Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
snug down
U
امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
school readiness
U
امادگی ورود به مدرسه
Anatolia
U
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
high sea
U
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
peakiest
U
طوفانی
peaky
U
طوفانی
peakier
U
طوفانی
pecky
U
طوفانی
fouler
U
خلاف طوفانی
heavy weather
U
هوای طوفانی
fouls
U
خلاف طوفانی
foulest
U
خلاف طوفانی
fouled
U
خلاف طوفانی
foul
U
خلاف طوفانی
windy
U
باد خور طوفانی
windier
U
باد خور طوفانی
he was overtake by a storm
U
طوفانی باودر رسید
windiest
U
باد خور طوفانی
we had a stormy passage
U
یک سفر طوفانی داشتیم
it storms
U
هوا طوفانی است
inclement weather
U
هوای بسیار سرد یا طوفانی
diluvial
U
وابسته به طوفان نوح طوفانی
diluvian
U
وابسته به طوفان نوح طوفانی
mammatocumulus
U
ابر طوفانی کومولوس یاکومولواستراطوس
heaving
U
رقص ناو در هوای طوفانی
feeding storm
U
طوفانی که پیوسته برسختی ان افزوده میشد
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
corposant
U
گلولههای روشنایی که گاهی درهوای طوفانی بردکلهای کشتی دیده م
air defense readiness
U
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
blue water
U
دریای ازاد
the black sea
U
دریای سیاه
mare clausum
U
دریای بسته
dead sea
U
دریای لوط
territorial sea
U
دریای ساحلی
smooth see
U
دریای ارام
territorial sea
U
دریای داخلی
mare liberum
U
دریای ازاد
Oman
U
دریای عمان
rough sea
U
دریای خراب
seaway
U
دریای متلاطم
aegean sea
U
دریای اژه
adriatic sea
U
دریای ادریانیک
sea fight
U
جنگ دریای
sea nettle
U
ستاره دریای
high seas
U
دریای ازاد
moderate sea
U
دریای معتدل
flat calm
U
دریای روغنی
high sea
U
دریای ازاد
mediterranean sea
U
دریای مدیترانه
pore
U
در دریای تفکرغوطه ور شدن
atlantic
U
دریای محیط غربی
heavy sea
U
دریای خیلی خراب
solan
U
قاز دریای شمالی
closed sea
U
دریای غیر ازاد
Channel Islands
U
جزیرههای دریای مانش
erythrean
U
وابسته به دریای قلزم
gannet
U
غاز دریای شمالی
service squadron
U
قسمت خدمات دریای
calm sea
U
دریای خیلی ارام
bathyal
U
مربوط به دریای عمیق
pores
U
در دریای تفکرغوطه ور شدن
pontic
U
شبیه دریای سیاه
pontic
U
وابسته به دریای سیاه
ship fever
U
طوفان سخت در دریای چین
polynya
U
منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
polynia
U
منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
mediterranean sea
U
دریای روم بحر الروم
booby
U
نوعی قاز دریای شمالی
typhoon
U
توفان سخت دریای چین گردباد
submarine
U
زیر دریای
[نظامی]
[علوم طبیعی]
submarine boat
U
زیر دریای
[نظامی]
[علوم طبیعی]
overland route
U
راه سفر به هندوستان از دریای مدیترانه
typhoons
U
توفان سخت دریای چین گردباد
Latvia
U
جمهوری لتونی در کرانهی جنوبی دریای بالتیک
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
small craft warning
U
پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
kelter
U
امادگی
preparation
U
امادگی
preparedness
U
امادگی
conditioning
U
امادگی
forms
U
امادگی
formed
U
امادگی
predispostion
U
امادگی
form
U
امادگی
readiness
U
امادگی
proneness
U
امادگی
penchant
U
امادگی
kelter or kilter
U
امادگی
preparations
U
امادگی
cover
U
امادگی
coverings
U
امادگی
covers
U
امادگی
susceptibility
U
امادگی
tautness
U
امادگی
qualification
U
امادگی
disposition
U
امادگی
availability
U
زمان امادگی
erg
U
2- امادگی ذاتی
peripheral
U
دوره امادگی
law of readiness
U
قانون امادگی
preparatory interval
U
دوره امادگی
indisposedness
U
عدم امادگی
liability to disease
U
تعهد امادگی
reading readiness
U
امادگی خواندن
hottest
U
امادگی کامل
physical fitness
U
امادگی جسمانی
preparatory school
U
اموزشگاه امادگی
medical fitness
U
امادگی پزشکی
indisposition
U
عدم امادگی
reconditioning
U
تجدید امادگی
readiness
U
امادگی رزمی
operational readiness
U
امادگی عملیاتی
half way houses
U
خانههای امادگی
peak up
U
در اوج امادگی
hot
U
امادگی کامل
hotter
U
امادگی کامل
preparatory schools
U
اموزشگاه امادگی
combat readiness
U
