Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
interactive
U
الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
glasswork
U
شیشه الات بلور الات
operating slide
U
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
blackguards
U
سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
blackguard
U
سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
packet
U
سرویسی که داده ها را در بستههای با طول مشخص ارسال کند
packets
U
سرویسی که داده ها را در بستههای با طول مشخص ارسال کند
ani
U
سیستم تلفن که شماره تلفن شخصی که تماس گرفته را درج میکند
howlers
U
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howler
U
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
wats
U
Service Telephone WidaArea سرویسی که تعدادنامحدودی از مکالمات را درناحیهای وسیع از یک نقطه به هر مکان مجاز می سازد
acoustic coupler
وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
magneto exchange
U
مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
telpak
U
سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
telephony
U
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
telephone booths
U
کیوسک تلفن کابین تلفن
telephone booth
U
کیوسک تلفن کابین تلفن
coupler
U
وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است
modem
U
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
phoning
U
تلفن تلفن زدن
phones
U
تلفن تلفن زدن
phone
U
تلفن تلفن زدن
phoned
U
تلفن تلفن زدن
hardware
U
اهن الات
enginery
U
ماشین الات
genital organs
U
الات تناسلی
glass
U
شیشه الات
hard ware
U
فلز الات
iron mongery
U
اهن الات
instrument
U
الات دقیق
cast iron ware
U
الات چدنی
glassware
U
بلور الات
instruments
U
الات دقیق
precision tools
U
الات دقیق
gear
U
الات جامه
geared
U
الات جامه
gears
U
الات جامه
agricultural implements
U
الات کشاورزی
glassware
U
شیشه الات
brass ware
U
برنج الات
breech block carrier
U
الات متحرک
silverware
U
نقره الات
optical
U
الات بصری
ironware
U
اهن الات
ironware
U
فلز الات
passementerie
U
زینت الات
machinary
U
ماشین الات
tinware
U
حلبی الات
surgical instruments
U
الات جراحی
machinery
U
ماشین الات
obturator
U
الات جازم
irowork
U
اهن الات
ironmonger
U
فروشنده اهن الات
obturator spindle
U
دوکی الات جازم
mechanics
U
علم ماشین الات
calibration
U
تنظیم الات دقیق
building machinery
U
ماشین الات ساختمانی
carpenter's machines
U
ماشین الات درودگری
scrap
U
ماشین الات اوراق
scrapped
U
ماشین الات اوراق
scrapping
U
ماشین الات اوراق
scraps
U
ماشین الات اوراق
percussion instrument
U
الات موسیقی ضربی
surveying instrument
U
الات نقشه برداری
woodwork
U
چوب الات نجاری
optical instruments
U
الات وابسته به بینایی
cutler
U
فروشنده الات برنده
iron monger
U
اهن الات فروش
wind instruments
U
الات موسیقی بادی
wind instrument
U
الات موسیقی بادی
lighting equipments
U
الات و ادوات روشنایی
plant
U
ماشین الات کارخانه
light machinery
U
ماشین الات سبک
hardwareman
U
اهن الات فروش
heavy goods
U
ماشین الات سنگین
heavy machinery
U
ماشین الات سنگین
ironmongers
U
فروشنده اهن الات
plants
U
ماشین الات کارخانه
hardware
U
اهن الات ابزارالات
instrument
U
الات اندازه گیری
trinketry
U
جواهر الات بدلی
machinery designer
U
طراح ماشین الات
trinkums
U
زیور الات بدلی
mechanician
U
مکانیک ماشین الات
obturator
U
الات مانع خروج گاز
musical instrument digital interface
U
میانجی رقمی الات موسیقی
trade fixtures
U
الات صنعتی نصب شده
war implements
U
ساز و برگ یا الات جنگ
operator of heavy machinery
U
اپراتور ماشین الات سنگین
operator of light machinery
U
اپراتور ماشین الات سبک
midi
U
میانجی رقمی الات موسیقی
calling dial
U
صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن
tiepin
U
سنجاق مدال وزینت الات زنانه
reed stop
U
کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
grader
U
یکی از ماشین الات راه سازی
economic life
U
مدت بهره برداری از ماشین الات
deferred maintenance
U
قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
pailette
U
