English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
delocalized electron U الکترون غیر مستقر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
put U مستقر
established U مستقر
deep seated U مستقر
based U مستقر
resident U مستقر
puts U مستقر
established right U حق مستقر
putting U مستقر
residents U مستقر
fix U مستقر شدن
stabile U مستقر وپایدار
dynamic U نیروی مستقر
resides U مستقر بودن
plant U مستقر کردن
plants U مستقر کردن
reside U مستقر بودن
resided U مستقر بودن
inposition U مستقر در موضع
positioner U مستقر کننده
determinate U مستقر شده
plant oneself U مستقر شدن
dynamically U نیروی مستقر
localized bond U پیوند مستقر
occupier U مستقر مستاجر
occupiers U مستقر مستاجر
appointed <adj.> <past-p.> U مستقر شده
applied <adj.> <past-p.> U مستقر شده
fixes U مستقر شدن
inserted <adj.> <past-p.> U مستقر شده
installed <adj.> <past-p.> U مستقر شده
deployed <adj.> <past-p.> U مستقر شده
avouch U تضمین کردن مستقر ساختن
army in the field U ارتش مستقر در صحنه عملیات
sited U قرار داشتن مستقر بودن
conus armies U ارتشهای مستقر در قاره امریکا
site U قرار داشتن مستقر بودن
theater army U ارتش مستقر در صحنه عملیات
sites U قرار داشتن مستقر بودن
guides post U نفر هادی مستقر شوید
locates U مستقر ساختن مکان یابی کردن
deployed U مستقر گسترش یافته در روی زمین
emplacement U پایگاه مستقر کردن کار گذاشتن
locate U مستقر ساختن مکان یابی کردن
settle U مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
settles U مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
bottom mine U مینی که در کف دریا مستقر میشودمین کفهای
locating U مستقر ساختن مکان یابی کردن
located U مستقر ساختن مکان یابی کردن
emplace U جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
staged crews U پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
zmarker beacon U نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
coelectron U هم الکترون
isoelectronic U هم الکترون
electron donor U الکترون ده
negatron U الکترون
electron U الکترون
traces U رد الکترون
traced U رد الکترون
trace U رد الکترون
electrons U الکترون
electron transition U انتقال الکترون
electron transition U عبور الکترون
electron tube U لوله الکترون
electron volt U الکترون ولت
electroneutrality U الکترون خنثایی
electrophile U الکترون دوست
valence electron U الکترون فرفیت
electron mass U جرم الکترون
electron trajectory U مسیر الکترون
electron multiplier U افزاینده الکترون
electron orbit U مسیرگردش الکترون
electron pair U زوج الکترون
electron recoil U بازگشت الکترون
electron jump U پرش الکترون
electron shell U پوسته الکترون
electron spin U تنیدگی الکترون
electron spin U اسپین الکترون
electron injector U الکترون افکن
valence electron U الکترون رسانایی
nonbonding electron U الکترون ناپیوندی
nuclear electron U الکترون هسته
odd electron U الکترون منفرد
outer shell electron U الکترون بیرونی
outer shell electron U الکترون رسانایی
photo electron U الکترون نوری
photo electron U فوتو الکترون
primary electron U الکترون اولیه
mass of the electron U جرم الکترون
lone electron U الکترون تنها
isoelectronic ions U یونهای هم الکترون
free electron U الکترون ازاد
free electron U الکترون غیرپیوندی
valence electron U الکترون والانس
high energy electron U الکترون پر انرژی
initiating electron U الکترون اغازگر
inner shell electron U الکترون درونی
secondary electron U الکترون ثانوی
electron focusing U تمرکز الکترون
electron beam U شعاع الکترون
conduction electron U الکترون رسانش
density of electron U چگالی الکترون
electron conduction U هدایت الکترون
electron decay U تجزیه الکترون
concentration of electron U چگالی الکترون
electron decay U اضمحلال الکترون
electron deceleration U دیرکرد الکترون
charge of the electron U بار الکترون
bound electron U الکترون بسته
electron acceleration U شتاب الکترون
electronic concentration U غلظت الکترون
electron beam U اشعه الکترون
electron avalanche U بهمن الکترون
electron beam U باریکه الکترون
electron acceptor U الکترون پذیر
electron capture U الکترون گیراندازی
electron acceptor U پذیرنده الکترون
electron charge U بار الکترون
electron beam U پرتو الکترون
electron concentration U غلظت الکترون
electron diffraction U خمیدگی الکترون
electron emmission U انتشار الکترون
electron energy U کارمایه ی الکترون
emission U صدور الکترون
electron energy U انرژی الکترون
emissions U صدور الکترون
electron exchange U تبادل الکترون
electron emitter U منبع الکترون
electron flow U فلوی الکترون
electron flow U سیلان الکترون ها
conduction electron U الکترون رسانایی
electron distribution U پخش الکترون
antibonding electron U الکترون ضد پیوندی
electron donor U دهنده الکترون
electron drift U رانش الکترون
electron emission U صدور الکترون
electron affinity U الکترون خواهی
linear accelerator U شتابده خطی الکترون
elementary charge U بار الکترون [فیزیک]
electron attachment U پیوستگی یا وابستگی الکترون
lone pair electron U زوج الکترون ناپیوندی
secondary electron emission U پیل ثانویه الکترون
outer shell electron U الکترون لایه بیرونی
supressor grid U شبکه الکترون بند
rest mass of the electron U جرم ساکن الکترون
transmission electron micrograph U ریزنگار انتقال الکترون
unpaired electron U الکترون جفت نشده
electron accelerator U شتاب دهنده الکترون
bonding electron pair U زوج الکترون پیوندی
lone pair electron U زوج الکترون تنها
electrophilic attack U حمله الکترون دوستی
electron orbit U مدار گردش الکترون
electrophilic addition U افزایش الکترون دوستی
electroosmotic effect U اثر الکترون اسمزی
electron deceleration U کندی حرکت الکترون
electron pair U زوج الکترون حفره
electron pair bond U پیوند زوج الکترون
electron deficient molecules U مولکولهای با کمبود الکترون
electron transit time U زمان عبور الکترون
electron transfer mechanism U مکانیسم انتقال الکترون
electron spin resonance U رزونانس اسپین الکترون
electron gun U لوله پرتاب الکترون
electron pairing U زوج شدن الکترون
electron paramagnetic resonance U رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electron multiplier U فزون ساز الکترون
electrophilic reagent U واکنشگر الکترون دوست
free electron model U الگوی الکترون ازاد
free electron gas U گاز الکترون ازاد
electron capture detector U اشکارساز الکترون گیراندازی
electron charge mass ratio U چگالی بار الکترون
electrophilic aromatic substitution U استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
Electron paramagnetic resonance [EPR] U تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electrosensitive U چاپ با کاغذ حساس به الکترون
quasi free electron theory U نظریه الکترون شبه ازاد
electron releasing substituent U گروه استخلافی الکترون دهنده
photon U تنها یک الکترون تابش شود
picture U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron spin resonance [ESR] U تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
pictures U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picturing U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron withdrawing substituent U گروه استخلافی الکترون کشنده
pictured U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
beams U مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
left hand rule for electron flow U قاعده چپگرد برای جریان الکترون
beam U مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
franklin [Fr] U استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electrostatic unit of charge [esu] U استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
statcoulomb [statC] U استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electron beam U رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
right hand rule for electron flow U قاعده راست گرد برای جریان الکترون
target system U سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
vectored attacks U تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
photoemission U خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
beam U حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
line flyback U اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
klystron U لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
hall effect U شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
beams U حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
tenant U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com