English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deposit U امانت
deposits U امانت
trust U امانت
trusted U امانت
trusts U امانت
safekeeping U امانت
honesty U امانت
integrity U امانت
parcel U امانت
parcels U امانت
custody U امانت
agentship U امانت
fideism U امانت
trusteedhip U امانت
trusteeship U امانت
trustworthiness U امانت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
given in trust U به امانت
bailer U امانت گذار
bailee U امانت دار
bailee U امانت گیر
consignments U امانت فروش
abuse of confidence U خیانت در امانت
receivership U امانت دادگاه
trusteeship U امانت داری
receivership U مقام امانت
bailment U امانت گیری
bailor U امانت گذار
under trustee U تحت امانت
trusteedhip U امانت داری
to keep in d. U امانت گذاشتن
malversation U خیانت در امانت
have custody of U امانت نگهداشتن
depository U امانت دار
depositor U امانت گذار
depositary U امانت دار
consignee U گیرنده امانت
breach of trust U خیانت در امانت
barratry U خیانت در امانت
consignment U امانت فرستادن
bestow U امانت گذاردن
trusted U امانت گذاشتن
award U امانت گذاردن
trusts U امانت ودیعه
checkouts U به امانت گرفتن
checkout U به امانت گرفتن
trusts U امانت گذاشتن
trustees U امانت دار
dishonest U فاقد امانت
dishonesty U عدم امانت
trustee U امانت دار
consign U امانت گذاردن
consigning U امانت گذاردن
trusted U امانت ودیعه
trust U امانت گذاشتن
depositing U به امانت گذاشتن
awarded U امانت گذاردن
consignment U امانت فروش
parcels U امانت پستی
awarding U امانت گذاردن
parcel U امانت پستی
consigns U امانت گذاردن
consignments U امانت فرستادن
awards U امانت گذاردن
bestows U امانت گذاردن
bestowing U امانت گذاردن
trust U امانت ودیعه
bestowed U امانت گذاردن
consigned U امانت گذاردن
bailment U امانت داری سمساری
consignment U کالای امانت فروش
keeps U حفافت امانت داری
deed of trust U سند تودیع امانت
keep U حفافت امانت داری
parcel U بسته یا امانت پستی
parcels U بسته یا امانت پستی
consignments U کالای امانت فروش
commission U حق العمل کاری امانت فروشی
commissioning U حق العمل کاری امانت فروشی
truster U باور کننده امانت گذار
commissions U حق العمل کاری امانت فروشی
deposit with someone U نزد کسی امانت گذاردن
to have custody of U نگهداری یا امانت داری کردن از
keep in trust U به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
Can you lend me ... آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
ossuary U محل امانت گذاری استخوان مرده
checkroom U اطاق امانت گذاری بار وچمدان وپالتو
morgues U جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
morgue U جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
safe deposit U صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
trust company U شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
bailment U امانت گذاشتن سپردن جنس به تاجری که اعتبارش معلوم نیست باضمانت شخص ثالث
bailer U امانت دهنده کفیل دهنده
bailor U امانت دهنده کفیل دهنده
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com