English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
glow U التهاب تابش گداختگی
glowed U التهاب تابش گداختگی
glows U التهاب تابش گداختگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
annealing U التهاب گداختگی
erythematic U وابسته به التهاب پوست التهاب اور
blows U گداختگی
blow U گداختگی
flux U گداختگی
phlegmasia U التهاب
fervor U التهاب
ophthalmia U التهاب
phlogosis U التهاب
incandescence U التهاب
fervour U التهاب
inflammation U التهاب
arthritis U التهاب مفصل
podarthritis U التهاب مفاصل پا
inflammable U التهاب پذیر
Tendinitis U التهاب تاندون
encephalitis U التهاب مغز
ophthalmitis U التهاب چشم
pneumonia U التهاب ریه
tumult U اشوب التهاب
adenitis U التهاب غده
boil U التهاب هیجان
boiled U التهاب هیجان
boils U التهاب هیجان
phlebitis U التهاب وریدها
peritonitis U التهاب صفاق
pharyngitis U التهاب گلو
gastritis U التهاب معده
pack annealing U التهاب لفافی
ovaritis U التهاب تخمدان
pulmonitis U التهاب ریه
neuritis U التهاب عصبی
intermediate anneal U التهاب میانی
metritis U التهاب رحم
leucophlegmasia U التهاب سفید
keratitis U التهاب قرنیه
brainfever U التهاب دماغ
carditis U التهاب قلب
erythema U التهاب پوست
pharyngitis U التهاب حلق
box anneal U التهاب جعبهای
parotitis U التهاب غددبناگوشی
bright drawn U کشیدن در حالت التهاب
coil annealing furnace U کوره التهاب القایی
pot annealing furnace U کوره التهاب کفچهای
otitis U التهاب گوش [پزشکی]
white heat U نور سفید التهاب
pack annealing furnace U کوره التهاب لفافی
gastroenteritis U التهاب معده و رودهی باریک
osteomyelitis U التهاب موضعی و مخرب استخوان
gingivitis U اماس و التهاب لثه دندان
uteritis U اماس زهدان التهاب رحم
laryngitis U اماس خشک نای التهاب حنجره
allergic rhinitis [med.] U التهاب مخاط بینی آلرژیک [پزشکی]
pollenosis [med.] U التهاب مخاط بینی آلرژیک [پزشکی]
pollinosis [med.] U التهاب مخاط بینی آلرژیک [پزشکی]
hay fever [med.] U التهاب مخاط بینی آلرژیک [پزشکی]
hayfever [med.] U التهاب مخاط بینی آلرژیک [پزشکی]
pleurohepatitis U اماس شامه شش وجگر التهاب غشاریه وکبد
mastoiditis ماستوئیدیت [التهاب استخوان پشت گوش] [پزشکی]
phlegm [secretion in the airway during inflammation] U بلغم [مخاط] [ترشح در دستگاه تنفسی در زمان التهاب] [پزشکی]
radiational U تابش
radiation of heat U تابش
fulgency U تابش
isodose U هم تابش
erythema U تابش
eradiation U تابش
coruscation U تابش
phosphorogenic U تابش زا
effulgence U تابش
effulge U تابش
radiation U تابش
emissions U تابش
emission U تابش
glint U تابش
glinted U تابش
glinting U تابش
lustre U تابش
glitters U تابش
glitter U تابش
glittered U تابش
glow U تابش
glowed U تابش
total radiation U تابش کل
radioactivity U تابش
irradiation U تابش
glints U تابش
brilliance U تابش
shines U تابش
shine U تابش
glows U تابش
radiation intensity U شدت تابش
radiation laws U قوانین تابش
thermal emission U تابش حرارتی
radiation loss U گمگشتگی تابش
solarization U تابش افتاب
radiation pattern U الگوی تابش
lustreer U تابش فروزندگی
radiometer U تابش سنج
soft radiation U تابش نرم
radiation hazard U گزند تابش
wave radiation U تابش موج
visible radiation U تابش مرئی
ultraviolet radiation U تابش فرابنفش
radiant intensity U شدت تابش
radiation constants U ثابتهای تابش
thermal radiation U تابش حرارتی
radiation density U تراکم تابش
radiation efficiency U راندمان تابش
radiation field U میدان تابش
polarized radiation U تابش قطبیده
irradiation U تابش دهی
angle of reflection U زاویه تابش
anneal U پخت تابش
annihilation radiation U تابش نابودی
flashes U تابش انی
flashed U تابش انی
black light U تابش فرابنفش
bolometri U تابش سنجی
candescent U تابش یاگرما
soaking U تابش متعادل
cosmic rays U تابش کیهانی
shines U فروغ تابش
shine U فروغ تابش
flash U تابش انی
sheen U تابش برق
irradiating U تابش دادن
irradiates U تابش دادن
irradiated U تابش دادن
irradiate U تابش دادن
angle of incidence U زاویه تابش
cosmic radiation U تابش کیهانی
fluorescence U تابش ماهتابی
incidence angle U زاویه تابش
plane of incidence U صفحه تابش
sunshine U تابش افتاب
heat radiation U تابش گرما
exciting radiation U تابش برانگیزاننده
energy radiation U تابش انرژی
emissivity U تابش نسبی
electromagnetic radiation U تابش الکترومغناطیسی
incidence plane U صفحه تابش
irradiance U درخشندگی تابش
spectrum U گستره تابش
primary cosmic rays U تابش کیهانی
irradiancy U درخشندگی تابش
background radiation U تابش زمینه
opalescence U تابش قوس و قزحی
kirchhoff radiation law U قانون تابش کیرشهف
near ultraviolet radiation U تابش فرابنفش نزدیک
ionizing radiation U تابش یونیزه کننده
ionizing radiation U تابش یون ساز
flames U مشتعل شدن تابش
flame U مشتعل شدن تابش
radiation of heat U انتقال گرمابوسیله تابش
planck's radiation law U قانون تابش پلانک
continuous background radiation U تابش زمینهای پیوسته
polarized electromagnetic radiation U تابش الکترومغناطیسی قطبیده
bolometric magnitude U قدر تابش سنجی
blackbody radiation U تابش جسم سیاه
hard radiation U تابش یا پرتو سخت
net radiation factor U ضریب تابش خالص
radioactive U پرتو افشان تابش دار
glared U تابش خیره کننده تشعشع
glares U تابش خیره کننده تشعشع
glare U تابش خیره کننده تشعشع
dazzle U تابش یا روشنی خیره کننده
dazzled U تابش یا روشنی خیره کننده
dazzles U تابش یا روشنی خیره کننده
photon U تنها یک الکترون تابش شود
accidentalism U اثرات تابش نورمصنوعی براشیاء
dazzling U تابش یا روشنی خیره کننده
thermionic U مربوط به تابش الکترونها ازاجسام داغ
sunlight U تابش افتاب انعکاس نور خورشید
isodose U دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
roentgen U واحد تابش تشعشعات یونیزه کننده
angle of incidence U زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
radiation cooling U سرد شدن توسط تابش مستقیم از سطح
roentgenography U عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول
footcandle U واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
delayed neutrons U نوترونهای تابش شده از یک هسته برانگیخته در یک پروسه رادیواکتیو
photoemissive U مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
roentgenogram U عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
luminescence U پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
laser [light amplification by stimulated emission of radiation] U لیزر [تقویت نور به روش گسیل القایی تابش] [فیزیک]
neuritis U التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
airglow U روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
phototude U لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
actinoelectric U اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
wein law U طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
laser U هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
lasers U هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
rem U مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
hill shading U سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
black body radiation U تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com