English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
precipitate electrode U الکترود رسوبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
residual U رسوبی
alluvial U رسوبی
sedimentary U رسوبی
postprecipitation U پس رسوبی
coprecipitation U هم رسوبی
residuary U رسوبی
roily U پر از ذرات رسوبی
sedimentary peat U تورب رسوبی
precipitation brittleness U شکنندگی رسوبی
alluvial deposit U مواد رسوبی
flowstone U سنگ رسوبی
deposition welding U جوشکاری رسوبی
precipitated rocks U سنگهای رسوبی
precipitation heat treatment U عملیات حرارتی رسوبی
precipitation hardening U سخت گردانی رسوبی
precipitancy U شتابزدگی عمل یا فعالیت رسوبی
precipitance U شتابزدگی عمل یا فعالیت رسوبی
haugh U زمین رسوبی کنار رودخانه
geyserite U نوعی سنگ سیلیسی رسوبی ابفشانسنگ
geest U مواد رسوبی و ته نشین سطح زمین
mantlerock U مواد رسوبی وسست روی سنگها
adherent electrode U الکترود
electrodes U الکترود
electrode U الکترود
input electrode U الکترود ورودی
inert electrode U الکترود بی اثر
reference electrode U الکترود مرجع
indicator electrode U الکترود شاخص
image plate U الکترود تصویر
reference electrode U الکترود مبنا
internal electrode U الکترود داخلی
main electrode U الکترود اصلی
membrance electrode U الکترود غشایی
zinc electrode U الکترود روی
metallic electrode U الکترود فلزی
input electrode U الکترود اولیه
gate electrode U الکترود دریچهای
control electrode U الکترود فرمان
contour electrode U الکترود پروفیلی
welding electrode U الکترود جوشکاری
contact bar U الکترود جوشکاری
collector electrode U الکترود کلکتور
anode U الکترود مثبت
anodes U الکترود مثبت
accelerating electrode U الکترود شتاب ده
accelerating electrode U الکترود شتابده
battery electrode U الکترود باتری
dipped electrode U الکترود شناور
fluxed electrode U الکترود شناور
auxiliary electrode U الکترود کمکی
electron collector U الکترود گرداور
glass electrode U الکترود شیشهای
focusing electrode U الکترود تمرکزده
instenifier electrode U الکترود تشدیدکننده
selective ion electrode U الکترود یون گزین
standard electrode potential U پتانسیل الکترود استاندارد
standard electrode potential U پتانسیل استاندارد الکترود
spot welding electrode U الکترود جوشکاری نقطهای
sheathed electrode U الکترود روکش دار
specific ion electrode U الکترود یون ویژه
soild state electrode U الکترود حالت جامد
high potential electrode U الکترود فشار قوی
ignition electrode U الکترود اتش زنه
glass membrance electrode U الکترود شیشه غشایی
gas sensing membrance electrode U الکترود غشایی گاز حس کن
covered electrode U الکترود پوشش دار
liquid membrance electrode U الکترود مایع غشایی
drilling electrode U الکترود مته کاری
precipitate electrode U الکترود حالت جامد
collective electrode U الکترود جمع کننده
crater U زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
craters U زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
pentode U لامپ خلاء با پنج الکترود و سه شبکه
cold plug U شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
bed factor U ضریب بستر که بستگی به وضعیت مواد رسوبی متحرک در کف بستر دارد
triode U شیر ترمویونیک یا لامپ خلاء دارای سه الکترود کاتد اند وشبکه کنترل
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com