English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to assume alarming proportions U اندازه هولناک به خود گرفتن
to assume horrifying proportions U اندازه هولناک به خود گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
fathomed U اندازه گرفتن
dimensions U اندازه گرفتن
gauge U اندازه گرفتن
measure U اندازه گرفتن
fathom U اندازه گرفتن
gauged U اندازه گرفتن
mete U :اندازه گرفتن
span U اندازه گرفتن
spanned U اندازه گرفتن
spanning U اندازه گرفتن
spans U اندازه گرفتن
to take the gauge of U اندازه گرفتن
dimension U اندازه گرفتن
fathoms U اندازه گرفتن
gauges U اندازه گرفتن
fathoming U اندازه گرفتن
caliper U اندازه گرفتن
admeasure U اندازه گرفتن
accurate to size U دقت در اندازه گرفتن
measure U بحر اندازه گرفتن
to take a person's measure U اندازه کسیرا گرفتن
measure U بخش یاب اندازه گرفتن
to set a U اندازه گرفتن باطل کردن
stack up U جمع کردن اندازه گرفتن
calibrate U قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
calibrated U قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
calibrates U قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
calibrating U قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
to take the a U بلندی چیزیرا اندازه گرفتن ارتفاع جایی راپیمودن
gauging rod U میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
awful <adj.> U هولناک
terrific U هولناک
lousy <adj.> U هولناک
ghastly U هولناک
rotten <adj.> U هولناک
terrible <adj.> U هولناک
ghastful U هولناک
terrible U هولناک
shockinjg U هولناک تکاندهنده
horribly U بطور هولناک
cruddy [American E] <adj.> U هولناک [اصطلاح روزمره]
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure U 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
gauges U اندازه اندازه گیر
gauge U اندازه اندازه گیر
gauged U اندازه اندازه گیر
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
take in <idiom> U زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
to seal up U درز گرفتن کاغذ گرفتن
clams U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clam U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grip U طرز گرفتن وسیله گرفتن
calebrate U جشن گرفتن عید گرفتن
gripped U طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping U طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag U کفه گرفتن تفاله گرفتن
grips U طرز گرفتن وسیله گرفتن
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
size U اندازه
meter U اندازه
fitted U اندازه
meters U اندازه
what is your size? U اندازه
so far forth U تا ان اندازه
measure U اندازه
to size up U اندازه
symmetric U هم اندازه
soupcon U اندازه کم
beyond measure U بی اندازه
equal U : هم اندازه
gauge U اندازه
indefinite U بی اندازه
bulk U اندازه
degree U اندازه
immoderately U بی اندازه
degrees U اندازه
inordinate U بی اندازه
measurement U اندازه
gauged U اندازه
dealt U اندازه
equaled U : هم اندازه
equaling U : هم اندازه
equalled U : هم اندازه
equalling U : هم اندازه
equals U : هم اندازه
metre U اندازه
immensely U بی اندازه
immense U بی اندازه
metres U اندازه
gauges U اندازه
isometric U هم اندازه
isometrics U هم اندازه
extent U اندازه
infintesimal U بی اندازه
isodiametric U هم اندازه
measurements U اندازه
measurer U اندازه
sizes U اندازه
tract U اندازه
tracts U اندازه
gauge=gage U اندازه
quantum U اندازه
attack size U اندازه تک
screamingly U بی اندازه
what U چه اندازه
deals U اندازه
deal U اندازه
immeasurable U بی اندازه
floor length U اندازه کف
magnitude U اندازه
inordinately U بی اندازه
dimension U اندازه
in part <idiom> U تا یک اندازه
rather U تا یک اندازه
hecatompet U [اندازه صد پا]
how far <adv.> U تا چه اندازه ای
to what extent <adv.> U تا چه اندازه ای
dimensions U اندازه
To some extent. Within limits. U تا اندازه ای
in what way <adv.> U تا چه اندازه ای
measurment U اندازه گیری
block size U اندازه کندهای
block size U اندازه بلاک
bourne U اندازه جوی
middle sized U میان اندازه
minimum size U اندازه حداقل
calibration standard U اندازه کالیبراسیون
circular measure U اندازه کمان
chordal measure U اندازه وتر
same U بهمان اندازه
commensurateness U اندازه گیری
pro tan to U تا این اندازه
measurment U سنجش اندازه
mensuration U اندازه گیری
circular measure U اندازه قوس
block size U اندازه کنده
nominal size U اندازه نامی
admeasurement U تعیین اندازه
infinite U نا محدود بی اندازه
nuclear size U اندازه هسته
of an out size U بیرون از اندازه
out of proportion U خارج از اندازه
over size U بزرگتر از اندازه
quantity U قدر اندازه
quantities U قدر اندازه
partly U تایک اندازه
ample U بیش از اندازه
partially true U تا یک اندازه راست
preventive measure U اندازه حفافتی
nominal size U اندازه اسمی
admensuration U تعیین اندازه
sizes U اندازه بعدساختمان
basic size U اندازه اولیه
sizes U به اندازه کردن
basic size U اندازه اصلی
atomic size U اندازه اتمی
atomic size U اندازه اتم
as well U بهمان اندازه
area of conductor U اندازه سیم
size U اندازه بعدساختمان
size U به اندازه کردن
much as U بهر اندازه که
neat size U اندازه خالص
protective measure U اندازه حفافتی
metering U اندازه گیری
file size U اندازه فایل
imside dimension U اندازه داخلی
in part U تایک اندازه
effective size of grain U اندازه موثرذرات
design size U اندازه نامی
speeds U اندازه سرعت
gauge cock U اندازه نما
speeding U اندازه سرعت
effective size U اندازه موثر
speed U اندازه سرعت
installation dimension U اندازه نصب
fit size U اندازه مناسب
fitting allowance U کاملا" اندازه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com