Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
garget
U
اماس پستان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
acromastitis
U
اماس نوک پستان
mastitis
U
اماس غدههای پستان
Other Matches
mastectomy
U
پاره کردن وبرداشتن پستان یا قسمتی از پستان
mastectomies
U
پاره کردن وبرداشتن پستان یا قسمتی از پستان
breasts
U
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breast
U
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
mammiform
U
پستان مانند بصورت پستان
mammillary
U
پستان مانند بصورت پستان
antineuritic
U
برضد اماس عصب مخاف اماس عصبی
appendicitis
U
اماس ضمیمه روده اماس اپاندیس
Milky Way
U
پستان زن
breasts
U
پستان
mamma
U
پستان
breast
U
پستان
sebesten
U
سگ پستان
mammilliform
U
پستان
mammilary
U
پستان
breast-fed
U
با پستان شیردادن
breast-feed
U
با پستان شیردادن
weans
U
از پستان گرفتن
weaned
U
از پستان گرفتن
wean
U
از پستان گرفتن
mammary
U
مربوط به پستان
dug
U
نوک پستان
full breasted
U
بزرگ پستان
mammalgia
U
پستان درد
mammila
U
نوک پستان
mastoid
U
پستان مانند
papilla
U
نوک پستان
mastodynia
U
پستان درد
to suck milk
U
پستان مکیدن
mastitis
U
ورم پستان
bosomy
U
پستان مانند
garget
U
پستان درد
mammilate
U
دارای پستان
bodices
U
پستان بند
nipple
U
نوک پستان
teats
U
نوک پستان
plumper
U
پستان مصنوعی
brassiere
U
پستان بند
brassieres
U
پستان بند
nipples
U
نوک پستان
bra
U
پستان بند
bras
U
پستان بند
bodice
U
پستان بند
teat
U
نوک پستان
breast-feeds
U
با پستان شیردادن
chesty
U
درشت پستان
pap
U
نوک پستان
bosoms
U
دارای پستان شدن
bosom
U
دارای پستان شدن
bosomy
U
دارای پستان برجسته
falsie
U
لایی پستان بند
mastodynia
U
پستان مانند پستانی
mammary gland
U
دژپیه یا غده پستان
mammillate
U
دارای پستان یا پستانک
nipple
U
ازنوک پستان خوردن
teats
U
شبیه نوک پستان
udder
U
پستان گاو و مانند ان
udders
U
پستان گاو و مانند ان
nipples
U
ازنوک پستان خوردن
tit
U
دختریازن نوک پستان
tits
U
دختریازن نوک پستان
breast-fed
U
شیر پستان دادن
breast-feeds
U
شیر پستان دادن
teat
U
شبیه نوک پستان
breast-feed
U
شیر پستان دادن
pap
U
هر چیزی شبیه نوک پستان
mammilary
U
دارای برامدگیهای پستان مانند
mammila
U
اندام یا چیز دیگرکه مانند پستان باشد
She is laying a guilt trip on
[is guilt-tripping]
me for not breast feeding.
U
او
[زن]
به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من
[به او]
شیر پستان نمی دهم.