امادگی رزمی
vigilance
U
امادگی چالاکی
work out
U
تمرین امادگی
insusceptibility
U
عدم امادگی
indispositions
U
عدم امادگی
unreadiness
U
عدم امادگی
second degree of readiness
U
امادگی درجه دو
condition of readiness
U
شرایط امادگی
state of alert
U
وضعیت امادگی
third degree of readiness
U
امادگی درجه سه
training camp
U
اردوی امادگی
peripheral course
U
دوره امادگی نظامی
preparation
U
امادگی اماده سازی
condition of readiness
U
وضعیت امادگی رزمی
readiness category
U
درجه امادگی رزمی
condition code
U
کد وضعیت امادگی اقلام
operational performance category
U
امادگی عملیاتی از طبقه
combat ready
U
دارای امادگی رزمی
ingenuity
U
امادگی برای اختراع
accessibility
U
امادگی برای پذیرایی
fourth degree of readiness
U
امادگی درجه چهار
habilitation
U
لباس پوشاندن امادگی
readiness
U
اماده باش امادگی
flyable dud
U
بدون امادگی رزمی
data terminal ready
U
امادگی ترمینال داده
lurching
U
امادگی شکست فاحش
data set ready
U
امادگی مجموعه داده ها
operational performance category
U
طبقه امادگی عملیاتی
lurches
U
امادگی شکست فاحش
lurched
U
امادگی شکست فاحش
distensibility
U
امادگی برای بادکردن
lurch
U
امادگی شکست فاحش
materiel readiness
U
امادگی رزمی وسایل
level of readiness
U
سطح امادگی رزمی
readiness category
U
نوع امادگی رزمی
preparations
U
امادگی اماده سازی
physical fitness
U
امادگی عمومی جسمانی
sight-reading
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-read
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reads
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
readiness to report
U
امادگی برای پاسخ دادن
sight read
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
reagency
U
امادگی برای واکنش یا معرفی
teachability
U
امادگی جهت یاد گرفتن
opposability
U
امادگی برای روبرو گذاشتن
fluctuability
U
امادگی برای بالاوپایین رفتن
haemophillia
U
امادگی بخون رفتن زیاد
inerrability
U
معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
ready solubility in water
U
امادگی برای زودحل شدن دراب
mission ready
U
اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
insuperability
U
عدم امادگی برای از میان برداشتن
inseparability
U
عدم امادگی برای جدا شدن
flight readiness firing
U
ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
army ready material program
U
برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
materiel readiness
U
میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
removability
U
ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
irresponsiveness
U
عدم امادگی برای پاسخ دادن
communicativeness
U
امادگی برای رساندن خبر پرگویی
impressionability
U
امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
dtr
U
Ready Terminal Data امادگی ترمینال داده
impulsiveness
U
امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
road test
U
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
war footing
U
حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
vitrescence
U
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
inductility
U
عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
condensability
U
قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
civilian preparedness for war
U
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
plea of tender
U
اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
put and take fishing
U
انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
fire support station
U
نققه هدف اتش پشتیبانی دریایی ایستگاه اتش دریای
ground
U
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
China denies militarizing South China Sea.
U
چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
baltic
U
دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
mediterranean
U
وابسته بدریای مدیترانه دریای مدیترانه
arrivals
U
ورود
entry
U
ورود
infare
U
ورود
ingress
U
ورود
ingression
U
ورود
arrival
U
ورود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com