Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
we had a heavy p to day
U
امروز نامههای بسیاری ازپست داشتیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
we had coffee of a kind
U
یکجورقهوهای داشتیم یاخوردیم
We expected as much .
U
انتظارش راهم داشتیم
we had a stormy passage
U
یک سفر طوفانی داشتیم
We were having dinner when. . .
U
داشتیم شام می خوردیم که ..
supply manuals
U
ایین نامههای تدارکاتی
mail
U
نامههای ارسالی یا دریافتی
letterbox
U
جعبهی نامههای رسیده
post bag
U
کیسه نامههای پستی
mails
U
نامههای ارسالی یا دریافتی
letterboxes
U
جعبهی نامههای رسیده
We had a slight contretemps at the parking lot
[car park]
.
U
ما یک مشاجره خفیفی در پارکینگ داشتیم.
It has been a very enjoyable stay.
اقامت بسیار خوبی داشتیم.
tender bonds
U
ضمانت نامههای مناقصه یامزایده
registry jacket
U
پاکت مخصوص نامههای سفارشی
We were just talking about you.
U
الان داشتیم حرف تورامی زدیم
we had a good time
U
خوش گذشت وقت خوشی داشتیم
That evening we had company .
U
آن روز بعد از ظهر مهمان داشتیم
capitulary
U
عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
agony aunt
U
شخصیکهدر ستونیاز روزنامه مطلبمینویسد کهدر آن پاسخ مشکلات و نامههای خوانندگان طرح میشود
deepness
U
بسیاری ته
multeity
U
بسیاری
not a few
U
بسیاری
multitudes
U
بسیاری
many
U
بسیاری
multiplicity
U
بسیاری
muchness
U
بسیاری
exuberance
U
بسیاری
plentifulness
U
بسیاری
multitude
U
بسیاری
profuseness
U
بسیاری
many of them
U
بسیاری از انها
there are numbers who
U
بسیاری هستند که
multiplicity of creeds
U
بسیاری کیش ها
manifoldness
U
چندتایی بسیاری
plenty
U
فراوانی بسیاری
widely
U
در بسیاری موارد
many people
U
بسیاری از مردم
we had a narrow majority
U
بزور اکثریت پیدا کردیم اکثریت کمی داشتیم
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
many d. of hunger
U
بسیاری از گرسنگی می میرند
Many explanations were proffered.
U
توضیحات بسیاری پیشنهاد شد.
She has had many privations in her youth .
U
درجوانی از بسیاری چیزها محروم مانده
to smoke oneself sick
U
از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
to poreone's eyes out
U
چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
it is nowrooz to day
U
امروز
this day
U
امروز
to day
U
امروز
toad eater
U
امروز
today
U
امروز
To experience great hardships.
U
سختیها ومشقات بسیاری را تجربه کردن (متحمل شدن )
accumulating
U
جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
accumulates
U
جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
accumulate
U
جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
spillage
U
وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند
spillages
U
وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند
Today me, tomarrow thee.
<proverb>
U
امروز من,فردا تو .
today of all days
U
مخصوصا امروز
this d. a week
U
یک هفته از امروز
This very day .
U
همین امروز
he has no temperature to day
U
امروز تب ندارد
nowaday
U
مال امروز
he wears a new suit to day
U
امروز جامه
there was no mail to day
U
امروز کاغذنداشتیم
this morning
U
امروز بامداد
commoners
U
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
commonest
U
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
common
U
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
Today I took laxatives.
U
امروز مسهل خورده ام.
What is todays date ?
U
تاریخ امروز چیست ؟
he is in to day
U
امروز در خانه است
I need them today.
من آنها را امروز میخواهم.
i have no work today
U
امروز کاری ندارم
He was not supposed to come today .
U
قرارنبود امروز بیاید
this da y month
U
یک ماه دیگر از امروز
there was no mail to day
U
امروز پست نبود
A week from today
U
هفت روز پس از امروز
What do you feel like having today?
U
امروز تو به چه اشتها داری؟
Most home helps prefer to live out.
U
بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
Delays are dangerous.
<proverb>
U
کار امروز به فردا مینداز.
I'll be at home today .
