Perdic | انجمنی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 24 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	associative U	انجمنی
	sisteshood U	انجمنی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	associative storage U	انباره انجمنی
	associative variable U	متغیر انجمنی
	associative memory U	حافظه انجمنی
	associative processor U	پردازنده انجمنی
	associative stopage U	انباره انجمنی
	quadrumvirate U	انجمنی مرکب از چهار تن
	join a society U	عضو انجمنی شدن
	take the chair U	ریاست انجمنی را دارا بودن
	take the chair U	ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
	associative addressing U	پردازندهای که از حافظه انجمنی استفاده میکند
	gate meeting U	انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
	initiatory rites U	ایین دخول کسی در انجمنی بادستور ویژه
	content addressable addressing U	پردازندهای که از فضای ذخیره سازی انجمنی استفاده میکند
	Internet U	انجمنی که عضوی از IAB است و استانداردهای اینترنت را تشخیص میدهد
	IETF U	انجمنی که بخشی ای از TAB است و استانداردهای اینترنت را بیان میکند
	hanging committee U	انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
	Internet U	انجمنی که عضوی از IAB است و استانداردهای جدید اینترنت را پیش از اینکه به IETF مراجعه کنند بررسی میکند
	quadrumvir U	انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
	extends U	گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
	extending U	گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
	extend U	گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
	eisa U	گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy