Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
damping power
U
امکان استهلاک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accelerated depreciation
U
استهلاک زودرس
[روش استهلاک دارایی در مدتی کمتر از زمان مقرر]
edlin
U
در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند
scheduler
U
امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
mergers
U
استهلاک
dampers
U
استهلاک
merger
U
استهلاک
amortization
U
استهلاک
amortisement
U
استهلاک
replacement investment
U
استهلاک
sublation
U
استهلاک
wear and tear
U
استهلاک
dampest
U
استهلاک
damp
U
استهلاک
damping
U
استهلاک
depreciation
U
استهلاک
capital depreciation
U
استهلاک سرمایه
redemption
U
بازپرداخت استهلاک
sinking
U
استهلاک نشست
depreciation
U
استهلاک ناچیزشماری
accelerated depreciation
U
استهلاک سریع
attenuation coefficient
U
ضریب استهلاک
accelerated depreciation
U
استهلاک سریع
allowance for depreciation
U
ذخیره استهلاک
amortization fund
U
وجه استهلاک
depreciable
U
استهلاک پذیر
depreciation allowances
U
ذخیره استهلاک
depreciation rate
U
نرخ استهلاک
electrodynamic damping
U
استهلاک الکترودینامیکی
amortization
U
استهلاک وام
damping
U
استهلاک ارتعاش
depreciation
U
کاهش بها استهلاک
sinking fund
U
دخیره استهلاک دین
straight line method of depreciation
U
استهلاک به روش خط مستقیم
corrosion fatigue
U
استهلاک در اثر زنگ زدگی
appraisal method of depreciation
U
روش تعیین هزینه استهلاک
date of acquisition
از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
Windows Explorer
U
امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
Winsock
U
امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
maintenance
U
جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
fire capabilities
U
چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
capital consumption allowance
U
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
date of acquisition
U
تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
amortization
U
استهلاک کردن مستهلک کردن
feasibility
U
امکان
eventualities
U
امکان
posses
U
امکان
posse
U
امکان
eventuality
U
امکان
possible
U
امکان
possibilities
U
امکان
possibility
U
امکان
makable
<adj.>
U
امکان پذیر
workable
<adj.>
U
امکان پذیر
executable
<adj.>
U
امکان پذیر
feasibility study
U
امکان سنجی
viability
U
امکان عملی
asap
U
به محض امکان
financial feasibility
U
امکان مالی
credit line
U
حد امکان خریدنسیه
conceivability
U
امکان پذیری
conceivable
U
امکان پذیر
facility
U
امکان وسیله
optimum
U
بهترین امکان
defensibility
U
امکان مدافعه
contrivable
<adj.>
U
امکان پذیر
feasibilty
U
امکان پذیری
practicable
<adj.>
U
امکان پذیر
visibility
U
امکان دید
feasible
U
امکان عملی
cans
U
امکان داشتن
canning
U
امکان داشتن
can
U
امکان داشتن
may
U
امکان داشتن
feasibility
U
امکان اجرا
impossibility
U
امکان ناپذیری
achievable
<adj.>
U
امکان پذیر
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
امکان پذیر
manageable
<adj.>
U
امکان پذیر
makeable
<adj.>
U
امکان پذیر
if possible
U
در صورت امکان
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
امکان پذیر
feasible
<adj.>
U
امکان پذیر
doable
<adj.>
U
امکان پذیر
feasible
U
امکان پذیر میسر
conceivably
U
بطور امکان پذیر
impossible
U
امکان نا پذیر نشدنی
possible
U
امکان پذیر میسر
acquirability
U
امکان بدست اوردن
at the earliest p moment
U
در نخستین وهله امکان
visibility chart
U
طرح امکان دید
feasibility study
U
مطالعه امکان سنجی
practicableness
U
امکان قابلیت اجرا
free maneuver
U
امکان حرکت ازاد
hazard signs
U
علایم امکان تولیدخطر
to throw open the door to
U
امکان پذیر کردن
possibly
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
impossibility of performance
U
عدم امکان در اجرا
incombustibility
U
عدم امکان احتراق
viability
U
امکان ادامه حیات
to be able to solve
U
امکان به حل شدن داشتن
contingently
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
conceivably
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
as may be the case
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
readout
U
وسیلهای که امکان نمایش اطلاعات
impossibility
U
عدم امکان کار نشدنی
full
U
پر کردن درون چیزی تا حد امکان
fullest
U
پر کردن درون چیزی تا حد امکان
there is no p of his going
U
رفتن وی هیچ امکان ندارد
freezes
U
محدودیت عدم امکان تغییر
outputs
U
امکان نمایش اطلاعات میدهد
output
U
امکان نمایش اطلاعات میدهد
QuickTime
U
گرافیکی امکان نمایش میدهد.
