English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
visionaries U الهامی رویا گرای
visionary U الهامی رویا گرای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transit bearing U گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
sibilline U الهامی
sibylline U الهامی
inspirational U الهامی
revelatory U الهامی
mantic U الهامی فالگیری
oracular U وابسته به غیبگویی الهامی
visions U رویا
vision U رویا
dream U رویا
dreamed U رویا
dreaming U رویا
dreams U رویا
dream censorship U سانسور رویا
dreamed U رویا دیدن
illusionist U بیننده رویا
dream instigators U فراخوانهای رویا
dreaming U رویا دیدن
head in the clouds <idiom> U رویا پردازی
dreamworld U عالم رویا
dreams U رویا دیدن
castles in the air <idiom> U رویا پرداز
dream symbolism U نمادگری رویا
dream U رویا دیدن
dream interpretation U تعبیر رویا
dream work U عمل رویا
manifest dream content U محتوای اشکار رویا
latent dream content U محتوای نهفته رویا
disjection U دو شخصیتی بودن در رویا
dreamlike state U حالت شبه رویا
dream land U عالم خواب و رویا
dream determinant U تعیین کننده رویا
twilight state U حالت شبه رویا
brown study U عالم رویا و هپروت
skeptic U شک گرای
equalitarian U تساوی گرای
evolutionist U فرگشت گرای
grid azimuth U گرای شبکه
escapists U گریز گرای
escapist U گریز گرای
grid bearing U گرای شبکه
unitarian U توحید گرای
saprophytic U پوده گرای
impressionist U برداشت گرای
ruralist U روستا گرای
impressionists U برداشت گرای
structuralist U ساخت گرای
structuralists U ساخت گرای
supremacist U برتری گرای
supremacists U برتری گرای
ultramodernist U فرانو گرای
heliotrope U افتاب گرای
segregationist U جدایی گرای
relative bearing U گرای نسبی
progressivist U پیشرفت گرای
pragmatist U مصلحت گرای
pneumotropic U ریه گرای
photophilic U نور گرای
oxyphile U اسید گرای
oxyphil U اسید گرای
meliorist U بهبود گرای
separatist U جدا گرای
magnetic azimuth U گرای مغناطیسی
solipsist U نفس گرای
theist U یزدان گرای
lipophilic U چربی گرای
theocentric U خدا گرای
incalescent U گرما گرای
true azimuth U گرای حقیقی
halophile U ابشور گرای
dermotropic U پوست گرای
nationalist U ملت گرای
militarists U جنگ گرای
materialist U ماده گرای
extroverts U برون گرای
materialists U ماده گرای
realist U تحقق گرای
realist U راستین گرای
realists U تحقق گرای
realists U راستین گرای
realistic U تحقق گرای
realistic U راستین گرای
militarist U جنگ گرای
extrovert U برون گرای
doctrinaire U ایین گرای
capitalist U سرمایه گرای
capitalists U سرمایه گرای
centralist U مرکز گرای
centralists U مرکز گرای
egalitarian U تساوی گرای
nationalists U ملت گرای
feudal U تیول گرای
socialist U جامعه گرای
socialists U جامعه گرای
realistically U تحقق گرای
realistically U راستین گرای
compass direction U گرای مغناطیسی
compass azimuth U گرای مغناطیسی
communalist U اشتراکی گرای
back azimuth method U گرای وارونه
unitary U توحید گرای
assumed azimuth U گرای فرضی
nudist U برهنگی گرای
sectarian U فرقه گرای
individualist U فرد گرای
individualists U فرد گرای
reactionaries U مخالفت گرای بی منطق
reactionary U مخالفت گرای بی منطق
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
corrected azimuth U گرای تصحیح شده
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
hygrophyte U گیاه رطوبت گرای
true azimuth U سمت حقیقی گرای جغرافیایی
closing azimuth error U اشتباه گرای بستن پیمایش
imperialistic U استعمار گرای بهره جویانه
back azimuth method U گرای معکوس در اخراج اشعه
azimuth U گرای نجومی راس القدم
azimuth angle U زاویه گرای نجومی هواپیما
compass azimuth U گرای قطب نمای کشتی
traditionalists U پیرو روایات وسنن سنت گرای
quixotic U ارمان گرای وابسته به دان کیشوت
layihg azimuth U گرای روانه کردن لوله توپ
conversion angle U زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
traditionalist U پیرو روایات وسنن سنت گرای
gyroscope U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscopes U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarists U ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
militarist U ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
introvert U شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
introverts U شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
ozone U نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
azimuth deviation U اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
ascendant U فراز جو فراز گرای
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com