English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
eluviation U انتقال بوسیله بادوباران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radiophotograph U انتقال عکس بوسیله رادیو
eluviate U بوسیله باد وباران نقل و انتقال یافتن
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
by dint of U بوسیله
whereby U که بوسیله ان
perprep U بوسیله
wherewithal U که بوسیله ان
of U بوسیله
by the instrumentality of U بوسیله
per U بوسیله
thruogh the a of U بوسیله
by U بوسیله
at the hand of U بوسیله
via U بوسیله
with U بوسیله
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
municipally U بوسیله شهرداری
electrically U بوسیله برق
per pais U بوسیله مملکت
per pais U بوسیله کشور
hydromancy U تفال بوسیله اب
by wire U بوسیله تلگراف
by the f. U بوسیله لمس
by depty U بوسیله نماینده
windswept U بوسیله باد جاروشده
poured U تراوش بوسیله ریزش
brews U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brew U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
patenting U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
baptised U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
churns U بوسیله اسباب گردنده
churn U بوسیله اسباب گردنده
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
in propria persona U بوسیله خود شخص
traingulation U پیمایش بوسیله مثلثات
to scent out U بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
to pick thanks U بوسیله سخن چینی
lapped joint U اتصال بوسیله پوشش
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
baptize U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
intuitively U بوسیله درک مستقیم
pours U تراوش بوسیله ریزش
windblown U در حرکت بوسیله باد
electric chair U اعدام بوسیله برق
photogelatin process U چاپ بوسیله ژلاتین
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
phototypography U چاپ بوسیله عکسبرداری
pipage U ترابری بوسیله لوله
pipe down U بوسیله شیپور یا نای
pouring U تراوش بوسیله ریزش
churned U بوسیله اسباب گردنده
baptized U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
infiltration U پالایش بوسیله تراوش
baptizes U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
seagirt U محصور بوسیله دریا
pour U تراوش بوسیله ریزش
pipeage U ترابری بوسیله لوله
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
hydrolyze U بوسیله اب تجزیه شدن
electromotive U متحرک بوسیله برق
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
galvanography U روی مس بوسیله اندودکهربایی
patent U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
sent via e-mail U بوسیله ایمیل فرستاده شد
dragonnades U بوسیله سواره نظام
aerotherapeutics U معالجه بوسیله هوا
postage U حمل بوسیله پست
aeromancy U تفال بوسیله هوا
embolic U مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
photomap U نقشه برداری بوسیله عکاسی
lip read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
platinotype U عکاسی بوسیله املاح پلاتین
lip-read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
suicide attack U قصد کشت بوسیله خودکشی
lip-reads U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
photolighograph U عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
grout stop U اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
to buy something at an auction U چیزی را در [بوسیله] حراجی خریدن
self service U کمک بوسیله خود شخص
self-service U کمک بوسیله خود شخص
perfusion U غسل تعمید بوسیله اب پاشی
chafes U بوسیله اصطکاک گرم کردن
wirephoto U بوسیله بی سیم عکس فرستادن
phonendoscope U اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
wigwag U ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
wet down U بوسیله اب پاشی خیس کردن
waterborne U حمل شده بوسیله اب اب برد
photoengraving U گراور سازی بوسیله عکاسی
pyretotherapy U معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
suicide bombing U قصد کشت بوسیله خودکشی
electrotype U بوسیله برق چاپ کردن
step down U کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
stethoscopy U معاینه بوسیله گوشی طبی
luring U بوسیله تطمیع بدام انداختن
lures U بوسیله تطمیع بدام انداختن
lure U بوسیله تطمیع بدام انداختن
nettles U بوسیله گزنه گزیده شدن
nettle U بوسیله گزنه گزیده شدن
self-appointed U منصوب شده بوسیله خویشتن
self appointed U منصوب شده بوسیله خویشتن
telekinesis U حرکت اجسام بوسیله ارواح
the block U مردن بوسیله گردن زنی
electro magnetism U تولید خواص مغناطیسی بوسیله
steam propulsion of ships U راندن کشتی ها بوسیله بخار
sporogony U تولید مثل بوسیله هاگ
chemical warfare U جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
rainwash U شستشوی چیزی بوسیله باران
rainwash U شسته شده بوسیله باران
rocket propulsion U حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
roentgenoscopy U معاینه بوسیله اشعه مجهول
seaborne U بوسیله کشتی حمل شده
by no one else U از [بوسیله] هیچ کسی دیگر
lured U بوسیله تطمیع بدام انداختن
string U یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
carbon arcwelding U جوش قوسی بوسیله کربن
cathodogeaph U بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
electrometallurgy U ذوب فلزات بوسیله برق
container transport U حمل و نقل بوسیله کانتینر
hydropathy U معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
hyphenate U بوسیله خط دارای فاصله کردن
lyophil U خشک شده بوسیله انجمادسخت
lyophiled U خشک شده بوسیله انجمادسخت
massotherapy U معالجه بوسیله مشت و مال
memoria technica U فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
lightproof U غیرقابل نفوذ بوسیله نور
shield U بوسیله سپر حفظ کردن
shields U بوسیله سپر حفظ کردن
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
in law U خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
self administered U اداره شونده بوسیله خویشتن
incuse U نقش شده بوسیله چکش
hydrophilous U گرده افشانی کننده بوسیله اب
instantiate U معرفی کردن بوسیله کنسرت
intercommunication system U ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
radiogram U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
chafing U بوسیله اصطکاک گرم کردن
soak U بوسیله مایع اشباع شدن
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
argon arc welding U جوش قوسی بوسیله گازارگون
hit wicket U انداختن میله بوسیله خودتوپزن
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
soaks U بوسیله مایع اشباع شدن
photocopying U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
latches U بوسیله کلون محکم کردن
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
chafe U بوسیله اصطکاک گرم کردن
latch U بوسیله کلون محکم کردن
electrocardiogram U ثبت ضربان قلب بوسیله برق
occupational therapy U درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
he voted by proxy U بوسیله وکیل یا نماینده رای داد
autogamy U لقاح وباروری بوسیله گرده خودگل
hand off U کنار زدن حریف بوسیله توپدار
signifiable U قابل نمایش بوسیله علامت یارمز
polices U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
lighterage U حمل ونقل کالا بوسیله دوبه
permanent magnet focusing U تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
postcards U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
tonsillectomy U در اوردن لوزتین بوسیله عمل جراحی
latensify U بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
electrolyze U تجزیه کردن بوسیله جریان برق
permanent magnet centering U تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
postcard U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
self constituted U تشکیل شده بوسیله نفس خود
towline U طناب یا ریسمانی که بوسیله ان چیزی را می کشند
diplococcal U ایجاد شده بوسیله باکتری اوره
to sue out a writ U حکمی را بوسیله دادن عرضحال گرفتن
diplococcic U ایجاد شده بوسیله باکتری اوره
to proclaim meetings U بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
to knit up U بوسیله بافتن تعمیرکردن بپایان رساندن
to draw cuts U بوسیله چوبهای کوتاه وبلندقرعه کشیدن
concupiscible U تحریک شده بوسیله امیال شهوانی
hypnotherapy U معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
plenums U فضای اشغال شده بوسیله ماده
airborne U بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
whet U عمل تیز کردن بوسیله مالش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com