Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shift of tax burden
U
انتقال بار مالیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gift tax
U
مالیات بر نقل و انتقال بلاعوض
incidence of taxation
U
انتقال مالیات
shift of a tax
U
انتقال مالیات
tax shifting
U
انتقال مالیات
tax incidence
U
اثر انتقال مالیات
Other Matches
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation
U
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax
U
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes
U
صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise
U
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax
U
مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
assessments
U
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment
U
ممیزی مالیات وضع مالیات
indeterminate change of station
U
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation
U
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
transfers
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload
U
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
xmodem
U
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
taxation
U
مالیات بندی مالیات
levied
U
مالیات بندی مالیات
levied
U
اخذ مالیات مالیات
levying
U
اخذ مالیات مالیات
levies
U
مالیات بندی مالیات
levying
U
مالیات بندی مالیات
levy
U
مالیات بندی مالیات
levy
U
اخذ مالیات مالیات
levies
U
اخذ مالیات مالیات
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
Scot
U
مالیات
taxed
U
مالیات
tithing
U
مالیات ده یک
sess
U
مالیات
taxes
U
مالیات
tax
U
مالیات
cess
U
مالیات
impost
U
مالیات
gabelle
U
مالیات
gabel
U
مالیات
taxation
U
مالیات
assesses
U
مالیات بستن به
assesses
U
مالیات بستن بر
assessed
U
مالیات بستن به
assessed
U
مالیات بستن بر
assess
U
مالیات بستن به
assess
U
مالیات بستن بر
succession duties
U
مالیات برارث
levying
U
مالیات بندی
levy
U
وصول مالیات
levying
U
وصول مالیات
double taxation
U
مالیات مضاعف
levying
U
وضع مالیات
levy
U
مالیات بندی
gabelle
U
مالیات نمک
levies
U
مالیات بندی
imposes
U
مالیات بستن بر
tax load
U
بار مالیات
tax rate
U
نرخ مالیات
tax refund
U
بازپرداخت مالیات
taxation of monopoly
U
مالیات بر انحصار
inheritance tax
U
مالیات بر ارث
taxes in kind
U
مالیات جنسی
the rear vassals
U
مالیات دهندگان
incidence of taxation
U
اثر مالیات
total tax load
U
کل بار مالیات
assessing
U
مالیات بستن بر
impost
U
مالیات بر واردات
death tax
U
مالیات بر ارث
deductible
U
مالیات پذیر
impose
U
مالیات بستن بر
highway user tax
U
مالیات حق عبور
gift tax
U
مالیات برهبه
assessing
U
مالیات بستن به
tax increase
U
افزایش مالیات
gabel
U
مالیات نمک
estate duty
U
مالیات بر ارث
tax year
مالیات سالانه
ratepayers
U
مالیات دهنده
ratepayer
U
مالیات دهنده
yield tax
U
مالیات بر عایدی
excise tax
U
مالیات بر مصرف
wealth tax
U
مالیات بر ثروت
scot free
U
معاف از مالیات
estate duty
U
مالیات ارث
estate tax
U
مالیات مستغلات
estate tax
U
مالیات بر املاک
scot-free
U
معاف از مالیات
direct tax
U
مالیات مستقیم
levied
U
وصول مالیات
free of tax
U
بدون مالیات
levied
U
مالیات بندی
levies
U
وضع مالیات
duty free
U
معاف ار مالیات
levies
U
وصول مالیات
export tax
U
مالیات بر صادرات
levied
U
وضع مالیات
direct taxation
U
مالیات مستقیم
excise taxes
U
مالیات بر فروش
excise
U
مالیات بستن بر
excise duties
U
مالیات غیرمستقیم
indirect taxation
U
مالیات غیرمستقیم
wage tax
U
مالیات بر مزد
exemption from taxation
U
معافیت از مالیات
tax incidence
U
عارضه مالیات
after tax
U
پس از وضع مالیات
surtax
U
مالیات اضافی
profits tax
U
مالیات بر سود
profit tax
U
مالیات بر سود
taxpayer
U
مالیات پرداز
taxpayer
U
مالیات دهنده
levying of taxes
U
وضع مالیات
liable to tax
U
مشمول مالیات
surtax
U
اضافه مالیات
progressive tax
U
مالیات تصاعدی
proportional taxation
U
مالیات تناسبی
proportional tax
U
مالیات نسبی
proportional tax
U
مالیات تناسبی
property tax
U
مالیات دارایی
property tax
U
مالیات مستقلات
levy tax
U
وضع مالیات
progressive taxation
U
مالیات تصاعدی
capitation taxes
U
مالیات سرانه
capital tax
U
مالیات بر سرمایه
taxpayers
U
مالیات بده
neutral tax
U
مالیات خنثی
nuisance tax
U
مالیات پردردسر
occupation tax
U
مالیات اصناف
occupation tax
U
مالیات شغل
assessor
U
ممیز مالیات
octroi
U
مالیات دم دروازه
per head tax
U
مالیات سرانه
neutral tax
U
مالیات بی طرف
taxpayer
U
مالیات بده
taxpayers
U
مالیات پرداز
capital levy
U
مالیات بر سرمایه
capital levy
U
مالیات برسرمایه
burdensome tax
U
مالیات مزاحم
taxpayers
U
مالیات دهنده
mise
U
مالیات خرج
basis of tax
U
ماخذ مالیات
quint
U
مالیات پنج یک
levier
U
مالیات وصول کن
tax effect
U
اثر مالیات
tax deduction
U
کاهش مالیات
tax cuts
U
کاهش مالیات
tax base
U
ماخذ مالیات
kiln tax
U
مالیات فخاری
Scot
U
مالیات بستن بر
single tax
U
مالیات واحد
single tax
U
مالیات انفرادی
tax equation
U
معادله مالیات
tax exempt
U
معاف از مالیات
tax in kind
U
مالیات جنسی
tax function
U
تابع مالیات
tax free
U
معاف از مالیات
death duty
U
مالیات بر ارث
death duties
U
مالیات بر ارث
tax free
U
بخشوده از مالیات
tax farmer
U
مستاجر مالیات
poll tax
U
مالیات سرانه
rental tax
U
مالیات مستغلات
leviable
U
وضع مالیات
regressive taxation
U
مالیات نزولی
regressive taxation
U
مالیات کاهنده
compulsory levies
U
مالیات اجباری
regressive tax
U
مالیات نزولی
commercial tax
U
مالیات بازرگانی
real estate tax
U
مالیات بر مستغلات
sale tax
U
مالیات بر فروش
sales tax
U
مالیات فروش
land tax
U
مالیات زمین
land tax
U
مالیات ارضی
land tax
U
مالیات بر زمین
leviable
U
مالیات بستنی
scatt
U
مالیات عوارض
sales tax
U
مالیات بر فروش
imposition
U
باج مالیات
income taxes
U
مالیات بر درامد
income tax
U
مالیات برعایدات
income tax
U
مالیات بر درامد
tax evasion
U
فرار از مالیات
tax-free
U
بخشوده از مالیات
taxable
U
مالیات بردار
taxable
U
مشمول مالیات
taxation
U
وضع مالیات
income taxes
U
مالیات برعایدات
levy
U
وضع مالیات
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
stress
U
مالیات زیادبستن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com