Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
awn
U
الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chitin
U
جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
colony
U
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
groveler
U
خزنده
reptant
U
خزنده
creepers
U
خزنده
creeping
U
خزنده
groveller
U
خزنده
masculine gender
U
مذکر
reptilian
U
خزنده
crawly
U
خزنده
masculine
U
مذکر
male
U
مذکر
creeper
U
خزنده
herpetology
U
خزنده شناسی
hidden inflation
U
تورم خزنده
masculine gender
U
جنس مذکر
masculinely
U
به شکل مذکر
decumbent
U
گیاه خزنده
kingcup
U
الاله خزنده
creeping schizophrenia
U
اسکیزوفرنی خزنده
creeping move
U
حرکت خزنده
creeping inflation
U
تورم خزنده
crawlingly
U
خزنده وار
reptiles
U
حیوان خزنده
reptile
U
حیوان خزنده
masculinize
U
مذکر کردن
matthew
U
اسم مذکر
worm
U
خزنده خزیدن
wormed
U
خزنده خزیدن
worms
U
خزنده خزیدن
masc
U
مخفف مذکر
oliver
U
اسم خاص مذکر
timothy
U
اسم خاص مذکر
peter
U
: اسم خاص مذکر
Douglas
U
اسم خاص مذکر
Stanley
U
اسم خاص مذکر
creeping mine
U
مین خزنده دریایی
crawler type tractor
U
تراکتور نوع خزنده
Sydney
U
اسم خاص مذکر
thomas
U
اسم خاص مذکر
hector
U
اسم خاص مذکر
hectors
U
اسم خاص مذکر
lukan
U
اسم خاص مذکر
lucan
U
اسم خاص مذکر
hectoring
U
اسم خاص مذکر
paul
U
اسم خاص مذکر
herpetologist
U
متخصص خزنده شناسی
hectored
U
اسم خاص مذکر
tommy
U
اسم خاص مذکر توماس
crawl drive
U
محرک وسیله نقلیه خزنده
crawl type vehicle
U
وسیله نقلیه نوع خزنده
pyxie
U
بوته خزنده وهمیشه بهار
neuters
U
اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
zoysia
U
چمن خزنده پایای نواحی گرمسیر
neutered
U
اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
neuter
U
اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
priapus
U
خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
neutering
U
اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
serge
U
پارچه صوف پشمی "سرجیوس " اسم خاص مذکر
android
U
نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
sea skimmer
U
موشکی که در روی سطح اب سینه مال حرکت میکند موشک خزنده
several
U
بعضی
cretain
U
بعضی
divers
U
بعضی
some
U
بعضی
allegedly
U
بنابگفتهء بعضی
occasionally
<adv.>
U
بعضی ازاوقات
frequently
[quite often]
<adv.>
U
بعضی ازاوقات
once in a while
<adv.>
U
بعضی ازاوقات
sometimes
U
بعضی مواقع
sometimes
U
بعضی اوقات
alleged
U
بنابگفتهء بعضی
piezoelectric
U
ارتباط در بعضی موادکریستالی
Some children are afraid of the dark.
بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
cutin
U
پوشش خارجی بعضی گیاهان
bell-conopy
U
[سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
nurse a grudge
<idiom>
U
احساس تنفر از بعضی مردم را داشتن
hookup
U
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
megaspore
U
هاگدان بزرگ وغیرجنسی بعضی سرخسها
proconsul
U
افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
hyposensitize
U
کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
vanishes
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishing
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanished
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
zonate
U
واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
draft mode
U
چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
index number
U
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
stenosis
U
تنگ شدن یا انقباض بعضی از مجراهای بدن
bote
U
حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
vanish
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
goat antelope
نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
faunology
U
جانوران
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
... however sometimes it just can't be helped.
