English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
monopolised U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolises U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizes U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizing U امتیاز انحصاری گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
monopolization U گرفتن امتیاز انحصاری چیزی
Other Matches
monopoly U امتیاز انحصاری کالای انحصاری
monopolies U امتیاز انحصاری کالای انحصاری
convert U امتیاز گرفتن
converted U امتیاز گرفتن
converting U امتیاز گرفتن
converts U امتیاز گرفتن
burn U امتیاز گرفتن از حریف
burns U امتیاز گرفتن از حریف
scored U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
scores U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
score U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
bogey U گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
base on halls U گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
bogies U گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogeys U گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
carried U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carry U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carrying U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carries U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
shut out <idiom> U مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
series U 4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime U وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicaps U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
sole right U حق انحصاری
monopolistic U انحصاری
soles U انحصاری
patent U انحصاری
merest U انحصاری
sole U انحصاری
mere U انحصاری
exclusive U انحصاری
patents U انحصاری
patented U انحصاری
patenting U انحصاری
monopolistic competition U رقابت انحصاری
patenting U دارای حق انحصاری
monopoly bank U بانک انحصاری
monopoly management U مدیریت انحصاری
monopoly output U تولید انحصاری
monopoly position U موقعیت انحصاری
monopoly power U قدرت انحصاری
monopoly price U قیمت انحصاری
monopoly restriction U محدودیت انحصاری
patent U دارای حق انحصاری
preemptive U قبضهای انحصاری
monopolist U سیاست انحصاری
restricted U مقیدالتداول انحصاری
patents U دارای حق انحصاری
market trust U بازار انحصاری
sole U تنها انحصاری
exclusive or U یای انحصاری
soles U تنها انحصاری
sole agent U نماینده انحصاری
patented U دارای حق انحصاری
sole arbitrator U حکم یا داور انحصاری
sole selling right U حقوق فروش انحصاری
oligapoly U فروش نیمه انحصاری
oligopsony U خرید نیمه انحصاری
theory of monoplistic competition U نظریه رقابت انحصاری
patenting U انحصاری به ثبت رساندن
patent right U حق انحصاری ثبت شده
patents U انحصاری به ثبت رساندن
exjunction gate U دریچه یای انحصاری
exclusive or gate U دریچه یای انحصاری
fixed stock U مالک انحصاری سهام
exclusive or cate U دریچه یای انحصاری
exclusive economic zone U منطقه اقتصادی انحصاری
patent U انحصاری به ثبت رساندن
exclusive or element U عنصر یای انحصاری
patented U انحصاری به ثبت رساندن
sole distributor contract U قرارداد توزیع انحصاری
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
patent law U قانون ثبت انحصاری اختراعات
exclusive nor gate U دریچه نقیض یای انحصاری
sole tenant U مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
patented U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patents U حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patent U حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patenting U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patenting U حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patented U حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patents U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patent U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
free fishery U حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
countervailing power U مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
copyrights U حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyright U حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
clams U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clam U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
calebrate U جشن گرفتن عید گرفتن
grips U طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in <idiom> U زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
slag U کفه گرفتن تفاله گرفتن
grip U طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up U درز گرفتن کاغذ گرفتن
gripped U طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping U طرز گرفتن وسیله گرفتن
prerogatives U امتیاز
prominence U امتیاز
credits U امتیاز
crediting U امتیاز
franc U امتیاز
francs U امتیاز
franchise U امتیاز
run U یک امتیاز
franchises U امتیاز
credited U امتیاز
prerogative U امتیاز
point U امتیاز
credit U امتیاز
chartered U امتیاز
plus U امتیاز
concession U امتیاز
chartering U امتیاز
concessions U امتیاز
charters U امتیاز
charter U امتیاز
runs U یک امتیاز
act of grace U امتیاز
exclusiveness U امتیاز
priviege U امتیاز
prominency U امتیاز
advantage U امتیاز
pre-eminence U امتیاز
scoreline U خط امتیاز
scorelines U خط امتیاز
ad U امتیاز
ads U امتیاز
distinction U امتیاز
distinctions U امتیاز
scoreless U بی امتیاز
royalties U حق امتیاز
rectums U امتیاز
pre eminence U امتیاز
licence U امتیاز
leases U امتیاز
lease U امتیاز
pas U امتیاز
game bird U یک امتیاز
upper hand U امتیاز
privilege U امتیاز
licenses U امتیاز
licences U امتیاز
rectum U امتیاز
royalty U حق امتیاز
score U امتیاز
scores U امتیاز
scored U امتیاز
decision U برنده با امتیاز
loved U امتیاز صفر
aces U امتیاز سرویس
ace U امتیاز سرویس
loves U امتیاز صفر
set point U اخرین امتیاز
outpoint U برنده با امتیاز
game point U امتیاز پایانی
headstart U امتیاز در شروع
double figures U امتیاز دو رقمی
go-ahead U امتیاز برتر
precedency U امتیاز سابقه
grantee U صاحب امتیاز
decisions U برنده با امتیاز
perfect score U امتیاز کامل
love U امتیاز صفر
field privilege U امتیاز فیلد
patents U امتیاز نامه
score sheet U برگ امتیاز
scoreless U بدون امتیاز
precedence U امتیاز سابقه
patenting U امتیاز نامه
awarding of points U امتیاز دادن
prerogative U حق یا امتیاز ویژه
prerogatives U حق یا امتیاز ویژه
foot score line خط امتیاز انتهایی
win on points U پیروزی با امتیاز
match points U اخرین امتیاز
oddest U امتیاز دادن
privileged U امتیاز دار
maritime lien U امتیاز دریایی
licence owner U صاحب امتیاز
chalk up U کسب امتیاز
worst U امتیاز اوردن
worst- U امتیاز اوردن
odder U امتیاز دادن
insurance U امتیاز مطمئن
loss on points U باخت با امتیاز
magna cum laude U با امتیاز زیاد
concessionaire U صاحب امتیاز
privileged U دارای امتیاز
patent U امتیاز نامه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com