Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
regalia
U
امتیازات سلطنتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
palating
U
مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
Other Matches
privileges and immunities
U
امتیازات
diplomatic privileges
U
امتیازات دیپلماتیک
diplomatic privileges
U
امتیازات سیاسی
board
U
تابلوی امتیازات
scoreboard
U
تابلوی امتیازات
scoreboards
U
تابلوی امتیازات
boarded
U
تابلوی امتیازات
apanage
U
امتیازات و اموالی که بفرزندارشد
rehabilitating
U
دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitates
U
دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitate
U
دارای امتیازات اولیه کردن
score
U
امتیاز گرفتن حساب امتیازات
evil favoured
U
طرف توجه دارای امتیازات
rehabilitated
U
دارای امتیازات اولیه کردن
scores
U
امتیاز گرفتن حساب امتیازات
scored
U
امتیاز گرفتن حساب امتیازات
count palatine
U
قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
assert oneself
U
حقوق و امتیازات خود را بزوربدیگران قبولاندن
royalties
U
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
royalty
U
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
occupation
U
حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
postliminy or minium
U
حق دوباره یدست اوردن امتیازات و حقوق کشوری
occupations
U
حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
monarchical
U
سلطنتی
regnal
U
سلطنتی
rial
U
سلطنتی
royal
U
سلطنتی
royalty
U
از خانواده سلطنتی
sceptres
U
عصای سلطنتی
scepter
U
عصای سلطنتی
sceptre
U
عصای سلطنتی
gentleman atarms
U
عضوگاردویژه سلطنتی
great seal
U
مهر سلطنتی
keep of the
U
مهردار سلطنتی
royal flag
U
پرچم سلطنتی
scepters
U
عصای سلطنتی
bailiff
U
نگهبان دژ سلطنتی
royal honor
U
درجه سلطنتی
royalties
U
از خانواده سلطنتی
monarchies
U
حکومت سلطنتی
monarchy
U
حکومت سلطنتی
bailiffs
U
نگهبان دژ سلطنتی
preferentialism
U
اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
Privy Council
U
هیات مشاورین سلطنتی
born in the purpule
U
عضو خانواده سلطنتی
monarchy constitutional
U
حکومت مشروطه سلطنتی
equerries
U
اصطبل سلطنتی میراخور
sceptered
U
دارای عصای سلطنتی
equerry
U
اصطبل سلطنتی میراخور
royalties
U
اعضای خانواده سلطنتی
royalty
U
اعضای خانواده سلطنتی
royalism
U
طرفداری از رژیم سلطنتی
tudor
U
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
privy councillor
U
عضو هیئت رایزنان سلطنتی
RCs
U
مخفف کالج سلطنتی جراحان
stuart
U
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
plantagenet
U
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
remembrancer
U
مامور وصول مطالبات سلطنتی
order in council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
monarchy
U
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
monarchies
U
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
monarchy absolute
U
حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
royalism
U
شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
scepter
U
دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
verderer
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderor
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
yeoman of the guard
U
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
chancery
U
مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
Fontainebleau
U
[سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
lancastrian
U
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
master of the horse
U
کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
capitulation
U
تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
flower de luce
U
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
p sanction
U
حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
witan
U
اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
fleur de lys
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
page of presence
U
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
fleur de lis
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
page of bonour
U
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
knight marshal
U
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
order of council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
strikes
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
Royal Bokhara
U
فرش سلطنتی بخاراتی
[این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
coronation carpet
U
فرش تاجگذاری
[این فرش که منصوب به اصفهان می باشد در قرن هفدهم میلادی جهت تاجگذاری فردریک پنجم در دانمارک بافته شده و اکنون نیز در موزه سلطنتی دانمارک نگهداری می شود]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com