U
امروز منزل خواهم بود
never put off till tomorrow what may be done today
<proverb>
U
کار امروز به فردا مفکن
Never put off tI'll tomorrow what you can do today .
U
کار امروز را به فردا نیانداز
My voice is not clear today.
U
صدایم امروز صاف نیست
He is in no condition (not fit)to work.
U
امروز خیلی سر حالم ( شنگول )
Have you had a blowle movement today ?
U
شکمتان امروز کار کرده ؟
the press of modern life
U
فشارو نیازمندیهای زندگی امروز
I am very busy today .
U
امروز خیلی کار دارم
She wont show up today.
U
امروز پیدایش نمی شود
romaic
U
زبان بومی یونان امروز
romaika
U
رقص ملی یونان امروز
present maid prospective bride
U
دوشیزه امروز عروس فردا
To regain consciousness. to come to.
U
امروز حال وحوصله کارکردن ندارم
Today's weather is mild by comparison.
U
در مقایسه هوای امروز ملایم است.
Dont leave off tI'll tomorrow what you can do today .
U
کار امروز به فردا مگذار (میفکن )
We had a nice long walk today.
U
امروز یک پیاره روی حسابی کردیم
It is foul weather today .
U
امروز هوا خیلی گند است
I am in an exuberant mood today .
U
امروز خیلی کیفم کوک است
We wI'll be notified(informed)of the results today.
U
امروز جواب کار معلوم می شود
I weighed myself today .
U
امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم )
do you want it done to day
U
ایا میخواهید امروز کرده شود
I'll get there when I get there.
<proverb>
U
حالا امروز نه فردا
[عجله ای ندارم]
I am
[will be]
busy this afternoon .
امروز بعد از ظهر وقت ندارم.
She was off hand with me today.
U
امروز بامن سر سنگین بود ( بی اعتنا ء )
Today is my lucky day.
U
امروز روز خوش بیاری من است
It is a cool day today.
U
امروز هوا خنک کرده است
today of all days
U
از همه روزها امروز
[باید باشد]
Ouroboros
U
نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
synchronous
U
سیستم پنهان ثانویه سریع در بسیاری از کامپیوترها که از نقط ه پردازنده pentium استفاده میکند
So what's today?
U
امروز چه خبر
[تازه ای]
است؟
[اصطلاح روزمره]
Can I go earlier today, just as a special exception?
U
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
vital necessity
U
پدیدهای که دولتها با توسل به ان بسیاری از اعمال غیر منطقی یا نامشروع یا تجاوزکارانه خود را توجیه می کنند
It is due to be signed this afternoon .
قرار است امروز بعد از ظهر به ا مضاء برسد .
Does it have to be today (of all days)?
U
این حالا باید امروز باشد
[از تمام روزها]
؟
distributes
U
سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distribute
U
سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributing
U
سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
Never put off till tomorrow what maybe done today.
<proverb>
U
آنچه امروز مىتوانى انجام دهى هرگز براى فردا مگذار.
This is important, not only today, but also and especially for the future.
U
این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
Roman law
U
مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
there is no time like the present
<idiom>
U
سعدیا دی رفت و فردا همچنان معلوم نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را
disclaimers
U
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
disclaimer
U
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
Babbage
U
nelrhC Babbage مخترع انگلیسی اولین ماشین حساب خودکار و قالب اصلی کامپیوترهای دیجیتالی امروز
Thank God it's Friday!
[TGIF]
U
خدا را شکر امروز جمعه است!
[چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
Thank goodness
U
خدا را شکر امروز جمعه است!
[چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
Netscape Navigator
U
یکی از جستجوگران معروف www که هنوز هم در بازار مط رح است شامل خصوصیات بسیاری از قبیل خوانندگان جدید و نیز تامین برنامههای java است
defer not till tomorrow to be wise tomorrow's sun to thee may never rise
<proverb>
U
از امروز کاری به فردا ممان چه دانی که فردا چه زاید زمان
defer not till tomorrow to be wise tomorrow's sun to thee may never rise
U
از امروز کاری به فردا ممان چه دانی که فردا چه زاید زمان
what day of the week is it?
U
امروز چند شنبه است امروزچه روزی است
qwerty keyboard
U
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
khamseh
U
خمسه
[در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
n-key rollover
[این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com