English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cohesion U التصاق یا قوه جاذبه ذرات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cohesion U نیروی جاذبه بین ذرات همگن
adnascence U التصاق
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
intermoleculary U بین ذرات در داخل ذرات
free air anomaly U اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
attractions U جاذبه
gravity U جاذبه
attraction U جاذبه
appealed U جاذبه
gravitation U جاذبه
valence U جاذبه
law of gravity U جاذبه
appeals U جاذبه
appeal U جاذبه
sexiness U جاذبه جنسی
attraction force U نیروی جاذبه
attractive field U میدان جاذبه
coulomb attraction U جاذبه کولنی
gravitation U جاذبه گرانشی
attraction of current U جاذبه میدان
gravitation U جاذبه ثقلی
cohesion U جاذبه مولکولی
gravitation U کشش جاذبه
gravitation U قوه جاذبه
sex appeal U جاذبه جنسی
attractive force U نیروی جاذبه
attration U جاذبه کشندگی
electrostatic attraction U جاذبه الکترواستاتیکی
gravitational constant U ثابت جاذبه
gravitational force U نیروی جاذبه
absorpthiveness U قوه جاذبه
adhesion U جاذبه سطحی
electron capture U جاذبه الکترونی
electromagnetic attraction U جاذبه الکترومغناطیسی
capillary attraction U جاذبه شعریه
gravitational attraction U جاذبه گرانشی
magnetic attraction U جاذبه مغناطیسی
counter attraction U جاذبه متقابله
electric attraction U جاذبه الکتریکی
gravitational waves U امواج جاذبه
ingredients U ذرات
ingredient U ذرات
magnetic dip U میدان جاذبه مغناطیسی
law of universal gravitation U قانون جاذبه عمومی
law of electrostatic attraction U قانون جاذبه الکترواستاتیکی
intermolecular attraction U جاذبه بین مولکولی
interionic attraction U جاذبه بین یونی
intensity of gravity U گرانی یا جاذبه زیاد
geomagnetic U وابسته به جاذبه زمین
centripetal force U قوه جاذبه مرکز
ablatitious U کاهنده قوه جاذبه
intensity of gravity U شدت با زیادی جاذبه
magnetic dip U قوه جاذبه مغناطیسی
scenic attractions U جاذبه های دیدنی
weight of solids U وزن ذرات
cosmic particles U ذرات کیهانی
barrier penetration by particles U نفوذ ذرات در سد
blood corpuscles U ذرات خون
intermolecular U بین ذرات
radioactive rays U ذرات رادیواکتیو
denseness U تراکم ذرات
intermolecular U در داخل ذرات
fundamental particles U ذرات بنیادی
roily U پر از ذرات رسوبی
sand blasting U ذرات سنگ
molecular attracticm U جاده ذرات
allergen U ذرات الرژی زا
metal foulings U ذرات فلز
planetesimal U ذرات سیارهای
particle physics U فیزیک ذرات
elementary particles U ذرات بنیادی
intermolecular attractive force U نیروی جاذبه بین مولکولی
gravity U جاذبه زمین درجه کشش
gravity U جاذبه زمین کشش انحراف
particle physics U فیزیک ذرات اتمی
thershold temperature U استانه دمای ذرات
scattering of alpha particles U پراکندگی ذرات الفا
effective size of grain U قطر موثر ذرات
cascade impactor U دستگاه جداسازی پی در پی ذرات
nebulize U تبدیل به ذرات کردن
absorption of charged particles U جذب ذرات باردار
segregation U تفکیک ذرات بتن
emulsions U ذرات چربی دراب
planetesimal hypothesis U فرضیه ذرات سیارهای
emulsioning U ذرات چربی دراب
pollinium U توده ذرات گرده گل
emulsioned U ذرات چربی دراب
emulsion U ذرات چربی دراب
particulate U دارای ذرات ریز
gravitating U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
affinities U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
affinity U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
gravitated U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitating U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitates U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitate U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
emulsifying U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
leucocytosis U افزودگی ذرات سفید خون
polymerization U ترکیب و تراکم ذرات پلیمریزاسیون
granulate U دارای ذرات ریز کردن
isometrics U دارای ذرات ریز متساوی
isometric U دارای ذرات ریز متساوی
fall out U ذرات رادیواکتیوی که از جو بزمین میریزد
emulsify U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
emulsifies U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
emulsified U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
dispersion U متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات
centriole U ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
suspensoid U محلول سریشمی دارای ذرات معلق
kinetic theory U فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
achondrite U سنگ الماس بدون ذرات گرد
vacuist U کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
nucleon U ذرات اتم مثل نوترون وپروتون
lenticulate U ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
micronize U بصورت ذرات ریز وپودر ماننددر اوردن
schiller U تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
grain orientation U طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
dispersoid U پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
geotropism U رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
kinetic theory of heat U عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
emulsioned U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
texture U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
emulsion U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
atomizing U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizes U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomized U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
textures U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
atomize U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomising U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomises U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
emulsioning U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsions U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
haze U غبارها یا ذرات ریزی که دراتمسفر پراکنده شده اند
charge neutrality U تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
amylose U مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
synchrotron U دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
electrophoresis U حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
atomised U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
mists U کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
mist U کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
neap tide U دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
atomizer U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomisers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
aerosols U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
atomizers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
binders U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
binder U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
aerosol U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
physical analysis U جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
electrostatics U بخشی از علم فیزیک که درباره پدیدههای قوه جاذبه و دافعه بارهای الکتریکی گفتگومینماید
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
soft fails U فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
air brush U برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
atomic theory U فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
emission theory U فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
wet filter U فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
ether U جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
polymers U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymer U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
polymeric U دارای ذرات وترکیبات متعدد ومشابه چند نژادی چند رگه
zero air voids unit weight U وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
cyclotron U دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
filigree U تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
avalanches U هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد
avalanche U هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com