English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
d. insiration U الهام اسمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
luminary U جرم اسمانی جرم نورافکن اسمانی
luminaries U جرم اسمانی جرم نورافکن اسمانی
afflatus U الهام
afflation U الهام
inanition U الهام
revealment U الهام
prescience U الهام
apocalypse U الهام
infusion U الهام
infusions U الهام
inspiration U الهام
revelation U الهام
enthusiasm U الهام
enthusiasms U الهام
revelations U الهام
suggestions U الهام
uninspired U بی الهام
suggestion U الهام
sprite U الهام
inspires U الهام بخشیدن
oracle U الهام الهی
oracles U الهام الهی
divine inspiration U الهام خدایی
oracularly U از راه الهام
inspirator U الهام دهنده
inspirable U الهام شدنی
inspire U الهام بخشیدن
brainwaves U الهام ناگهانی
visions U وحی الهام
vision U وحی الهام
brainwave U الهام ناگهانی
inspired U الهام شده
uninspired U الهام نگرفته
inspired books U کتابهای الهام شده
empyreal U اسمانی
heaven born U اسمانی
olympiad U اسمانی
heavenly U اسمانی
heavenliness U اسمانی
etherean U اسمانی
skyey U اسمانی
spheric U اسمانی
sky blue U اسمانی
skiey U اسمانی
celestial U اسمانی
supernal U اسمانی
precognition U الهام قبل ازوقوع امری
precognitive U وابسته به اطلاع یا الهام قبلی
to buoy something [up] U به کسی [چیزی] الهام بخشیدن
meteorite U سنگهای اسمانی
supramundane U اسمانی علوی
poles of the universe U قطبهای اسمانی
sky wave U امواج اسمانی
rhenish wine U شراب اسمانی
meteoroid U سنگ اسمانی
manna U مائده اسمانی
celestrial body U جسم اسمانی
celestial machine U مکانیک اسمانی
heavenly body U جسم اسمانی
bolide U سنگ اسمانی
bolid U سنگ اسمانی
meteorites U سنگ اسمانی
angelic or ical U فرشته خو اسمانی
aerolite or lith U سنگ اسمانی
heavenly bodies U اجرام اسمانی
meteorites U سنگهای اسمانی
celectial poles U قطبهای اسمانی
celeste U ابی اسمانی
celestial equator U استوای اسمانی
ethereal U لطف اسمانی
meteorite U سنگ اسمانی
celestrial bodies U اجرام اسمانی
revelationist U کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
Minaret design U طرح مناره با الهام گرفتن از مساجد
heaven born U خدایی اسمانی نژاد
fireballs U سنگ اسمانی بزرگ
fireball U سنگ اسمانی بزرگ
meteorites U سنگ اسمانی اسمانسنگ
meteorite or rolite U سنگ اسمانی شخانه
celestial meridian U نصف النهار اسمانی
empyrean U کره اتش اسمانی
meteorite U سنگ اسمانی اسمانسنگ
scripture U تورات وانجیل کتاب اسمانی
schematism U تلفیق واجتماع اجرام اسمانی
micrometeorite U سنگ اسمانی خیلی ریز
meteor U تیر شهاب سنگ اسمانی
scriptures U تورات وانجیل کتاب اسمانی
heavenly body U جرم اسمانی جسم سماوی
meteors U تیر شهاب سنگ اسمانی
celestrial body U جسم سماوی جرم اسمانی
pierian spring U الهام بخش شعر وسخنوری چشمه مقدس شاعری
mysticism U توجیه مسائل سیاسی به مدد الهام واشراق عرفان
inspirationist U کسیکه کتاب مقدس را الهام خدابا وحی میداند
planetesimal U اجرام کوچک وبی شمار اسمانی
cherub U فرشتگان اسمانی بصورت بچه بالدار
cherubim U فرشتگان اسمانی بصورت بچه بالدار
cherubs U فرشتگان اسمانی بصورت بچه بالدار
phototelescope U دوربین عکس برداری ار کرههای اسمانی
asteroids U سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
precipitation U نزولات اسمانی مانند برف تگرگ و غیره
constellatory U وابسته بصورت اسمانی-مانند صورت فلکی
asteroid U سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
gloriole U تاج اسمانی که نصیب نفس کشندگان میشود
heliometry U پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
dosimeter U وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی
erastianism U سیستم فکری که وجود هرنوع منشاء الهی و اسمانی رابرای سلطنت و کلیسا نفی میکند
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
acanthus design U طرح پیچک [الهام گرفته شده از گیاهی به همین نام یعنی آکانتوس که بیشتر در طرح گل فرنگ یا گوبلن دیده می شود]
arabesque [Eslimi] U طرح اسلیمی [الهام گرفته شده از شاخک ها و پیچک های درخت مو که کل متن را به همراه نگاره های دیگر فرا می گیرد.]
weeping willow design U طرح بید مجنون [الهام گرفته شده از درخت بید مجنونی که خصوصا در فرش های قاب قابی و چهار محال استفاده می شود.]
Memling motif U طرح گل مملینگ [این طرح الهام گرفته شده از آثار هنرمند بلژیکی قرن پانزدهم میلادی، هانس مملینگ است که در فرش های آن ناحیه به چشم می خورد.]
etherealize U اسمانی کردن تصفیه کردن
Oriental rug U فرش شرقی [از آنجا که امروزه فرش های شرقی در همه جا بافته می شوند، این لفظ به فرش دست باف که الهام گرفته از طرح های شرقی است اطلاق می شود.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com