Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
geriatrist
U
امراض دوران پیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
geriatrics
U
رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
Other Matches
gerontologist
U
متخصص امراض پیری
aftertime
U
دوران پیری
geriatrician
U
امراض دوران پیریgyrfalcon
business cycle
U
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
Safavid period
U
دوران صفویه
[اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
eld
U
پیری
senescence
U
پیری
ageing
U
پیری
second childhood
U
پیری
senility
U
پیری
old age
U
پیری
agedness
U
پیری
consenescence
U
پیری
ages
U
پیری
age
U
پیری
senile weakness
U
پیری
gerontology
U
پیری شناسی
caducity
U
ضعف پیری
gerontic
U
وابسته به پیری
dotage
U
ضعف پیری
geriatrics
U
پیری پزشکی
oldness
U
قدمت پیری
geriatric
U
مربوط به پیری
get on in years
<idiom>
U
به سن پیری رسیدن
senile
U
مربوط به پیری
the staff of old age
U
عصای پیری
senility
U
اختلالهای پیری
senile
U
وابسته به پیری
senile psychosis
U
روان پریشی پیری
senile dementia
U
زوال عقل پیری
gerontological
U
وابسته بامراض پیری
There is no fool like an old fool .
U
سر پیری ومعرکه گیری
gerontology
U
علم پیری شناسی
porters
U
ناقل امراض
pulmonary discases
U
امراض ریوی
occupation disease
U
امراض حرفهای
nosography
U
تعریف امراض
pediatrics
U
امراض کودکان
porter
U
ناقل امراض
dermatosis
U
امراض جلدی
to d. in one's bed
U
دراثر پیری یا بیماری مردن
to provide for old age
U
برای پیری تهیه کردن
gerontic
U
پیرانه دارای ضعف پیری
presenile psychosis
U
روان پریشی پیش پیری
he is well preserved
U
کمتر نشان پیری در او پیداست
green old age
U
پیری باتندرستی وزنده دلی
presenile dementia
U
زوال عقل پیش پیری
otologist
U
متخصص امراض گوش
occupation disease
U
امراض ناشی از کار
gynaecologist
U
متخصص امراض زنانه
gynaecology
U
علم امراض زنانه
internist
U
پزشک امراض داخلی
dermatologist
U
متخصص امراض پوست
general practitioner
U
طبیب امراض عمومی
gynecology
U
دانش امراض زنانه
epidemiology
U
علم امراض مسری
pediatric
U
مربوط به امراض کودکان
histopathology
U
مبحث امراض بافتی
osteopathy
U
انواع امراض استخوانی
dermatology
U
مبحث امراض پوستی
chiropody
U
فن معالجه ودرمان امراض پا
senile keratosis
U
کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
to verge toward old age
U
پابسن گذاشتن به پیری نزدیک شدن
pedicure
U
معالجه امراض دست وپا
physiatrics
U
درمان امراض باوسایل طبیعی
pedicures
U
معالجه امراض دست وپا
hydropathy
U
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
virus
U
عامل نقل وانتقال امراض
viruses
U
عامل نقل وانتقال امراض
antiperiodic
U
جلوگیری کننده از نوبت و دورهء امراض
hypnotherapy
U
معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
nosology
U
مبحث شناسایی و تقسیم بندی امراض
mark of mouth
U
نشان پیری در اسب که ازگودی دندانش پیدا است
dug out
U
نظامی پیری که هنگام جنگ به خدمت فراخوانده شود
quarantining
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantine
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
case fatality rate
U
درصدمرگ و میر در اثر امراض یاضایعات دیگر
aetiology
U
علم تشخیص علل امراض علت شناسی
humoralism
U
اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
periodontics
U
مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
gerontology
U
رشتهای ازعلوم که درباره پیری و مسایل مربوط به سالخوردگان بحث میکند
tomography
U
فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
roentgenology
U
شاخهای از پرتونگاری که با استفاده از اشعه مجهول امراض رامعالجه میکند
epizootiology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology
U
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
homeopathy
U
معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
pips
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipping
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pip
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
epiphytology
