English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
internal security U امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
internal security U امنیت داخلی
stability U امنیت داخلی ثبات سیاسی
police action U عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
stability operations U عملیات تامین ثبات داخلی
national infrastructure U سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
anarch U شورشی
insurgent U شورشی
revolutionaries U شورشی
insurrectionary U شورشی
insurgents U شورشی
rioter U شورشی
rioters U شورشی
revolutionary U شورشی
incretion U ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
subversive U براندازنده شورشی
rebel U شوریدن شورشی
rebelled U شوریدن شورشی
rebels U شوریدن شورشی
belligerent U نیروی شورشی
rebelling U شوریدن شورشی
belligerently U نیروی شورشی
subversives U براندازنده شورشی
belligerents U نیروی شورشی
there removred revolution U شورشی که شهرت دارد
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawks U مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense U پدافند داخلی پایداری داخلی
internal structure U ساختمان داخلی سازه داخلی
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
peacefulness U امنیت
security U امنیت
safety U امنیت
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
external security U امنیت خارجی
computer security U امنیت کامپیوتر
buffer distance U حاشیه امنیت
buffer distance U محوطه امنیت
security U اداره امنیت
physical security U امنیت فیزیکی
job security U امنیت شغلی
security force U اداره امنیت
security service U اداره امنیت
safety fork U دوشاخه امنیت
security council U شورای امنیت
data security U امنیت داده ها
angle of safety U زاویه امنیت
national security U امنیت ملی
safety U امنیت محفوفیت
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
pacific security pact U پیمان امنیت پاسفیک
flight clearance U تعیین امنیت پرواز
healt and safety commision U کمیسیون سلامت و امنیت
software security U امنیت نرم افزاری
area of uncertainity U محوطه عدم امنیت
to hunker down U در پی امنیت و آسایش بودن
Department of Homeland Security [DHS] U وزارتخانه امنیت کشور
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
elevation of security U بالا بردن حاشیه امنیت
displacement U امنیت در آدرس اندیس دار
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
minimum clearance U حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
security council U شورای امنیت سازمان ملل متحد
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
parlementaire U نماینده یا ایلچی قوای شورشی ایلچی رسمی دشمن
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
margin U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
margins U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
security specialist U فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
British Standards Institute U سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
protecting U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protect U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
trust territory U ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
protects U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
crest clearing graph U نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
protecting U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protect U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protects U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
security council U یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
unlawful assembly U در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
DES U استاندارد دولت آمریکا برای سیستم رمز بلاک داده با امنیت بالا. مقایسه با # Public Key #
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
pan- U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
yalta conference U م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
junk U اطلاعات یا سخت افزاری که بی استفاده است یا از تاریخ گذشته است یا کار امنیت
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
inflight reliability U تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
innate U داخلی
internal door U در داخلی
endogenous U داخلی
interior U داخلی
ben U داخلی
inner U داخلی
internal medicine U طب داخلی
esoteric U داخلی
intramural U داخلی
insides U داخلی
territorial U داخلی
inside U داخلی
interiors U داخلی
domestic U داخلی
in U داخلی
anie U داخلی
internal U داخلی
indoor U داخلی
municipal U داخلی
in- U داخلی
internal transactions U معاملات داخلی
interphone U مخابرات داخلی
intercom U ارتباط داخلی
intrados U قوس داخلی
intermediate structure U ساختمان داخلی
internal angle U زاویه ی داخلی
insides U تو اعضای داخلی
internal impedance U مقاومت داخلی
intercoms U مخابرات داخلی
internal trade U بازرگانی داخلی
internal voltage U ولتاژ داخلی
intercoms U ارتباط داخلی
internal window sill U کف پنجره داخلی
internality U داخلی بودن
internal trade U تجارت داخلی
internal circuit U مدار داخلی
internal current U جریان داخلی
internal furnace U کوره داخلی
civil U داخلی حقوقی
stability U ثبات داخلی
internal impedance U امپدانس داخلی
internal consistency U سازگاری داخلی
internal heating U گرمایش داخلی
innards U قسمتهای داخلی
local currency U پول داخلی
internal connection U اتصال داخلی
internal conductor U سیم داخلی
internal crack U ترک داخلی
inward light U نور داخلی
internal armature U ارمیچر داخلی
internal attack U تک داخلی یا تک از داخل
insides U قسمت داخلی
internal shield U غلاف داخلی
internal boffles U تیغههای داخلی
internal insulation U ایزولاسیون داخلی
inside U تو اعضای داخلی
internal consumption U مصرف داخلی
local subscriber U مشترک داخلی
internal erosion U فرسایش داخلی
internal modulation U مدولاسیون داخلی
internal force U نیروی داخلی
internal conductance U اندوکتیویته ی داخلی
internal friction U اصطکاک داخلی
bulkheads U جدار داخلی
internal security U تامین داخلی
internal ear U گوش داخلی
bulkhead U جدار داخلی
rules of procedure U نظامنامه داخلی
internal pole U قطب داخلی
internal ruling U نظامنامه داخلی
inward U داخلی باطنی
internal energy U انرژی داخلی
internal circuit U حلقه داخلی
internal power U مصرف داخلی
internal programme U برنامه داخلی
internal reflector U رفلکتور داخلی
internal electrolysis U الکترولیز داخلی
internal electrode U الکترود داخلی
internal report U گزارش داخلی
internal efficiency U راندمان داخلی
internal resistance U مقاومت داخلی
internal short circuit U کوتهمداری داخلی
internal modem U مدم داخلی
Inland Revenue U درامد داخلی
internal commerce U تجارت داخلی
internal conductance U اندوکتانس داخلی
internal development U توسعه داخلی
internal revenue U درامد داخلی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com