English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
monopolies U امتیاز انحصاری کالای انحصاری
monopoly U امتیاز انحصاری کالای انحصاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
monopolizing U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolised U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolises U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizes U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolization U گرفتن امتیاز انحصاری چیزی
merest U انحصاری
mere U انحصاری
monopolistic U انحصاری
patenting U انحصاری
exclusive U انحصاری
patented U انحصاری
patent U انحصاری
patents U انحصاری
soles U انحصاری
sole right U حق انحصاری
sole U انحصاری
monopoly price U قیمت انحصاری
monopoly restriction U محدودیت انحصاری
patenting U دارای حق انحصاری
monopoly bank U بانک انحصاری
monopoly power U قدرت انحصاری
monopolist U سیاست انحصاری
monopolistic competition U رقابت انحصاری
monopoly position U موقعیت انحصاری
patents U دارای حق انحصاری
monopoly output U تولید انحصاری
market trust U بازار انحصاری
patent U دارای حق انحصاری
soles U تنها انحصاری
sole U تنها انحصاری
sole agent U نماینده انحصاری
monopoly management U مدیریت انحصاری
exclusive or U یای انحصاری
preemptive U قبضهای انحصاری
restricted U مقیدالتداول انحصاری
patented U دارای حق انحصاری
sole selling right U حقوق فروش انحصاری
sole distributor contract U قرارداد توزیع انحصاری
sole arbitrator U حکم یا داور انحصاری
oligapoly U فروش نیمه انحصاری
patent right U حق انحصاری ثبت شده
theory of monoplistic competition U نظریه رقابت انحصاری
oligopsony U خرید نیمه انحصاری
patents U انحصاری به ثبت رساندن
patent U انحصاری به ثبت رساندن
fixed stock U مالک انحصاری سهام
exclusive or element U عنصر یای انحصاری
patenting U انحصاری به ثبت رساندن
patented U انحصاری به ثبت رساندن
exjunction gate U دریچه یای انحصاری
exclusive or cate U دریچه یای انحصاری
exclusive economic zone U منطقه اقتصادی انحصاری
exclusive or gate U دریچه یای انحصاری
exclusive nor gate U دریچه نقیض یای انحصاری
patent law U قانون ثبت انحصاری اختراعات
sole tenant U مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
patent U حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patents U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patented U حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patenting U حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patent U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patenting U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patented U امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patents U حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
free fishery U حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
countervailing power U مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
copyright U حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyrights U حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
joint tenants U در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
patented U حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patenting U حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patents U حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patent U حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
sole a for iran U تنهانماینده برای ایران نماینده انحصاری برای ایران
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime U وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
handicaps U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
import U کالای وارده
frustrated cargo U کالای سرگردان
frustrated cargo U کالای متروکه
commodity U کالای مصرفی
general cargo U کالای معمولی
import U کالای رسیده
imported U کالای رسیده
merchandise U کالای تجارتی
giffen good U کالای گیفن
luxury good U کالای لوکس
inferior good U کالای پست
goods in pledge U کالای گروی
labeled cargo U کالای ویژه
in wards U کالای رسیده
knit goods U کالای کش بافت
goods afloat U کالای در راه
free good U کالای رایگان
shoddy U کالای تقلبی
class ii property U کالای طبقه 2
class i property U کالای طبقه 1
business goods U کالای تولیدی
bonded good U کالای گمرکی
consigned inventory U کالای امانی
final goods U کالای نهائی
fakement U کالای قلب
staple U کالای عمده
stapled U کالای عمده
stapling U کالای عمده
end item U کالای ضروری
economic good U کالای اقتصادی
easy commodity U کالای نا مرغوب
dead stock U کالای بنجل
consumer's goods U کالای مصرفی
flotsam U کالای اب اورده
rip-offs U کالای قلابی
stolen goods U کالای مسروقه
consumer goods U کالای مصرفی
consignment U کالای امانی
Contraband goods. U کالای قا چاق
wage good U کالای مزدی
consumer brand U کالای پر مصرف
contraband U کالای قاچاق
jetsam U کالای اب اورد
limited edition U کالای محدود
purpose made U کالای سفارشی
limited editions U کالای محدود
contraband U کالای غیرمجاز
scaron U کالای کمیاب
smuggled merchandise U کالای قاچاق
smuggled goods U کالای قاچاق
the goods in question U کالای موردبحث
commodities U کالای مصرفی
consignments U کالای امانی
naval stores U کالای دریایی
imported U کالای وارده
normal good U کالای معمولی
shipment [American] U کالای ارسالی
consignment U کالای ارسالی
normal good U کالای عادی
importing U کالای وارده
rip-off U کالای قلابی
delivery U کالای ارسالی
importing U کالای رسیده
consignee U گیرنده کالای ارسالی
perishable U کالای سریع الفساد
dead stock U کالای بدون خریدان
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
perishable U کالای فاسد شونده
perishable U کالای فاسد شدنی
wreckage U کالای بازیافتی از کشتی و.....
the free list U صورت کالای بی گمرک
swag U کالای دزدیده شده
scrap-heap U انبار کالای قراضه
ban item U کالای ممنوع الورود
stock in trade U موجودی کالای مغازه
staple goods U کالای بسیار ضروری
scrap heap U انبار کالای قراضه
we d. in silks U ما کالای ابریشمی میفروشیم
velveting U کالای مخملی مخمل
commodity market U بازار کالای مصرفی
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
to make a market of U با کالای دیگرمعاوضه کردن
shipments U کالای در حال حمل
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
consignment U کالای امانت فروش
standard U کالای جانشین رزمی
consignments U محموله کالای ارسالی
pilefered shipment U کالای حراج شده
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
consignments U کالای امانت فروش
importable U کالای قابل واردکردن
shipment [American] U کالای ارسال شده
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
delivery U کالای ارسال شده
inbound cargo U کالای تخلیه نشده
inwards U واردات کالای رسیده
consignment U کالای ارسال شده
standards U کالای جانشین رزمی
consignment U محموله کالای ارسالی
shipment U کالای در حال حمل
r. ofanyone's chattles U پس دادن کالای کسی
finished product U کالای اماده فروش
common goods U کالای مورد نیاز عموم
jettison U بدریا ریزی کالای کشتی
shipments U کالای حمل شده باکشتی
exported U بیرون بردن کالای صادره
jettisoned U بدریا ریزی کالای کشتی
exporting U بیرون بردن کالای صادره
shipment U کالای حمل شده باکشتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com