Total search result: 201 (16 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
hydrostat U |
الت الکتریکی برای یافتن یادیدن اب |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
trial and error <idiom> U |
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب |
 |
 |
cat U |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
 |
 |
cats U |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
 |
 |
keystroke U |
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است |
 |
 |
busiest U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busies U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busier U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busy U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busying U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busied U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
rosette U |
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات |
 |
 |
rosettes U |
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات |
 |
 |
anti- U |
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند |
 |
 |
to reach for knowledge U |
برای یافتن |
 |
 |
aircraft battery U |
منبع الکتریکی برای هواپیما |
 |
 |
seeking U |
جستجو برای یافتن |
 |
 |
seek U |
جستجو برای یافتن |
 |
 |
seeks U |
جستجو برای یافتن |
 |
 |
generators U |
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی |
 |
 |
generator U |
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی |
 |
 |
problem U |
یافتن پاسخ برای مشکلی |
 |
 |
problems U |
یافتن پاسخ برای مشکلی |
 |
 |
henpeck U |
سعی کردن برای تفوق یافتن |
 |
 |
panatrope U |
اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو |
 |
 |
capacitance U |
توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی |
 |
 |
measure U |
عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی |
 |
 |
head-hunting <idiom> U |
جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق |
 |
 |
landline U |
خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند |
 |
 |
waiting games U |
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب |
 |
 |
diagnostic U |
تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری |
 |
 |
waiting game U |
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب |
 |
 |
inductor U |
قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار. |
 |
 |
three pin plug U |
ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته |
 |
 |
get a word in <idiom> U |
یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند |
 |
 |
electrographic architecture U |
[واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.] |
 |
 |
terminator U |
مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2- |
 |
 |
head load control U |
روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود |
 |
 |
malfunctions U |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
 |
 |
queried U |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
 |
 |
queries U |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
 |
 |
malfunction U |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
 |
 |
malfunctioned U |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
 |
 |
query U |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
 |
 |
querying U |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
 |
 |
electrostatic U |
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی |
 |
 |
recorders U |
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی |
 |
 |
recorder U |
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی |
 |
 |
continuity light U |
وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد |
 |
 |
fdm U |
Division Frequencyاستفاده از یک مسیر الکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس ultiplexing |
 |
 |
PSU U |
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی |
 |
 |
epos U |
سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود |
 |
 |
patches U |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
 |
 |
patch U |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
 |
 |
corona U |
تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود |
 |
 |
coronas U |
تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود |
 |
 |
access time U |
زمان لازم برای یافتن فایل یا برنامه در حافظه اصلی یا حافظه جانبی |
 |
 |
post U |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
 |
 |
posted U |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
 |
 |
post- U |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
 |
 |
posts U |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
 |
 |
tug of war U |
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن |
 |
 |
Energy Star U |
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد |
 |
 |
derivation graph U |
ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است |
 |
 |
TDR U |
آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن |
 |
 |
searching storage U |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
 |
 |
search U |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
 |
 |
searched U |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
 |
 |
searches U |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
 |
 |
searchingly U |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
 |
 |
tests U |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
 |
 |
distance vector protocols U |
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود |
 |
 |
test U |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
 |
 |
tested U |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
 |
 |
propagated U |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
 |
 |
propagate U |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
 |
 |
propagates U |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
 |
 |
propagating U |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
