English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cats paw U الت دست دیگران گره پنجه گربهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
palmatifid U دارای شکافی شبیه پنجه دست شکافته پنجه
feline U گربهای
cat's-eye U چشم گربهای
cat eyed U چشم گربهای
cat's eye U چشم گربهای
skin the cat U حالت گربهای
cat's-eyes U چشم گربهای
encroachment U تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachments U تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
toes U پنجه
toe U پنجه
forking U پنجه
fork U پنجه
adactylous U بی پنجه
pitchforks U پنجه
clawed U پنجه
claw U پنجه
clawing U پنجه
claws U پنجه
paw U پنجه
pitchfork U پنجه
pawing U پنجه
paws U پنجه
talons U پنجه
talon U پنجه
pawed U پنجه
cross arm U پنجه
fives U پنجه
downstream toe U پنجه سد
digitation U پنجه
digitigrade U پنجه رو
fistula U پنجه
griff U پنجه
tiptoes U نوک پنجه
intoed U پنجه برگشته
pawing U پنجه زدن
pentadactylous U پنجه دار
toe U با پنجه پا راندن
pawed U پنجه زدن
toe U با پنجه پا زدن
paw U پنجه زدن
pentadactylic U پنجه دار
intoed U پنجه بتو
cyclamens U پنجه مریم
hand post U پنجه راهنما
paws U پنجه زدن
toeless U بدون پنجه
cat's paw U پنجه گربه
cat's paws U پنجه گربه
tiptoeing U نوک پنجه
tiptoed U نوک پنجه
fissiped U پنجه شکافته
fissidactyl U پنجه شکافته
palmate U شبیه پنجه
tiptoe U نوک پنجه
toe cap U پنجه کفش
heel and toe با پنجه و پاشنه
the mailed fist U زور سر پنجه
sowbread U پنجه مریم
lycopod U پنجه گرگی
kick up U زدن پنجه
knuckle duster U پنجه بوکس
knuckle-duster U پنجه بوکس
brass knuckles U پنجه بوکس
knuckle-dusters U پنجه بوکس
wild bryony U پنجه کلاغ
lycopodium U پنجه گرگی
branch pipe U پنجه اگزوز
hellweed U پنجه کلاغ
pedatifid U پنجه وار
leptodactyl U باریک پنجه
cyclamen U پنجه مریم
lobster claw U پنجه خرچنگی
swine bread U پنجه مریم
forepaw U پنجه پای جلو
pedate U پنجه دار شبیه پا
forepaw U پنجه دست حیوانات
pigeon toed U دارای پنجه برگشته
ground fir U پنجه گرگ سلاژین
ball of toe U گوشت زیر پنجه پا
lumbrical U ماهیچه انگشت یا پنجه
square toed U دارای پنجه مربع
hunker U روی پنجه پاایستادن
pouncing U درحال حمله با پنجه
pounces U درحال حمله با پنجه
pounced U درحال حمله با پنجه
crow foot zinc U پیل پنجه کلاغی
digitation U انشعاب بشکل پنجه
devil's claw U خفت پنجه دیوی
toeplate U نعل پنجه کفش
clevis U اتصال پنجه مفصلی
monkey fist U گره پنجه میمون
brass knuckles U پنجه مشت زنی
winnowwing fan U جام پنجه شانه
pounce U درحال حمله با پنجه
base thickness of buttress U عرض پنجه پشت بند
cross swords U دست و پنجه نرم کردن
heat muff U پوشش اطراف پنجه اگزوز
syndactylism U پیوستگی واتصال پنجه ها بیکدیگر
scooped U پنجه ماشین خاک برداری
hand-to-hand U دسته و پنجه نرم کردن
scooping U پنجه ماشین خاک برداری
toe off U جدا شدن پنجه پا از زمین
hand to hand U دسته و پنجه نرم کردن
scoops U پنجه ماشین خاک برداری
He has a delightful touch on the guitar . U گیتار را با پنجه گرمی می نوازد
fingering U پنجه گذاری انگشت کاری
scoop U پنجه ماشین خاک برداری
pigeon toed U دارای پنجه خمیده بداخل
pentadactylate U دارای پنج زائده شبیه پنجه
Foxglove U گل پنجه علی [در تهیه رنگ زرد]
Ravishingly beautiful. U مثل پنجه آفتاب ( بسیار زیبا )
palmipede U پرندهای که پنجه هایش پرده دارد
rests U دیگران
rest U دیگران
tap dance U نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند
jacana U پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
barburetor heater U جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
What do the others say? U دیگران چه می گویند؟
regard for others U واهمه از دیگران
et al U مخفف و دیگران
regard for others U ملاحظه دیگران
regard for others U رعایت دیگران
asides U جدااز دیگران
aside U جدااز دیگران
regrad for others U ملاحظه دیگران
crow's foot هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
