English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cryptologistics U امور لجستیکی مربوط به عملیات رمز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
underway U در جریان در راه عملیات لجستیکی سیال دریایی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
financial affairs U امور مربوط به مالیه
testamentary causes U امور مربوط به وصایا
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
surgical U مربوط به امور پزشکی جراحی
strategic U مربوط به امور سوق الجیشی
financial data U اطلاعات مربوط به امور مالی
generals U شرکت مربوط به امور اداری اصلی
general U شرکت مربوط به امور اداری اصلی
parochialism U امور مربوط بناحیه یابخش کلیسایی
joint petroleum office U دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
collate U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collates U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collated U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collating U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
selenodetic U امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
back end server U کامپیوتر متصل به شبکه که امور مربوط به ایستگاههای کاری مشتری را انجام میدهد
slices U ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slice U ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
deformation work U عملیات مربوط به تغییر شکل
operational U قابل استفاده مربوط به عملیات
batch U با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
batches U با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
national command U یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
national component U هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
anodize U روش ساخت و عملیات مربوط به الومینیوم و الیاژهای ان توسط اکسیداسیون اندیک
event driven U برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
civil works U امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
psychological U عملیات روانی مربوط به روانشناسی روانشناسی
logistical U لجستیکی
logistic support U پشتیبانی لجستیکی
logistical command U فرماندهی لجستیکی
logistical command U یکان لجستیکی
logistical data U اطلاعات لجستیکی
medical regulator U تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
afloat support پشتیبانی لجستیکی در روی آب
logistic route U مسیرهای لجستیکی تدارکات
naval auxiliary U پایگاه لجستیکی دریایی
service line U ستون ناوها لجستیکی دریایی
afloat support U لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
base section U بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base logistical command U یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
satellization U تحت پشتیبانی لجستیکی ومالی قرار دادن
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
sanctuary U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
floating base U ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
amor U امور
authority U اولیاء امور
the high functionery ries of the state U مصادر امور
authorities U اولیای امور
state affairs U امور مملکتی
interiors U امور داخله
non litigious matters U امور حسبی
interior U امور داخله
money matters U امور پولی
religious matters U امور دینی
interior affairs U امور داخلی
miscellaneous U امور متفرقه
financial affairs U امور مالی
authority ties of the state U مصادر امور
authority ties of the state U اولیا امور
civil affairs U امور غیرنظامیان
aviation authority U امور هواپیمایی
combat duty U امور رزمی
personal affairs U امور شخصی
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
liquidation of company U تصفیه امور شرکتها
chief financial officer [CFO] U مدیر امور مالی
secretary of state for foreign affairs U وزیر امور خارجه
routines U امور غیر مهم
routinely U امور غیر مهم
routine U امور غیر مهم
resgestae U امور انجام شده
chaplain activities fund U اعتبار امور مذهبی
Foreign Office U وزارت امور خارجه
clerical test U ازمون امور دفتری
probate court U محکمه امور حسبی
supervisory authority U اولیاء امور مراقبتی
regulatory authority U اولیاء امور نظارتی
surveillance authority U اولیاء امور نظارتی
non litigious matters act U قانون امور حسبی
non litigious jurisdiction act U قانون امور حسبی
politico military U امور سیاسی نظامی
administrations U اداره امور یکانها
administration U اداره امور یکانها
principal centre of affairs U مرکز مهم امور
ministry of foreign affairs U وزارت امور خارجه
militarization U نظامی کردن امور
supervisory authority U اولیاء امور نظارتی
majordomo U متصدی امور خانوادگی
surveillance authority U اولیاء امور مراقبتی
State Department U وزارت امور خارجه
to arrange matters U ترتیب دادن امور
The foreign ministry. the ministry of foreign affairs. U وزارت امور خارجه
promiscuous U بیقید در امور جنسی
civic action U امور عام المنفعه
fish warden U متصدی امور شیلات
chaplains U افسر امور دینی
g air U رکن 2 امور هوایی
foreign minister U وزیر امور خارجه
minister of foreign affairs U وزیر امور خارجه
customs broker U واسطه امور گمرکی
table of authorities U جدول اولیا امور
bureaucratic U وابسته به امور اداری
regulatory authority U اولیاء امور مراقبتی
chaplain U افسر امور دینی
space broker U کارگزار امور تبلیغات
emotional and physical U امور عاطفی و بدنی
tax administration U اداره امور مالیات
air branch U قسمت امور هوایی
corporate treasurer U مدیر امور مالی
tax reforms U اصلاح امور مالیاتی
minister for foreign affairs U وزیر امور خارجه
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
The ministry of economic affairs and finance U وزارت امور اقتصاد و دارایی
presswork U اداره مطبعه امور چاپخانه
domicile U منزل یا مرکز مهم امور
domiciles U منزل یا مرکز مهم امور
to take the helm U زمام امور رادردست گرفتن
assignees in bankruptcy U هیئت تصفیه امور ورشکسته
technician U شخص متخصص در امور صفتی
politics U علم سیاست امور سیاسی
deficit financing U اداره امور مالی با کسرموازنه
technicians U شخص متخصص در امور صفتی
proetor U متصدی امور قضایی وکشوری
Ministry of Labor and Social Affairs . U وزارت کار ؟ امور اجتماعی
to go underground U خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
major-domos U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
to go into hiding U خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
major-domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
diplomatist U کسی که به امور دیپلماتیک اشتغال دارد
counsel appointed U وکیل مسخر یاتسخیری در امور مدنی
major domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
housekeeping U امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
minnesota clerical aptitude test U ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
dialectic U هگل و مارکس ان را جهت تعلیل و توجیه امور
home U امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
rummage sale U حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
homes U امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
shipping U امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
channels U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channelled U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
treasurer U مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
channel U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
verderor U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
treasurers U مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
channeled U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channeling U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
verderer U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
superstitious uses U مخارجی که برای امور مذهبی غیرقانونی صرف شود
functional U رسم امور داخلی و فرآیندهای ماشین یا نرم افزار
formalism U اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
get in gear [get into gear] <idiom> U بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com