 |
 |
watts U |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
 |
 |
watt U |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
 |
 |
electrical and otherwise U |
الکتریکی و غیر الکتریکی |
 |
 |
scans U |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
 |
 |
scanned U |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
 |
 |
scan U |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
 |
 |
formulas U |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
 |
 |
formula U |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
 |
 |
formulae U |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
 |
 |
gas electric generating set U |
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی |
 |
 |
extend U |
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند |
 |
 |
extending U |
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند |
 |
 |
extends U |
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند |
 |
 |
kiosks U |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
 |
 |
kiosk U |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
 |
 |
badminton U |
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان |
 |
 |
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
 |
 |
plug compatible U |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
 |
 |
microsoft U |
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی |
 |
 |
electrical U |
الکتریکی |
 |
 |
electrotechnical U |
الکتریکی |
 |
 |
electric U |
الکتریکی |
 |
 |
gold contacts U |
اتصالات الکتریکی |
 |
 |
electric shock U |
شوک الکتریکی |
 |
 |
electric arc U |
قوس الکتریکی |
 |
 |
electrode U |
قطب الکتریکی |
 |
 |
electric balance U |
تعادل الکتریکی |
 |
 |
electric attraction U |
جاذبه الکتریکی |
 |
 |
electric brake U |
ترمز الکتریکی |
 |
 |
electric control U |
کنترل الکتریکی |
 |
 |
electric contact U |
کنتاکت الکتریکی |
 |
 |
electric constant U |
ثابت الکتریکی |
 |
 |
electric connection U |
اتصال الکتریکی |
 |
 |
electric component U |
قطعه الکتریکی |
 |
 |
electric clock U |
ساعت الکتریکی |
 |
 |
electric circuit U |
مدار الکتریکی |
 |
 |
electric charge U |
بار الکتریکی |
 |
 |
electric bulb U |
لامپ الکتریکی |
 |
 |
electric break down U |
شکست الکتریکی |
 |
 |
conductivity U |
رسانندگی الکتریکی |
 |
 |
all electric U |
تماما" الکتریکی |
 |
 |
discharges U |
تخلیه الکتریکی |
 |
 |
electric apparatus U |
دستگاه الکتریکی |
 |
 |
resistor U |
مقاومت الکتریکی |
 |
 |
resistors U |
مقاومت الکتریکی |
 |
 |
hot seat U |
صندلی الکتریکی |
 |
 |
transcription U |
ضبط الکتریکی |
 |
 |
capacitance U |
فرفیت الکتریکی |
 |
 |
electroplating U |
ابکاری الکتریکی |
 |
 |
air dielectric U |
دی الکتریکی هوا |
 |
 |
electrolysis U |
تجزیه الکتریکی |
 |
 |
electrical U |
سیستم الکتریکی |
 |
 |
voltage U |
فشار الکتریکی |
 |
 |
voltages U |
فشار الکتریکی |
 |
 |
electric shocks U |
شوک الکتریکی |
 |
 |
dielectric viscosity U |
لختی دی الکتریکی |
 |
 |
dielectric strength U |
پایدار دی الکتریکی |
 |
 |
dielectric stress U |
بار دی الکتریکی |
 |
 |
dielectric strain U |
بار دی الکتریکی |
 |
 |
dielectric power U |
قدرت دی الکتریکی |
 |
 |
dielectric polarization U |
قطبش دی الکتریکی |
 |
 |
image U |
تصویر الکتریکی |
 |
 |
electrodes U |
قطب الکتریکی |
 |
 |
images U |
تصویر الکتریکی |
 |
 |
corona discharge U |
تخلیه الکتریکی |
 |
 |
discharge U |
تخلیه الکتریکی |
 |
 |
transcriptions U |
ضبط الکتریکی |
 |
 |
electric coupling U |
تزویج الکتریکی |
 |
 |
electrical conduction U |
رسانش الکتریکی |
 |
 |
electrise U |
الکتریکی کردن |
 |
 |
electro erosion U |
فرسایش الکتریکی |
 |
 |
spark erossion U |
فرسایش الکتریکی |
 |
 |
electrolytic capacitor U |
خازن الکتریکی |
 |
 |
electrolytic iron U |
اهن الکتریکی |
 |
 |
flux U |
فلوی الکتریکی |
 |
 |
electromagnet U |
اهنربای الکتریکی |
 |
 |
voltaism U |
ولتاژ الکتریکی |
 |
 |
electromigration U |
مهاجرت الکتریکی |
 |
 |
electromotor U |
محرک الکتریکی |
 |
 |
electrical transcription U |
ضبط الکتریکی |
 |
 |
electrical schematic U |
نمودار الکتریکی |
 |
 |
electrical conductivity U |
هدایت الکتریکی |
 |
 |
electrical conductivity U |
رسانندگی الکتریکی |
 |
 |
electrical degree U |
درجه الکتریکی |
 |
 |
electrical insulator U |
عایق الکتریکی |
 |
 |
electrical interface U |
تداخل الکتریکی |
 |
 |
electrical model U |
مدل الکتریکی |
 |
 |
electrical prospecting U |
کاوش الکتریکی |
 |
 |
electrical resistivity U |
مقاومت الکتریکی |
 |
 |
electromotor U |
موتور الکتریکی |
 |
 |
electron bombbardment U |
بمباران الکتریکی |
 |
 |
electropathy U |
مداوای الکتریکی |
 |
 |
charges U |
بار الکتریکی |
 |
 |
gasoline electric U |
بنزین الکتریکی |
 |
 |
gyro compass U |
قطبنمای الکتریکی |
 |
 |
conduction U |
رسانایی الکتریکی |
 |
 |
isolating U |
به صورت الکتریکی |
 |
 |
isolates U |
به صورت الکتریکی |
 |
 |
isolate U |
به صورت الکتریکی |
 |
 |
electrical connections U |
اتصالات الکتریکی |
 |
 |
tachogenerator U |
دورسنج الکتریکی |
 |
 |
electrovalence U |
فرفیت الکتریکی |
 |
 |
electrovalency U |
فرفیت الکتریکی |
 |
 |
flash fuze U |
چاشنی الکتریکی |
 |
 |
circuits U |
اتصال الکتریکی |
 |
 |
circuits U |
جریان الکتریکی |
 |
 |
charge U |
بار الکتریکی |
 |
 |
circuit U |
اتصال الکتریکی |
 |
 |
circuit U |
جریان الکتریکی |
 |
 |
galvano cautery U |
داغ الکتریکی |
 |
 |
electric coupling U |
پیوست الکتریکی |
 |
 |
electrify U |
الکتریکی کردن |
 |
 |
electrifies U |
الکتریکی کردن |
 |
 |
electrified U |
الکتریکی کردن |
 |
 |
electric energy U |
انرژی الکتریکی |
 |
 |
electric equipment U |
تجهیزات الکتریکی |
 |
 |
electric eye U |
چشم الکتریکی |
 |
 |
magic eye U |
چشم الکتریکی |
 |
 |
electric field U |
میدان الکتریکی |
 |
 |
electrifying U |
الکتریکی کردن |
 |
 |
electric discharge U |
تخلیه الکتریکی |
 |
 |
electric machine U |
ماشین الکتریکی |
 |
 |
electric potential U |
پتانسیل الکتریکی |
 |