U اثر انفجار
gusts U انفجار فوت
sympathetic detonation U انفجار القایی
swooper U انفجار دار
atom samshing U انفجار اتمی
busted U انفجار ترکیدگی
crackled U صدای انفجار پی در پی
yielded U بازده انفجار
yields U بازده انفجار
high order detonation U انفجار شدید
yield U بازده انفجار
crackle U صدای انفجار پی در پی
ignitor U وسیله انفجار
gust U انفجار فوت
blast wave U موج انفجار
detonation charge U خرج انفجار
misfires U گیر در انفجار
detonating slab U مسیر انفجار
detonatable U قابل انفجار
combustiblity U قابلیت انفجار
detonable U قابل انفجار
lead in U مداررابط انفجار
combustion chamber U اطاق انفجار
destruct system U سیستم انفجار
countermining U انفجار ضد مین
dead center ignition U نقطه انفجار
crepitation U انفجار مکرر
misfired U گیر در انفجار
misfire U گیر در انفجار
explosive energy U قدرت انفجار
blasting machine U دستگاه انفجار
explosion proof U ازمایش- انفجار
explosion proof U پوشش ضد انفجار
explosion hazard U خطر انفجار
blow out U سوختن انفجار
explosimeter U انفجار سنج
burst wave U موج انفجار
bursting set U محل انفجار
craters U قیف انفجار
crater U قیف انفجار
detonation cord U سیم انفجار
detonative U اماده انفجار
blast U صدای انفجار
POW U صدای انفجار
detonation U انفجار ناگهانی
outbursts U انفجار غضب
outburst U انفجار غضب
detonations U انفجار ناگهانی
detonations U انفجار ضربهای
sonic boom U انفجار صوتی
crackles U صدای انفجار پی در پی
blasts U ضربه انفجار
blasts U صدای انفجار
blast U ضربه انفجار
sonic booms U انفجار صوتی
detonation U انفجار ضربهای
aerial burst U انفجار هوایی
explosive U قابل انفجار
bust U انفجار ترکیدگی
busting U انفجار ترکیدگی
the force of the explosion U شدت انفجار
busts U انفجار ترکیدگی
POWs U صدای انفجار
time of disintegration U زمان انفجار
burst U منفجر کردن انفجار
powder kegs U چیز قابل انفجار
subsidiaries U عمق دهنده به انفجار
subsidiary U عمق دهنده به انفجار
powder keg U چیز قابل انفجار
blastment U تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
crepitate U انفجار پی درپی کردن
breech chamber U محفظه خرج انفجار
burst U انفجار منفجر شدن
explosives U مواد قابل انفجار
bursts U منفجر کردن انفجار
contact fire U انفجار در اثر تماس
explosive range U گستره انفجار پذیری
late time U زمان سکته انفجار
bursts U انفجار منفجر شدن
detonating U ترکاننده وابسته به انفجار
low order U انفجار کند یا ناقص
flex x U خرج انفجار ورقهای
flex x U خرج انفجار کتابی
afterwinds U باد بعد از انفجار
atomic time U زمان انفجار اتمی
high order detonation U انفجار انی وکامل
service mine U مین قابل انفجار
impact U اثر ترکش انفجار
armed mine U مین اماده انفجار
blast effect U اثر موج انفجار
tnt equivalent U معادل با قدرت انفجار تی ان تی
poised mine U مین اماده انفجار
impacts U اثر ترکش انفجار
armed ammunition U مهمات اماده انفجار
atom samsher U دستگاه انفجار اتمی
sofar U دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
strip U تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
countermining distance U فاصله ضد انفجار زنجیری مین
ice mine U مین مخصوص انفجار زیریخی
proximity fuze U فیوز مخصوص انفجار مرمی
predictor U دستگاه محاسب زمان انفجار
impact action U عمل انفجار نیروی ترکش
fire time U زمان اجرای اتش یا انفجار
exudation U مواد پخش شونده در یک انفجار
piezometer U دستگاه سنجش شدت انفجار
afterwinds U باد مخالف جهت انفجار اتمی
acoustic circuit U مدار عکس العمل انفجار صوتی
drag loading U نتیجه کشش بادیا موج انفجار
discriminating circuit U مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
ice mining U انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
countermining U زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
fire in the hole U انفجار نزدیک است به جان پناه
crackled U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yield U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yielded U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yields U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
sticky charge U خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
firing area U نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
crackles U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
sympathetic detonation U انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
zero point U نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
late time U زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
look U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looked U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
shell-shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
water injection U پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
anticountermining device U وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
command detonated U منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
implosion weapon U جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
shock front U جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
sonic booms U انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
sonic boom U انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
firing circuit U مدار چاشنی مدار انفجار
great U بزرگ
great- U بزرگ
greatest U بزرگ
smallest U بزرگ نه
majestic U بزرگ
decuman U بزرگ
gravest U بزرگ
smaller U بزرگ نه
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com