estoppel
U
عدم امکان انکار پس از اقرار
freeze
U
محدودیت عدم امکان تغییر
bad dept
U
طلبی که امکان وصول ان کم باشد
accessibility
U
امکان نزدیکی وسیله وصول
availability
U
سهولت و امکان تحصیل اعتبار
to turn upside down
U
هر تلاش امکان پذیری را کرن
capability study
U
مطالعه امکان انجام کار
as little as possible
U
اینقدر کم که امکان پذیر باشد
plugging
U
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plug
U
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
lightest
U
نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
lighted
U
نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
light
U
نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
plugs
U
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
compromising
U
امکان کشف داشتن به خطر افتادن
incomputability
U
عدم امکان شمرده شدن بیشماری
impassablility
U
امکان ناپذیری عدم قابلیت عبور
compromise
U
امکان کشف داشتن به خطر افتادن
compromises
U
امکان کشف داشتن به خطر افتادن
biological half time
U
زمان امکان فعالیت عامل میکربی
astronautics
U
مطالعهء امکان مسافرت بکرات دیگر
MIDI sequencer
U
1-نرم افزاری که به کاربر امکان ضبط
parallels
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
application study
U
بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
lock up
U
وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
paralleling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
software
U
که امکان اجرای کار مشخص را فراهم میکند
to be at full stretch
U
تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
margins
U
فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
to be a dead duck
U
امکان موفق شدن را نداشتن
[چیزی یا کسی]
port
U
یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
script
U
که به کاربر امکان انجام خودکار برنامه میدهد
remotest
U
یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
datacom
U
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
paralleled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallel
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
remoter
U
یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
margin
U
فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
remote
U
یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
parallelled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
twx
U
Service TeletypewriterExchange امکان تبادل تله تایپ
parallelling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
circuit
U
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
ES IS
U
امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
texts
U
انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
text
U
انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
deque
U
یک صف دو سر که امکان درج و حذف را در هر دو انتهای لیست به وجود می اوردردیف
circuits
U
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
enhancement
U
امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
port
U
اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
users
U
کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
to look round
U
اطراف کار را دیدن یا پاییدن امکان چیزیی راسنجیدن
user
U
کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
there is no p of doing it
U
کردن انکارهیچ امکان ندارد هیچ نمیتوان انکار راکرد
recoverable error
U
نوع خطا که امکان ادامه اجرای برنامه پس ازرویدادن ان میدهد
telephony
U
سیستم ساخت ماکروسافت ,intel که به PC امکان کنترل تلفن را میدهد
users
U
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
port
U
مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
VRML
U
سیستمی که به سازندگان امکان ایجاد کلمات سه بعدی در صفحه وب میدهد
bayonet
U
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
joysticks
U
وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
bayonets
U
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
bayonetted
U
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
bayonetting
U
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
user
U
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
adapter
U
کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد
magnetic
U
و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
joystick
U
وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
autos
U
امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
managers
U
امکان نوشتن متن به ذخیره سازی و بازیابی ویرایش و چاپ
language
U
سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
paralleled
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
languages
U
سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
remote
U
اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
serials
U
فضای ذخیره سازی که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
panels
U
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
panel
U
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
remotest
U
اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
wizards
U
امکان نرم افزاری که در ساختن چیزی به شما کمک میکند
remoter
U
اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
serial
U
فضای ذخیره سازی که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
wizard
U
امکان نرم افزاری که در ساختن چیزی به شما کمک میکند
structuring
U
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structures
U
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structure
U
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
selector
U
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
selectors
U
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com