Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tropicalization
U
اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
ready reserve
U
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
to fit with
U
اماده کردن برای
on guard
U
اماده توپگیری اماده برای توگیری
forthcomming
U
اماده برای ارائه کردن
cramming
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
cram
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
crams
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
winterization
U
اماده کردن برای کار در زمستان
groom
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
grooms
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
set up
U
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
despatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
civilian preparedness for war
U
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
dispatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
aircraft turn around
U
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
despatching
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
predigest
U
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
rig the ship
U
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
crammer
U
کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
master clear
U
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
ground readiness
U
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
fit to work
U
اماده برای کارکردن
prompt to go
U
اماده برای رفتن
on offer
U
اماده برای فروش
ready to die
U
اماده برای مرگ
coverings
U
اماده برای برگرداندن توپ
attack on preparation
U
شمشیرباز اماده برای حمله
batted
U
گل اماده برای کوزه گری
to stand in the gap
U
برای دفاع اماده بودن
bat
U
گل اماده برای کوزه گری
attention
U
شمشیرباز اماده برای مبارزه
attentions
U
شمشیرباز اماده برای مبارزه
to keep ome's powder dry
U
برای هر رویدادی اماده بودن
bats
U
گل اماده برای کوزه گری
cover
U
اماده برای برگرداندن توپ
covers
U
اماده برای برگرداندن توپ
on guard
U
اماده برای دفاع باشید
mission ready
U
هواپیمای اماده برای پرواز
up and running
U
اماده برای عملیات کامل
to prepare for war
U
برای جنگ اماده شدن
he was prone to mischief
U
برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
platform load
U
بار اماده برای بارریزی هوایی
finished product
U
محصولات اماده برای توزیع ومصرف
covers
U
اماده شدن برای دریافت توپ
addressed
U
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addresses
U
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
coverings
U
اماده شدن برای دریافت توپ
cover
U
اماده شدن برای دریافت توپ
off the shelf
U
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
herbescent
U
اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
pooled
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
clutch start
U
روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
hypnotizable
U
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
repertoire
U
فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
to the manner born
U
فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
pools
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
pool
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
back up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
back-up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
it is insusceptible of change
U
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
sawhorse
U
نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
lime paste
U
اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
vitrescent
U
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
turnkey
U
سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
reaction time
U
زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
hot site
U
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
pilot engine
U
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
sedan
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedans
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
disposition
U
استقرار یکانها و اماد درمنطقه
combat jump
U
پرش با چتر درمنطقه دشمن
turnkey system
U
سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
safe conducts
U
جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe conduct
U
جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe-conducts
U
جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
flat pass
U
پاس به دریافت کننده درمنطقه بالا
target approach point
U
اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
supercritical
U
حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
equatorial
U
استوایی
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
voyage repairs
U
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
Linotype
U
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
tropic range
U
دامنه استوایی
tropical cyclone
U
چرخه استوایی
tropics
U
مناطقگرمسیری استوایی
equatorial bond
U
پیوند استوایی
Equator
U
ناحیه استوایی
sub-tropical
U
زیر استوایی
equatorial tides
U
جذر و مد استوایی
equatorial satellite
U
ماهواره استوایی
subtropics
U
زیر استوایی
equatorial coordinates
U
مختصات استوایی
tropical
U
منطقه استوایی
equatorial telescospe
U
وربین استوایی
equatorial climate
U
اقلیم استوایی
tropical year
U
سال استوایی
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
equatorial quantum number
U
عدد کوانتومی استوایی
tropical rain forest
جنگل بارانهای استوایی
Equatorial Guinea
U
کشور گینهی استوایی
doldrums
U
منطقه ارامگان استوایی
statitizing
U
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
to cut out
U
بریدن ودراوردن- پیش دستی کردن بر- اماده کردن-انداختن
panel
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
harness
U
اماده کردن
make ready
U
اماده کردن
to string up
U
اماده کردن
supply
U
اماده کردن
setting up
U
اماده کردن
accommodates
U
اماده کردن
draft
U
اماده کردن
accommodated
U
اماده کردن
drafted
U
اماده کردن
to pickle a rod for
U
اماده کردن
supplying
U
اماده کردن
drafts
U
اماده کردن
harnessed
U
اماده کردن
harnessing
U
اماده کردن
prepares
U
اماده کردن
prime
U
اماده کردن
readied
U
اماده کردن
readies
U
اماده کردن
ready
U
اماده کردن
readying
U
اماده کردن
set
U
اماده کردن
sets
U
اماده کردن
provide
U
اماده کردن
confect
U
اماده کردن
provides
U
اماده کردن
prepare
U
اماده کردن
get ready
U
اماده کردن
preparations
U
اماده کردن
preparing
U
اماده کردن
preparation
U
اماده کردن
pre treatment
U
اماده کردن
supplied
U
اماده کردن
belay
U
اماده کردن
unlimber
U
اماده کردن
primes
U
اماده کردن
primed
U
اماده کردن
outfits
U
سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
outfit
U
سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
polywag
U
دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
knock-up
U
سردستی اماده کردن
fitting out
U
اماده کردن ناو
set up
U
اماده تیراندازی کردن
forearm
U
قبلا اماده کردن
gear
U
کردن اماده کارکردن
forearms
U
قبلا اماده کردن
do up
U
اماده استفاده کردن
knock up
U
سردستی اماده کردن
trains
U
اماده کردن اسب
gears
U
کردن اماده کارکردن
knock-ups
U
سردستی اماده کردن
trained
U
اماده کردن اسب
forespeak
U
قبلا اماده کردن
train
U
اماده کردن اسب
geared
U
کردن اماده کارکردن
sensate
U
اماده پذیرش حس احساس کردن
spots
U
کشف کردن اماده پرداخت
get ready
U
اماده شدن حاضر کردن
to provide oneself
U
خودرا اماده یا مجهز کردن
snow farming
U
اماده کردن پیست اسکی
spot
U
کشف کردن اماده پرداخت
to study up
U
خود را اماده امتحانات کردن
make ready
U
اماده شدن حاضر کردن
make
U
درست کردن ساختن اماده کردن
redact
U
اماده چاپ کردن تحریر کردن
to wind up
U
کوک کردن اماده کردن گلوله
preparing
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
to gather up
U
جمع اوری کردن اماده کردن
prepare
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
prepares
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
makes
U
درست کردن ساختن اماده کردن
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
touchdowns
U
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
touchdown
U
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
Mahogany was once abundant
[prolific]
in the tropical forests.
U
یک موقعی چوب ماهون در جنگل های استوایی فراوان بود.
roadworthy
U
اماده مسافرت قابل سفر کردن
edited
U
اماده چاپ کردن تغییر دادن
edit
U
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
marshal
U
در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
edit
U
اماده چاپ کردن تغییر دادن
marshalled
U
در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
marshals
U
در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
marshaling
U
در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
enarm
U
مسلح شدن اماده کارزار کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com