Perdic | انتقال قهری به حکم دادگاه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	conveyance by record U	انتقال قهری به حکم دادگاه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	judge advocate U	دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
	discharge U	مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
	discharges U	مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
	continuance U	تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
	prize courts U	دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
	transfer of cause U	احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
	purging a contempt of court U	جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
	parquet U	محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
	manadamus U	حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
	remanet U	احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
	natural U	قهری
	naturals U	قهری
	automatics U	قهری
	automatic U	قهری
	compulsory U	قهری
	fortuitous event U	حادثه قهری
	equitable mortgage U	رهن قهری
	coercive U	اجباری قهری
	compulsory partnership U	شرکت قهری
	constructive trust U	مسئولیت قهری
	constructive trust U	ضمان قهری
	natural guardianship U	ولایت قهری
	delictual liability U	ضمان قهری
	natural guardian U	ولی قهری
	acts of God U	اتفاق قهری
	coercive control U	کنترل قهری
	automatic guarantees U	ضمان قهری
	act of God U	اتفاق قهری
	inveluntary partnership U	شرکت قهری
	automatic guarantee U	ضمان قهری
	automatic adjustment U	تهاتر قهری
	summary court U	دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
	writs U	دستور دادگاه حکم دادگاه
	writ U	دستور دادگاه حکم دادگاه
	act of God U	حادثه قهری قوه قهریه
	tort U	عمل موجد ضمان قهری
	torts U	عمل موجد ضمان قهری
	acts of God U	حادثه قهری قوه قهریه
	manifest destiny U	لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
	indeterminate change of station U	انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
	electronic funds transfer U	انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
	arrest U	جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
	arrested U	جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
	arrests U	جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
	transfer U	انتقال دادن نقل کردن انتقال
	transfers U	انتقال دادن نقل کردن انتقال
	transferring U	انتقال دادن نقل کردن انتقال
	baseband transmission U	روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
	transfer processing U	امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
	upload U	انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
	signal U	1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
	xmodem U	یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
	signalled U	1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
	signaled U	1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
	transfer rate U	نسبت انتقال سرعت انتقال
	transfer ladle U	کفچه انتقال چمچمه انتقال
	negative acknowledgement U	کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
	united nations organization U	سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
	trans shipment U	انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
	IrDA U	روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
	courthouses U	دادگاه
	court U	دادگاه
	forums U	دادگاه
	court of law U	دادگاه
	forum U	دادگاه
	tribunal U	دادگاه
	court of justice U	دادگاه
	tribunals U	دادگاه
	courthouse U	دادگاه
	courtrooms U	دادگاه
	courts U	دادگاه
	judgement seat U	دادگاه
	judgement hall U	دادگاه
	court division U	دادگاه
	courtroom U	دادگاه
	juvenile courts U	دادگاه اطفال
	kangoroo court U	دادگاه محلی
	cite U	به دادگاه خواندن
	cited U	به دادگاه خواندن