U
علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
pipped
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
electrotherapy
U
معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
enzootic
U
مرض همه گیر دامها امراض فصلی و ناحیهای دامها
periods
U
دوران
period
U
دوران
swimming
U
دوران
gyrations
U
دوران
gyration
U
دوران
circulations
U
دوران
cycles
U
دوران
rotation
U
دوران
vertigo
U
دوران
cycle
U
دوران
cycled
U
دوران
circulation
U
دوران
era
U
دوران
eras
U
دوران
lives
U
دوران زندگی
lucid interval
U
دوران افاقه
rotated
U
دوران کردن
life
U
دوران زندگی
rotate
U
دوران کردن
stound
U
دوران درد
wartime
U
دوران جنگ
rotation about a line
U
دوران دور یک خط
sense of rotation
U
جهت دوران
race
U
دوران مسیر
plane of rotation
U
سطح دوران
wifehood
U
دوران زوجیت
raced
U
دوران مسیر
races
U
دوران مسیر
paleozoic
U
دوران اول
off season
U
در دوران کسادی
off season
U
در دوران کم کاری
peacetime
U
دوران صلح
circulations
U
دوران خون
space age
U
دوران کیهان
fulcrum
U
نقطه دوران
revolution
U
دوران شورش
angle of rotation
U
زاویه دوران
axis of rotation
U
محور دوران
qyaternary
U
دوران چهارم
distance between centers
U
طول دوران
revolution
U
چرخش دوران
the whirligig of fashion
U
دوران دایمی مد
climacteric
U
دوران یائسگی زن
till in old
[great]
age
U
تا در دوران سالمندی
circulation
U
دوران خون
dizzy
U
دچار دوران سر
revolutions
U
چرخش دوران
rotates
U
دوران کردن
revolutions
U
دوران شورش
rotation
U
چرخش دوران
jumped-up
U
تازه به دوران رسیده
golden age
U
دوران رونق و رفاه
off season
U
وابسته به این دوران
azoic
U
دوران ماقبل تاریخ
golden ages
U
دوران رونق و رفاه
circulatory
U
مربوط یه دوران خون
rotational
U
دوران گردش بدور
rotation about a point
U
دوران دور یک نقطه
vertiginous
U
سرگیجهای دوران کننده
rotation around
[about]
a point
U
دوران دور نقطه ای
spinning
U
چرخش
[گردش]
[دوران ]
instantaneous center of rotation
U
مرکز دوران لحظهای
seasoned
U
دوران چاشنی زدن
iceman
U
یخی بستر دوران یخ
season
U
دوران چاشنی زدن
seasons
U
دوران چاشنی زدن
revolution
U
دور دوران کامل
revolutions
U
دور دوران کامل
obligated tour
U
دوران مشمولیت وفیفه
geocentric
U
دوران زمین مرکزی
rotation
U
دوران گردش بدور
dermatological
U
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
rotation about ...
U
دوران دور ...
[محوری یا جایی]
The whirligig of time revolves.
U
دوران دایمی زمان می چرخد.
Victoriana
U
وابسته به دوران ملکه ویکتوریا
Difficult times lie ahead.
U
دوران سختی درپیش است
Early Christian architecture
U
سبک معماری دوران مسیحیت
whirligig of something
U
دوران دایمی
[اصطلاح مجازی]
unemployment benefit
U
کمک دریافتی در دوران بیکاری
retrograde
U
دوران در خلاف جهت معمول
gyrate
U
چرخ زدن دوران داشتن
gyrated
U
چرخ زدن دوران داشتن
long run period
U
دوران محاسبه بلند مدت
peripheral course
U
دوران پیش دانشگاهی نظامی
gyrates
U
چرخ زدن دوران داشتن
gyrating
U
چرخ زدن دوران داشتن
mesozoic era
U
دوران دوم زمین شناسی
whirl
U
چرخش یا دوران جریان سیال
age earnings profile
U
برنامه درامد در دوران زندگی
yaw
U
دوران هواپیما حول محورقائم
whirled
U
چرخش یا دوران جریان سیال
whirling
U
چرخش یا دوران جریان سیال
whirls
U
چرخش یا دوران جریان سیال
anthropic
U
مربوط به دوران پیدایش انسان
protectorates
U
دوران حکومت کرامول درانگلستان
yawed
U
دوران هواپیما حول محورقائم
protectorate
U
دوران حکومت کرامول درانگلستان
occupational disease
U
امراض شغلی
[نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
lathe center
U
مرکز یا محور دوران ماشین تراش
lying in
U
دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
We are living in the age of mass communication.
U
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
It reminds me of my schooldays .
U
مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
hallstatt
U
وابسته به دوران قبل از عصراهن اروپا
twisting
U
دوران حول محور افقی پیچش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com