falsie
U
پارچه یالاستیکی که بشکل پستان ساخته اند و درپستان بند کارمیرود
lymphangitis
U
اماس
inturgescence
U
اماس
lymphdenomia
U
اماس
frost hoil
U
اماس
tumescence
U
اماس
turgidity
U
اماس
neuritis
U
پی اماس
phlegmasia
U
اماس
myelitis
U
اماس
pulmonitis
U
اماس شش
single pneumonia
U
اماس یک شش
phrenitis
U
اماس مخ
tuberosity
U
اماس
tumefaction
U
اماس
tumidity
U
اماس
vulvitis
U
اماس کس
intumescence
U
اماس
swellings
U
اماس
edema
U
اماس
swelling
U
اماس
inflammation
U
اماس
double pneumonia
U
اماس هر دو شش
encephalitis
U
اماس مخ
dilation
U
اماس
poked
U
اماس
poking
U
اماس
pokes
U
اماس
poke
U
اماس
dactylitis
U
اماس انگشت
arteritis
U
اماس شریان
cystitis
U
اماس مثانه
antiphlogistic
U
اماس نشان
tracheitis
U
اماس نای
turgid
U
اماس دار
splenitis
U
اماس اسپرز
blepharitis
U
اماس پلک
palpebritis
U
اماس پلک
bunchout
U
اماس کردن
conjunctivitis
U
اماس ملتحمه
colpitis
U
اماس مهبل
crystallitis
U
اماس جلیدیه
brainfever
U
اماس مغز
cutitis
U
اماس زیرپوست
carcinoma
U
اماس سرطانی
metritis
U
اماس زهدان
odontitis
U
اماس دندان
podarthritis
U
اماس بندهای پا
swollen
U
اماس کرده
ophthalmitis
U
اماس چشم
orchitis
U
اماس خایه
osteitis
U
اماس استخوان
otitis
U
اماس گوش
phlogosis
U
اماس برونی
pyelitis
U
اماس لگن چه
nephritis
U
اماس گرده
bronchitis
U
اماس نایژه
scleritis
U
اماس صلبیه
ague cake
U
اماس اسپرزازنوبه
salpingitis
U
اماس شیپور
retinitis
U
اماس شبکیه
quinsy
U
اماس چرکدارلوزتین
myositis
U
اماس ماهیچه
nasitis
U
اماس بینی
tonsillitis
U
اماس لوزه
huff
U
اماس کردن
hysteritis
U
اماس زهدان
hydrocile
U
اماس خایه
enteritis
U
اماس روده
gnathitis
U
اماس گونه
arthritis
U
اماس مفصل
glandular swelling
U
اماس غدد
colitis
U
اماس قولون
gastritis
U
اماس معده
enchondroma
U
اماس غضروفی
hepatitis
U
اماس کبدی
dermatitis
U
اماس پوست
fretty
U
اماس کرده
inoma
U
اماس لیفی
fibroma
U
اماس لیفی
faucitis
U
اماس گلو
ileitis
U
اماس ایلئون
tumefactive
U
اماس دار
lentitis
U
اماس جلیدیه
tumid
U
اماس کرده
swells
U
اماس کردن
dermatosis
U
اماس پوست
swelled
U
اماس کردن
keratitis
U
اماس قرنیه
iritis
U
اماس عنبیه
turgescence
U
اماس بادکردگی
turgescent
U
اماس کننده
swell
U
اماس کردن
intumescent
U
اماس کننده
intumescent
U
اماس کرده
intumesce
U
اماس کردن
pericarditis
U
اماس ابشامه قلب
phlegmasia alba dolens
U
اماس سیاهرگهای نفاسی
vaginitis
U
اماس یا ورم مهبل
mastoditis
U
اماس زائده پستانی
sylosis
U
اماس پلک وسفتی
pleurisy
U
اماس شامه ریه
tumescent
U
اماس کرده اماسیده
arthritic
U
مبتلا به اماس مفصل
scrotitis
U
اماس کیسه خایه
enostosis
U
اماس درونی استخوان
iritic
U
وابسته به اماس عنبیه
laminitis
U
اماس لایههای حساس
lymphadenitis
U
اماس غدد لفناوی
diaphragmitis
U
اماس حجاب حاجز
diaphragmatitis
U
اماس حجاب حاجز
deliescence
U
تحلیل ناگهانی اماس
bursitis
U
اماس کیسههای مفصلی
antiphlogistic
U
داروی اماس نشان
mesenteritis
U
اماس روده بند
iritic
U
دچار اماس عنبیه
duodenitis
U
اماس روده اثناعشر
endometritis
U
اماس درونی زهدان
fibro chondritis
U
اماس غضروف لیفی
endocarditis
U
اماس غشاء درونی دل
gastro enteritis
U
اماس معده وروده
gnathitis
U
اماس ارواره بالا
his eyes were inflammed
U
چشمهایش اماس کرد
housemaid's knee
U
اماس کاسه زانو
hyalitis
U
اماس رطوبت شیشهای
ileitis
U
اماس روده دراز
moon blind
U
دچار اماس نوبتی
oophoritis
U
اماس تخم دان
parotiditis
U
اماس غده بناگوشی
myomatous
U
وابسته به اماس ماهیچه
ophthalmia
U
اماس چشم رمد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com