to sit up and beg U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
longspur U انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
to beg [of a dog holding up front paws] U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
mind reading U کشف افکار دیگران
infringer U متخطی به حقوق دیگران
infringement on others rights U تخطی به حقوق دیگران
prevenance U توجه باحتیاجات دیگران
spoiler U محل عیش دیگران
spoilsman U محل عیش دیگران
to pull the strings U دیگران را الت قراردادن
vicarious saccifice U خودش به جای دیگران
one-upmanship <idiom> U توانایی سر بودن از دیگران
steal one's thunder <idiom> U قاپیدن کلام دیگران
take after <idiom> U مثل دیگران رفتارکردن
under one's belt <idiom> U استفاده از تجارب دیگران
to live at the expense of society U بار دیگران شدن
prepotent U نیرومندتر از دیگران غالب
dummy U الت دست دیگران
individualised U از دیگران جدا کردن
an outrage upon justice U پایمال سازی حق دیگران
dummies U الت دست دیگران
breaches U تجاوز به حقوق دیگران
breached U تجاوز به حقوق دیگران
breach U تجاوز به حقوق دیگران
mind readers U کاشف افکار دیگران
individualizing U از دیگران جدا کردن
individualizes U از دیگران جدا کردن
individualized U از دیگران جدا کردن
individualize U از دیگران جدا کردن
individualising U از دیگران جدا کردن
individualises U از دیگران جدا کردن
as a warning to others U برای عبرت دیگران
mind reader U کاشف افکار دیگران
draw away U دیگران را پست سرگذاشتن
bear's foot نوعی گیاه خریق که برگ هایی به شکل پا و پنجه ها خرس دارد.
to i. upo other's rights U بحقوق دیگران تجاوز کردن
to break the ice U دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
to act independently of others U کاری به کار دیگران نداشتن
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
draw away U جلوتر از دیگران حرکت کردن
to mack i. about a person U در باره کسی از دیگران جویاشدن
proportion U اندازه چیزی در برابر با دیگران
splurge U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurged U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
to trespass U بحقوق دیگران تجاوز کردن
run away with <idiom> U سربودن ،بهتراز دیگران بودن
Pry not into the affair of others. <proverb> U در کار دیگران مداخله مکن .
To put ones nose into other peoples affairs . U درکار دیگران فضولی کردن
To pick other peoples brains. U از افکار دیگران استفاده کردن
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
interlope U پادرمیان کار دیگران گذاردن
to be the odd one out <idiom> U نامشابه [دیگران در گروهی] بودن
splurging U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
john aleay jones U جان که نام دیگران جوتراست
i do not know;try the others U من نمیدانم ببینید دیگران میمانند یا نه
competition clause U شرط ممانعت از دخول دیگران
scapegoat کسی را قربانی دیگران کردن
splurges U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
blazing star U هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
scapegoats U کسی راقربانی دیگران کردن
ghost-writers U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
scapegoat کسی که قربانی دیگران شود
scapegoats U کسیکه قربانی دیگران شود
poking U سکه زدن فضولی در کار دیگران
have a way with <idiom> U تحت نفوذ قرار دادن دیگران
go (someone) one better <idiom> U کاری را بهتراز دیگران انجام دادن
cool one's heels <idiom> U به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
To lay one self open to ridicule . U خودراآلت دست ومسخره دیگران قراردادن
copiers U مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
to throw one's lot U با بخت یا سهم دیگران شریک شدن
copier U مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
upstaging U توجه دیگران را به خود جلب کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com