U
... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
myelin sheath
U
ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
animality
U
زندگی جانوران
bimana
U
جانوران دودست
halobiont
U
جانوران اب شور
acephali
U
جانوران بیسر
kits
U
بچه جانوران
kit
U
بچه جانوران
arachnida
U
جانوران عنکبوتی
animals kingdom
U
جهان جانوران
implacentalia
U
جانوران بی جفت
animalist
U
پیکرنمای جانوران
animal kingdom
U
جهان جانوران
invertebrata
U
جانوران بی مهره
lights
U
ریه جانوران
herbivora
U
جانوران علفخوار
faunae
U
مربوط به جانوران
menagerie
U
نمایشگاه جانوران
vermin
U
جانوران موذی
menageries
U
نمایشگاه جانوران
faunistic
U
وابسته به جانوران
faunis
U
الهه جانوران
zoodvnamics
U
فیزیولوژی جانوران
zooplankton
U
جانوران شناور
filter
U
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
filters
U
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
zone ride
U
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
cabin blower
U
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
neural net
U
مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
tuning pipe
U
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
occasional
U
وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
verminous
U
پر از حشرات یا جانوران موذی
oestrum
U
شهوت ومستی جانوران
neontology
U
بررسی جانوران مانده
pachyder mata
U
جانوران پوست کلفت
pincer
U
عضو گازانبری جانوران
wild beasts
U
جانوران وحشی وحوش
underbody
U
پایین تنه جانوران
claw
U
سرپنجه جانوران ناخن
terrarium
U
نمایشگاه جانوران خشکی
zootaxy
U
طبقه بندی جانوران
clawing
U
سرپنجه جانوران ناخن
clawed
U
سرپنجه جانوران ناخن
claws
U
سرپنجه جانوران ناخن
zooid
U
جانورسان شبیه جانوران
to water
[horses, cattle, etc.]
U
آب دادن
[به جانوران بومی]
king of beasts
U
پادشان جانوران :شیر
biosystematic
U
رده بندی جانوران
articulata
U
جانوران حلقه دار
arthropoda
U
جانوران مفصل دار
animal husband
U
پرورش جانوران اهلی
instinct
U
هوش طبیعی جانوران
instincts
U
هوش طبیعی جانوران
White Paper
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
autoharp
U
سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
microorganism
U
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
weasel
U
جانوران پستاندار شبیه راسو
gamekeeper
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
microorganisms
U
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
zoometry
U
اندازه گیری اندامهای جانوران
vivarium
U
جای نگاهداری جانوران زمینی
epizootic
U
منتشر شونده درمیان جانوران
gamekeepers
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
weasels
U
جانوران پستاندار شبیه راسو
aquaria
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
achordata
U
جانوران فاقد ستون فقرات
animalcular
U
وابسته به جانوران ذره بینی
To kI'll animals for food .
U
جانوران را برای غذا کشتن
aquarium
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
limnologist
U
زیست شناس جانوران اب شیرین
lorica
U
پوسته سخت حافظ جانوران
aquariums
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
somite
U
حلقه یابند بدن جانوران
seafood
U
غذاهای مرکب از جانوران دریایی
diaeresis
U
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
dieresis
U
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
zootechny
U
روش تربیت و رام کردن جانوران
zootechnics
U
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
incestuous
U
وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس
humane killer
U
تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران
zootechny
U
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
polyzoic
U
مرکب از شبه جانوران بسیار پرزیوگانی
polyphagous
U
تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
zootechnics
U
روش تربیت ورام کردن جانوران
zoography
U
علم توصیف جانوران وخوی انان
deadfall
U
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
verminate
U
تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
fauna
U
کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
foot and mouth
U
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
rodenticide
U
دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
foraminifer
U
جنسی از جانوران ریز ریشه پای
crown colony
U
بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
microspacing
U
خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
rule of reason
U
تفسیر کردن قانون به طورغیر عادلانه به منظور حفظ بعضی انحصارات غیر قانونی
pinfold
U
جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
lethal chamber
U
اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
outbreed
U
جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
sea fire
U
شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
chine
U
مهره استخوان پشت جانوران گوشت مازه
Are animals able to think ?
آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟
pond life
جانوران بی مهره
[که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
herd book
U
نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
inbreed
U
پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
Aborigines
U
سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
antibiotics
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com