English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
diplomatic privileges U امتیازات دیپلماتیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diplomatic U دیپلماتیک
diplomatic channels U مجاری دیپلماتیک
diplomatic immunity U مصونیت دیپلماتیک
diplomatic relations U روابط دیپلماتیک
diplomatic corps U هیات دیپلماتیک
rupture of diplomatic relations U قطع روابط دیپلماتیک
diplomatist U کسی که به امور دیپلماتیک اشتغال دارد
inviolability U مصون بودن فرستاده دیپلماتیک ازهر نوع تعدی و اهانت
privileges and immunities U امتیازات
diplomatic privileges U امتیازات سیاسی
boarded U تابلوی امتیازات
board U تابلوی امتیازات
scoreboards U تابلوی امتیازات
scoreboard U تابلوی امتیازات
regalia U امتیازات سلطنتی
apanage U امتیازات و اموالی که بفرزندارشد
rehabilitates U دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitating U دارای امتیازات اولیه کردن
scored U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
rehabilitated U دارای امتیازات اولیه کردن
scores U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
evil favoured U طرف توجه دارای امتیازات
rehabilitate U دارای امتیازات اولیه کردن
score U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
royalty U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
count palatine U قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
assert oneself U حقوق و امتیازات خود را بزوربدیگران قبولاندن
royalties U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
postliminy or minium U حق دوباره یدست اوردن امتیازات و حقوق کشوری
palating U مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
occupations U حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
occupation U حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
preferentialism U اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
capitulation U تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com