English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
dark adaptation U انطباق با تاریکی
scotopic adaptation U انطباق با تاریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
benighted U گرفتار تاریکی شدن درکوهستان گرفتار در تاریکی
umbrage U تاریکی
dusk U تاریکی
sombreness U تاریکی
dusk U تاریکی شب
the opaque U تاریکی
darkness U تاریکی
nights U تاریکی
night U تاریکی
darkling U در تاریکی
nigritude U تاریکی
owl light U تاریکی
gloom U تاریکی
murkiness U تاریکی
duskiness U تاریکی
obscuration U تاریکی
achluophobia U تاریکی هراسی
midnight U دل شب تاریکی عمیق
nyctophobia U تاریکی هراسی
opaqueness U تاریکی تیرگی
dimness U تاری تاریکی
mare U تاریکی دریا
scotopia U بینایی در تاریکی
mares U تاریکی دریا
dark adaptation U تطبیق با تاریکی
smoke screen U موجب تاریکی وابهام
dark adaptation U عادت کردن به تاریکی
darkle U در تاریکی پنهان شدن
groped U در تاریکی پی چیزی گشتن
tenebrific U تاریکی اور فلمانی
grope U در تاریکی پی چیزی گشتن
onyx U تاریکی پایین قرنیه
Somewhere in the darkness U جایی در میانی تاریکی
gloom U تاریکی افسرده کننده
I bumped into the table in the dark. U تو تاریکی خوردم به میز
groping U در تاریکی پی چیزی گشتن
gropes U در تاریکی پی چیزی گشتن
Some children are afraid of the dark. بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
tenebrous U تاریک وتیره تاریکی اور
We lost our way in the dark. U راهمان راتوی تاریکی گه کردیم
his sight could p darkness U بینایی وی تاریکی رامی شکافت
coincidences U انطباق
coincidence U انطباق
conformity U انطباق
self identity U انطباق
adaptations U انطباق
accommodation U انطباق
accommodations U انطباق
adaptation U انطباق
superposition U انطباق
adaption U انطباق
synchrony U انطباق تقارن
sensory adaptation U انطباق حسی
social adaptiveness U انطباق اجتماعی
nonsuperimposable U انطباق ناپذیر
superimposable U انطباق پذیر
superposable U قابل انطباق
unadapted U انطباق نایافته
visual adaptation U انطباق دیداری
matching stub U مفتول انطباق
suit U تعقیب انطباق
adaptation time U زمان انطباق
adaptation syndrome U نشانگان انطباق
adaptation level U سطح انطباق
absolute accommodation U انطباق مطلق
adaptability U قابلیت انطباق
adaptability U انطباق پذیری
alignments U تنظیم انطباق
coincidences U اقتران انطباق
coincidence U اقتران انطباق
alignment U تنظیم انطباق
adaptable U انطباق پذیر
decency U انطباق بامورد
suits U تعقیب انطباق
suited U تعقیب انطباق
adaptometer U انطباق سنج
adjustability U درجه انطباق
goodness of fit U میزان انطباق
brightness adaptation U انطباق با درخشندگی
coincident current U با انطباق جریان
light adaptation U انطباق با روشنایی
general adaptation syndrome U نشانگان انطباق عمومی
parallax U اختلاف منظر انطباق
synchronised U انطباق زمانی داشتن
synchronising U انطباق زمانی داشتن
synchronize U انطباق زمانی داشتن
synchronizes U انطباق زمانی داشتن
synchronises U انطباق زمانی داشتن
sovietization U انطباق با رژیم شوروی
aberration U عدم انطباق کانونی
suit the punishment to the crime U انطباق مجازات بر جرم
associable U معاشرتی انطباق پذیر
synchronism U ایجاد همزمانی انطباق
coincidence adjustment U تعیین مسافت به وسیله انطباق
compatability U قابلیت انطباق کار هماهنگ با سایردستگاهها
self adjustment U انطباق خود بامحیط یا چیز دیگری
formalization U انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
reseau U شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
electromagnetic compatability U قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
leninism U اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
rationalization U انطباق با اصول عقلانی عقلانی کردن
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com