Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
haemophillia
U
امادگی بخون رفتن زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fluctuability
U
امادگی برای بالاوپایین رفتن
to overshoot oneself
U
زیاد دور رفتن
I am not much of a cinema-goer.
U
زیاد اهل سینما ( رفتن ) نیستم
mars
U
بخون
red-handed
U
بخون الوده
haematoid
U
شبیه بخون
haemic
U
مربوط بخون
to imbrue with blood
U
بخون ترکردن
haemic
U
وابسته بخون
bloodthirsty
U
تشنه بخون
to imbrue in blood
U
بخون تر کردن
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
sanguification
U
تبدیل خوراک بخون
to imbrue with blood
U
الوده بخون کردن
to imbrue in blood
U
الوده بخون کردن
red handed
U
دست بخون الوده
to gild with blood
U
اغشته بخون کردن
to gild with blood
U
غرقه بخون کردن
They are at daggers drawn. They are bitter enemies.
U
بخون یکدیگه تشنه هستند
haematosis
U
تبدیل خون وریدی بخون شریانی
sepsis
U
مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
air defense readiness
U
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
pussyfoot
U
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
tautness
U
امادگی
coverings
U
امادگی
cover
U
امادگی
predispostion
U
امادگی
form
U
امادگی
covers
U
امادگی
readiness
U
امادگی
proneness
U
امادگی
preparations
U
امادگی
penchant
U
امادگی
susceptibility
U
امادگی
preparation
U
امادگی
conditioning
U
امادگی
disposition
U
امادگی
preparedness
U
امادگی
formed
U
امادگی
forms
U
امادگی
kelter or kilter
U
امادگی
kelter
U
امادگی
qualification
U
امادگی
readiness
U
امادگی رزمی
half way houses
U
خانههای امادگی
preparatory school
U
اموزشگاه امادگی
hot
U
امادگی کامل
hotter
U
امادگی کامل
reading readiness
U
امادگی خواندن
availability
U
زمان امادگی
third degree of readiness
U
امادگی درجه سه
unreadiness
U
عدم امادگی
liability to disease
U
تعهد امادگی
training camp
U
اردوی امادگی
preparatory schools
U
اموزشگاه امادگی
indispositions
U
عدم امادگی
indisposition
U
عدم امادگی
condition of readiness
U
شرایط امادگی
reconditioning
U
تجدید امادگی
hottest
U
امادگی کامل
physical fitness
U
امادگی جسمانی
law of readiness
U
قانون امادگی
vigilance
U
امادگی چالاکی
combat readiness
U
امادگی رزمی
peak up
U
در اوج امادگی
work out
U
تمرین امادگی
state of alert
U
وضعیت امادگی
medical fitness
U
امادگی پزشکی
insusceptibility
U
عدم امادگی
peripheral
U
دوره امادگی
indisposedness
U
عدم امادگی
operational readiness
U
امادگی عملیاتی
erg
U
2- امادگی ذاتی
preparatory interval
U
دوره امادگی
second degree of readiness
U
امادگی درجه دو
you have no option but to go
U
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
readiness category
U
درجه امادگی رزمی
preparation
U
امادگی اماده سازی
lurches
U
امادگی شکست فاحش
condition of readiness
U
وضعیت امادگی رزمی
lurched
U
امادگی شکست فاحش
data set ready
U
امادگی مجموعه داده ها
readiness category
U
نوع امادگی رزمی
peripheral course
U
دوره امادگی نظامی
data terminal ready
U
امادگی ترمینال داده
flyable dud
U
بدون امادگی رزمی
condition code
U
کد وضعیت امادگی اقلام
habilitation
U
لباس پوشاندن امادگی
lurching
U
امادگی شکست فاحش
lurch
U
امادگی شکست فاحش
combat ready
U
دارای امادگی رزمی
preparations
U
امادگی اماده سازی
physical fitness
U
امادگی عمومی جسمانی
accessibility
U
امادگی برای پذیرایی
operational performance category
U
طبقه امادگی عملیاتی
operational performance category
U
امادگی عملیاتی از طبقه
level of readiness
U
سطح امادگی رزمی
school readiness
U
امادگی ورود به مدرسه
fourth degree of readiness
U
امادگی درجه چهار
readiness
U
اماده باش امادگی
ingenuity
U
امادگی برای اختراع
distensibility
U
امادگی برای بادکردن
materiel readiness
U
امادگی رزمی وسایل
sight-read
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reads
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
reagency
U
امادگی برای واکنش یا معرفی
opposability
U
امادگی برای روبرو گذاشتن
sight-reading
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight read
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
readiness to report
U
امادگی برای پاسخ دادن
teachability
U
امادگی جهت یاد گرفتن
army ready material program
U
برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
snug down
U
امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
mission ready
U
اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
communicativeness
U
امادگی برای رساندن خبر پرگویی
irresponsiveness
U
عدم امادگی برای پاسخ دادن
insuperability
U
عدم امادگی برای از میان برداشتن
inseparability
U
عدم امادگی برای جدا شدن
inerrability
U
معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
flight readiness firing
U
ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
impressionability
U
امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
ready solubility in water
U
امادگی برای زودحل شدن دراب
removability
U
ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
materiel readiness
U
میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
dtr
U
Ready Terminal Data امادگی ترمینال داده
impulsiveness
U
امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
war footing
U
حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
vitrescence
U
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
road test
U
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
inductility
U
عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
put and take fishing
U
انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
civilian preparedness for war
U
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
condensability
U
قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
plea of tender
U
اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
mouch
U
راه رفتن دولادولاراه رفتن
ground
U
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
trot
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
availability factor
U
ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
contractibility
U
قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
record
U
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
availability
U
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
serviceability criteria
U
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
paraded
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
flight test
U
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
unit categories
U
انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
flying status
U
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
operating level
U
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
asynchronous computer
U
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
mickle
U
زیاد
not a lettle
U
زیاد
intense
U
زیاد
vastly
U
زیاد
muckle
U
زیاد
mickle or muckle
U
زیاد
too
U
زیاد
superabundant
U
زیاد
large adv
U
زیاد
thickest
U
زیاد
in quantities
U
زیاد
heart break
U
غم زیاد
intensively
U
زیاد
immoderate
U
زیاد
tremendously
U
زیاد
numerous
U
زیاد
hugely
U
زیاد
generous
U
زیاد
mortally
U
زیاد
thick
U
زیاد
over and above
U
زیاد
no end of
U
زیاد
populous
U
زیاد
overmuch
U
زیاد
effusively
U
زیاد
fulsome
U
زیاد
egregiously
U
زیاد
excessive
U
زیاد
widely
U
زیاد
immane
U
زیاد
for all the world
U
بی کم و زیاد
in excess
U
زیاد
copious
U
زیاد
many
U
زیاد
much
U
زیاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com