	juvenile court U	دادگاه اطفال
	juvenile court U	دادگاه نوجوانان
	cites U	به دادگاه خواندن
	citing U	به دادگاه خواندن
	special tribunal U	دادگاه اختصاصی
	jurisdiction of the court U	صلاحیت دادگاه
	military court U	دادگاه نظامی
	writs U	حکم دادگاه
	judicial confession U	اقرار در دادگاه
	evoke U	به دادگاه بالاتربردن
	juvenile courts U	دادگاه نوجوانان
	evokes U	به دادگاه بالاتربردن
	bar U	وکالت دادگاه
	summary court U	دادگاه بدوی
	bars U	وکالت دادگاه
	evoking U	به دادگاه بالاتربردن
	superior court U	دادگاه عالی
	superior court U	دادگاه تمیز
	writ U	حکم دادگاه
	eyre U	دادگاه سیار
	writs U	قرار دادگاه
	police force U	دادگاه پلیس
	police forces U	دادگاه پلیس
	tribunal U	دادگاه محکمه
	writ U	قرار دادگاه
	magistrates court U	دادگاه جنحه
	divan U	دادگاه اسلامی
	kangaroo court U	دادگاه پوشالی
	kangaroo court U	دادگاه غیرقانونی
	tribunals U	دادگاه محکمه
	forums U	دادگاه محکمه
	rota U	دادگاه کاتولیکی
	rotas U	دادگاه کاتولیکی
	forum U	دادگاه محکمه
	law courts U	دادگاه قضایی
	law court U	دادگاه قضایی
	kangaroo courts U	دادگاه مندرآوردی
	military tribunal U	دادگاه نظامی
	kangaroo courts U	دادگاه غیرقانونی
	martial court U	دادگاه نظامی
	kangaroo courts U	دادگاه پوشالی
	kangaroo court U	دادگاه مندرآوردی
	diwan U	دادگاه اسلامی
	administrative tribunal U	دادگاه اداری
	courtroom U	اطاق دادگاه
	auto da fe U	رای دادگاه
	Chief Justice U	رئیس دادگاه
	ushers U	دربان دادگاه
	warnings U	اخطاریه دادگاه
	warning U	اخطاریه دادگاه
	ushering U	دربان دادگاه
	ushered U	دربان دادگاه
	usher U	دربان دادگاه
	courts of appeal U	دادگاه استان
	per curium U	به وسیله دادگاه
	peace court U	دادگاه بخش
	court of appeal U	دادگاه پژوهش
	provost court U	دادگاه پادگانی
	prsbytery U	دادگاه شرعی
	quaestor U	افسررئیس دادگاه
	receivership U	امانت دادگاه
	circuit court U	دادگاه منطقهای
	petty session U	دادگاه سیار
	circuit court U	دادگاه استیناف
	president of the court U	رئیس دادگاه
	country court U	دادگاه بخش
	court division U	بخش دادگاه
	courts of appeal U	دادگاه پژوهش
	courts of appeal U	دادگاه استیناف
	court of appeal U	دادگاه استیناف
	police power U	دادگاه پلیس
	court of appeal U	دادگاه استان
	police court U	دادگاه خلاف
	courtrooms U	اطاق دادگاه
	contempt og court U	اهانت به دادگاه
	assize court U	دادگاه جنایی
	quarter sessions U	دادگاه استینافی
	queens bench division U	دادگاه ملکه
	courts of inquiry U	دادگاه تفتیش
	criminal court U	دادگاه جنایی
	landesgericht U	دادگاه ایالتی
	recourse action U	رجوع به دادگاه
	canonry U	دادگاه شرع
	court session U	جلسه دادگاه
	rehearing U	تجدیدجلسه دادگاه
	beadle U	منادی دادگاه
	municipal court U	دادگاه داخلی
	municipal court U	دادگاه شهرداری
	district court U	دادگاه بخش
	court of iquiry U	دادگاه رسیدگی
	disciplinary tribunal U	دادگاه انتظامی
	court of inquiry U	دادگاه تفتیش
	Chief Justices U	رئیس دادگاه
	court of province U	دادگاه استان
	court of petty offences U	دادگاه لغزش
	court martial U	دادگاه نظامی
	decree U	قرار دادگاه
	court martiall U	دادگاه نظامی
	court material U	دادگاه نظامی
	decrees U	قرار دادگاه
	decreed U	قرار دادگاه
	court of appeals U	دادگاه استیناف
	court of first instance U	دادگاه شهرستان
	questor U	افسررئیس دادگاه
	court of first instance U	دادگاه بدوی
	court of grievances U	دادگاه مظالم
	decreeing U	قرار دادگاه
	chief clerk of the court U	مدیر دفتر دادگاه
	sued U	به دادگاه شکایت کردن
	sues U	به دادگاه شکایت کردن
	suing U	به دادگاه شکایت کردن
	state's evidence U	گواه دادگاه جنایی
	recorders U	رئیس دادگاه محلی
	sue U	به دادگاه شکایت کردن
	decision U	حکم دادگاه داوری
	master of the court U	مدیر دفتر دادگاه
	decisions U	حکم دادگاه داوری
	international court U	دادگاه بین المللی
	committed for trial U	تسلیم متهم به دادگاه
	inquisitional U	وابسته به دادگاه روحانی
	traffic court U	دادگاه عبور و مرور