English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
oxygenation U امیزش با اکسیژن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
incrossbreed U تولید شده در اثر امیزش نژاد امیزش نژادی کردن
oxygen convertor U مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
oxygenize U با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
maximal oxygen consumption per minute U حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
deoxygenate U اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
maximal oxygen uptake U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power U بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
haunts U امیزش
amalgamation U امیزش
mixing U امیزش
farrago U امیزش
intercommunion U امیزش
haunt U امیزش
intercourse U امیزش
combination U امیزش
associations U امیزش
association U امیزش
mixing valve U دریچه امیزش
intercommon U امیزش کردن
miscible U امیزش پذیر
sexual intercourse U امیزش جنسی
admix U امیزش کردن
intercommunicate U امیزش کردن
insociable U غیرقابل امیزش
immiscible U امیزش ناپذیر
incommunicatively U بطور کم امیزش
incommunicative U بی معاشرت و بی امیزش
immix U امیزش یافتن
mixtures U ترکیب امیزش
mixture U ترکیب امیزش
conviviality U قابلیت امیزش
chiasma U امیزش ازمیان یا از پهنا
converse U مذاکره کردن امیزش
to keep company U باهم امیزش کردن
immiscibly U بطور امیزش ناپذیر
rub shoulders with others U با مردم امیزش کردن
conversing U مذاکره کردن امیزش
converses U مذاکره کردن امیزش
conversed U مذاکره کردن امیزش
admix U مخلوط شدن امیزش کردن
outcross U امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
speech synthesis U ترکیب کلام امیزش سخن
hash U گوشت وسبزههای پخته که باهم بیامیزند امیزش
nitrosulphuric U ساخته شده از امیزش تیزاب و جوهر گوگرد
incross U اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
p sexual relations U امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
oxygen U اکسیژن
empyreal air U اکسیژن
oxygen carrier U اکسیژن بر
oxybiont U اکسیژن زی
steno oxibiant U اکسیژن کم تاب
acidic oxide U اکسیژن اسیدی
deoxygenation U اکسیژن زدایی
oxygen debt U وام اکسیژن
oxygen debt U بدهی اکسیژن
oxyacetylene welding U جوش اکسیژن
oxidization U ترکیب با اکسیژن
oxygen deficit U کمبود اکسیژن
oxygen cylinder U مخزن اکسیژن
oxygen deficit U کسر اکسیژن
oxygen extraction U جذب اکسیژن
oxygenation U ترکیب با اکسیژن
oxygenation U اکسیژن زنی
oxygenated U اکسیژن امیختن
oxygenization U اکسیژن دهی
oxygenize U با اکسیژن امیختن
lox U اکسیژن مایع
liquid oxygen U اکسیژن مایع
liquid exygen U اکسیژن مایع
oxygen cylinder U سیلندر اکسیژن
anoxia U کمبود اکسیژن
oxygen U اکسیژن دار
acidity coefficient U نسبت اکسیژن
oxygen ration U نسبت اکسیژن
atmospheric oxygen U اکسیژن هوا
oxygenating U اکسیژن امیختن
oxygenating U اکسیژن زدن
oxygenates U اکسیژن امیختن
oxygenates U اکسیژن زدن
oxygenated U اکسیژن زدن
oxygen U گاز اکسیژن
deoxidize U بی اکسیژن کردن
deoxidation U اکسیژن گیری
deoxidate U بی اکسیژن کردن
oxygenate U اکسیژن امیختن
oxygenate U اکسیژن زدن
oxidation U ترکیب با اکسیژن
oxidised U با اکسیژن ترکیب کردن
oxidizing U با اکسیژن ترکیب کردن
oxygen acid U اسید اکسیژن دار
oxyacid U اسید اکسیژن دار
oxidizes U با اکسیژن ترکیب کردن
oxidize U با اکسیژن ترکیب کردن
oxidising U با اکسیژن ترکیب کردن
oxidises U با اکسیژن ترکیب کردن
volcanize U جوش اکسیژن زدن
oxyhydrogen U اکسیژن امیخته به ایدروژن
oxide U ماده شیمیایی از اکسیژن
rebreather U سیستم اکسیژن مداربسته
acetylene oxygen flame U شعله استیلن اکسیژن
chemical oxygen demand U نیاز شیمیایی اکسیژن
hypoxia U کاهش اکسیژن بافت
aqualungs U دستگاه تنفس اکسیژن
aqualung U دستگاه تنفس اکسیژن
oxides U ماده شیمیایی از اکسیژن
maxvo U حداکثر اکسیژن مصرفی
maxvo U بیشینه اکسیژن مصرفی
hypoxemia U کاهش اکسیژن بافت
eudiometry U سنجش اکسیژن هوا
c.o.d U نیاز شیمیایی به اکسیژن
biological oxygen demand U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
deoxidize U از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
b.o.d U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
hypoxia U کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
biochemical oxygen demand U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
tetroxide U ترکیب دارای چهار اتم اکسیژن
oxidation U عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
monoxide U اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
nitrous acid U اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
acyl oxygen fission U گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
vulcanization U حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
The room is stuffy. U هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
isatin U رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
ozone U نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
oxyhydrogen blowpipe U بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
continuous flow oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
oxygen bottle U محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
demand oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
anoxia U فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
ageing U ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
mixable U امیزش پذیر امتزاج پذیر
associated U امیزش کردن معاشرت کردن
associating U امیزش کردن معاشرت کردن
associates U امیزش کردن معاشرت کردن
associate U امیزش کردن معاشرت کردن
phenolic epoxy U خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
atomic weight U وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com