English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 55 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
just U اندکی پیش
just before U اندکی پیش
right before U اندکی پیش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
high U اندکی فاسد
highest U اندکی فاسد
highs U اندکی فاسد
frigid U دارای اندکی تمایل جنسی
few U اندکی از کمی از
fewer U اندکی از کمی از
fewest U اندکی از کمی از
choppy U اندکی متلاطم
parboil U اندکی جوشاندن
parboiled U اندکی جوشاندن
parboiling U اندکی جوشاندن
parboils U اندکی جوشاندن
dab U اندکی
dabbed U اندکی
dabs U اندکی
awhile U اندکی
wee U اندکی
weeing U اندکی
wees U اندکی
crab U پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
crabs U پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
slightly U اندکی
partially U اندکی
some U اندکی
halfway U اندکی
dampish U اندکی نمسار
dankish U اندکی نمسار
dryish U اندکی خشک
dullish U اندکی تیره یاکمرنگ
duskish U اندکی تاریک
eftsoon U اندکی پس ازان
eftsoons U اندکی پس از ان
half mad U اندکی دیوانه
half made U اندکی دیوانه
he is always a little peculiar U او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
latish U اندکی دیر
lie off U اندکی دور از کشتی
loudish U اندکی بلند
narrowish U اندکی تنگ یا باریک
put some milk to your tea U اندکی شیر بچایی خود بیفزایید
sail close to the wind U اندکی از اصول تجاوزکردن
somedeal U اندکی نسبتا
ten kilometres and more U ده کیلومتر و اندکی بالا
to fang a pump U براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
to hark back U برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
to stay one's stomach U شکم خودرا اندکی سیرکردن
to take something off and pric U اندکی از بهای چیزی کاستن
true he is somewhat stingy.... U راست است که اندکی خسیس است ولی ...
wait a bit U اندکی
wait a minute U اندکی صبر کنید
wait a second U اندکی صبر کنید
peckish [British English] [colloquial] <adj.> U اندکی گرسنه
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com