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
automation
U
خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
equipment
U
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
hygrometer
U
الات وادوات سنجش رطوبت هوا
reed pipe
U
لوله یا نای الات موسیقی بادی
telephone operation
U
طرز کار تلفن کار تلفن
pailett
U
زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
sight
U
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
sights
U
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
paleolith
U
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
fixed assets
U
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
microphonics
U
انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
recoil operated
U
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
acm
U
Computing Asssociationfor انجمن ماشین الات کامپیوتری achinery
FAQ
U
الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
pilot model
U
مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
tuning pipe
U
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
captures
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
crate
U
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crates
U
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
yellow arc
U
محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
artificial horizon
U
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
hallmark
U
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
hallmarks
U
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
cybernation
U
کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
biotechnology
U
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
bubble turn and slip
U
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
guard assembly
U
الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
telephone code
U
کد تلفن
telephone circuit
U
خط تلفن
telephone
U
تلفن
telephoned
U
تلفن
operator
U
تلفن چی
service man
U
تلفن چی
phones
U
تلفن
phoned
U
تلفن
telephone operator
U
تلفن چی
phoning
U
تلفن
telephoning
U
تلفن
operators
U
تلفن چی
telephones
U
تلفن
telephone line
U
خط تلفن
phone
U
تلفن
telephone jack
U
جک تلفن
digital read out
U
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
toll exchange
U
مرکز تلفن
hot lines
U
تلفن قرمز
call boxes
U
تلفن صحرایی
telephone book
U
دفتر تلفن
to ring up
U
تلفن کردن به
hot line
U
تلفن قرمز
call box
U
اتاقک تلفن
call box
U
کابین تلفن
call box
U
کیوسک تلفن
hand set
U
گوشی تلفن
call box
U
تلفن صحرایی
call boxes
U
اتاقک تلفن
call boxes
U
کابین تلفن
call boxes
U
کیوسک تلفن
telephone book
U
راهنمای تلفن
telephone books
U
دفتر تلفن
boat telephone
U
تلفن ساحلی
telephone equipment
U
دستگاه تلفن
automatic telephone system
U
تلفن خودکار
automatic telephone
U
تلفن خودکار
radio-telephone
U
تلفن بی سیم
radio telephone
U
تلفن بی سیم
call up
<idiom>
U
تلفن کردن
table telephone
U
تلفن رومیزی
telephone books
U
راهنمای تلفن
extension telephone
U
تلفن فرعی
ring up
<idiom>
U
تلفن زدن
dataphone
U
تلفن داده
dataphone
U
تلفن دادهای
radio-telephones
U
تلفن بی سیم
central office
U
مرکز تلفن
address book
U
دفترچه تلفن
telephone relay
U
رله تلفن
telephone cord
U
بند تلفن
telephone conduit
U
کانال تلفن
telephone condenser
U
خازن تلفن
telephone circuit
U
مدار تلفن
telephone charge
U
هزینه تلفن
telephone channel
U
کانال تلفن
telephone cable
U
کابل تلفن
telephone d.
U
دفتر تلفن
telephnone book
U
دفتر تلفن
telephone ringer
U
زنگ تلفن
telephone current
U
جریان تلفن
telephone density
U
تراکم تلفن
telephone receiver
U
گوشی تلفن
telephone plug
U
دوشاخه تلفن
telephone operation
U
عملکرد تلفن
telephone network
U
شبکه تلفن
telephone loope
U
حلقه تلفن
telephone jack
U
مادگی تلفن
telephone fuse
U
فیوز تلفن
telephone equipment
U
تجهیزات تلفن
telephone earphone
U
گوشی تلفن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com