Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
removal
U
انتقال تغییر محل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
shift
U
تغییر مکان انتقال
shifted
U
تغییر مکان انتقال
shifts
U
تغییر مکان انتقال
amplitude
U
روش انتقال داده توسط تغییر اندازه سیگنال جاری
permanent change of station
U
تغییر محل دایمی یکان انتقال دایم
shift instruction
U
دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
Other Matches
indeterminate change of station
U
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
end strings
U
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
upload
U
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signal
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
U
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signalled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
unclocked
U
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
U
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changed
U
تغییر کردن تغییر دادن
change over
U
تغییر روش تغییر رویه
changing
U
تغییر کردن تغییر دادن
change
U
تغییر کردن تغییر دادن
changes
U
تغییر کردن تغییر دادن
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
fm
U
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
counter march
U
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
U
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
non return to zero
U
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
conveyance
U
انتقال
turn over
U
انتقال
negotiation
U
انتقال
metabasis
U
انتقال
conveying
U
انتقال
shift
U
انتقال
transter
U
انتقال
abaloenation
U
انتقال
assignment
U
انتقال
assignments
U
انتقال
marque
U
انتقال
mittimus
U
انتقال
negotiations
U
انتقال
conveyances
U
انتقال
line shaft
U
انتقال
bail arm
U
انتقال
transmissions
U
انتقال
transfer
U
انتقال
transition
U
انتقال
transitions
U
انتقال
transmission
U
انتقال
shifted
U
انتقال
transfers
U
انتقال
shifts
U
انتقال
transference
U
انتقال
devolution
U
انتقال
transferring
U
انتقال
transmission line
U
خط انتقال
transfer line
U
خط انتقال
conductance
U
انتقال
downloading
U
انتقال
transfer check
U
انتقال
convey
U
انتقال
displacement
U
انتقال
move
U
انتقال
shift
U
انتقال
conduction
U
انتقال
conveyed
U
انتقال
conveys
U
انتقال
intuitions
U
انتقال
translation
U
انتقال
translations
U
انتقال
intuition
U
انتقال
transportation
U
انتقال
transformation
U
انتقال
migration
U
انتقال
positive transference
U
انتقال مثبت
carry
U
انتقال دادن
carrying
U
انتقال دادن
transient
U
در حال انتقال
shifting
U
انتقال دادن
transients
U
در حال انتقال
inalienable
U
غیرقابل انتقال
transmissibility
U
قابلیت انتقال
transfer time
U
زمان انتقال
transferable
U
قابل انتقال
transferable
U
انتقال پذیر
axles
U
محور انتقال
portability
U
قابلیت انتقال
overhead transmission line
U
خط انتقال هوایی
axle
U
محور انتقال
negotiable
U
قابل انتقال
credit transfer
U
انتقال اعتبار
transfer table
U
میز انتقال
credit transfers
U
انتقال اعتبار
positive transfer
U
انتقال مثبت
transfer time
U
مدت انتقال
heredity
U
انتقال موروثی
negotiating
U
قابل انتقال
transporting
U
انتقال دادن
transported
U
انتقال دادن
transported
U
نقل و انتقال
traffics
U
انتقال دریانوردی
trafficking
U
انتقال دریانوردی
trafficked
U
انتقال دریانوردی
traffic
U
انتقال دریانوردی
open cheque
U
چک قابل انتقال
transport
U
انتقال دادن
transport
U
نقل و انتقال
transferrer
U
انتقال دهنده
transferee
U
انتقال گیرنده
transports
U
نقل و انتقال
transports
U
انتقال دادن
transporters
U
انتقال دهنده
carries
U
انتقال دادن
parallel transmission
U
انتقال موازی
transmetalation
U
انتقال فلز
carried
U
انتقال دادن
transitivity
U
انتقال پذیری
transmination
U
انتقال امین
transition time
U
زمان انتقال
transition probability
U
احتمال انتقال
transition period
U
دوره انتقال
transition moment
U
گشتاور انتقال
gradations
U
انتقال تدریجی
gradation
U
انتقال تدریجی
delivery
U
انتقال دادن
transporter
U
انتقال دهنده
deliveries
U
انتقال دادن
transferor
U
انتقال دهنده
transmissive
U
قابل انتقال
detaching
U
انتقال دادن
social transmission
U
انتقال اجتماعی
detaches
U
انتقال دادن
detach
U
انتقال دادن
conveyance
U
سند انتقال
transfer function
U
تابع انتقال
transfer interpreter
U
مفسر انتقال
conveyances
U
سند انتقال
transfer ladle
U
پاتیل انتقال
shift out
U
انتقال به بیرون
transmission system
U
شبکه انتقال
tax shifting
U
انتقال مالیات
shift of a tax
U
انتقال مالیات
transfer machine
U
دستگاه انتقال
shift of a curve
U
انتقال یک منحنی
transfer medium
U
رسانه انتقال
negotiates
U
قابل انتقال
negotiated
U
قابل انتقال
transmissive
U
انتقال یافته
to carry over
U
انتقال دادن
transmittal
U
انتقال سرایت
transmittancy
U
انتقال سرایت
to be transferred
U
انتقال یافتن
thought transference
U
انتقال فکر
telegraphic transfer
U
انتقال تلگرافی
technology transfer
U
انتقال تکنولوژی
alienate
U
انتقال دادن
transport number
U
عدد انتقال
alienates
U
انتقال دادن
alienating
U
انتقال دادن
transfer address
U
ادرس انتقال
tactical march
U
انتقال جنگی
synchronous transmission
U
انتقال همزمان
transmission tower
U
برج انتقال
transmission shaft
U
محور انتقال
transmission of sound
U
انتقال یاعبورصدا
transfer of training
U
انتقال اموزش
removable
U
قابل انتقال
shuttle
U
ریل انتقال
transfer operation
U
عمل انتقال
shuttled
U
ریل انتقال
transfer orbit
U
مدار انتقال
red shift
U
انتقال سرخ
transfer rate
U
نرخ انتقال
quickness
U
سرعت انتقال
protect a player
U
معاف از انتقال
negotiate
U
قابل انتقال
transfer switch
U
کلید انتقال
shuttles
U
ریل انتقال
wireless transmission
U
انتقال بی سیم
progation
U
افزایش انتقال
power transmission
U
انتقال قدرت
transmission facility
U
وسیله انتقال
transfer of technology
U
انتقال تکنولوژی
transmitter
U
انتقال دهنده
transmitters
U
انتقال دهنده
shift forward
U
انتقال به جلو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com