Total search result: 201 (20 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
zction for dammages U |
اقدام برای دریافت خسارت وارده |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
certificate of damage U |
تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود |
 |
 |
average particular U |
خسارت وارده بر کشتی |
 |
 |
constructive total loss U |
تخمین خسارت کل وارده |
 |
 |
accident damage to property U |
خسارت اتفاقی وارده بردارایی |
 |
 |
fractional damage U |
خسارت وارده به قسمتی از وسیله |
 |
 |
check U |
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر |
 |
 |
checks U |
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر |
 |
 |
checked U |
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر |
 |
 |
action for avoidance U |
اقدام برای لغو |
 |
 |
execution for debt U |
اقدام برای طلب وصول |
 |
 |
busying U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busier U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busy U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busiest U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busies U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busied U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
to take action to prevent [stop] such practices U |
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود |
 |
 |
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct. U |
برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود. |
 |
 |
c U |
استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران |
 |
 |
demanded U |
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن |
 |
 |
coverings U |
اماده شدن برای دریافت توپ |
 |
 |
mode U |
حالت کامپیوتر برای دریافت داده |
 |
 |
covers U |
اماده شدن برای دریافت توپ |
 |
 |
modes U |
حالت کامپیوتر برای دریافت داده |
 |
 |
cover U |
اماده شدن برای دریافت توپ |
 |
 |
facsimile transceiver U |
واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی |
 |
 |
demands U |
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن |
 |
 |
demand U |
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن |
 |
 |
back wardation U |
خسارت دیر کرد در تحویل سهام برقراری مدت برای تسلیم مبیع |
 |
 |
go backdoor U |
جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس |
 |
 |
huddling U |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
 |
 |
huddles U |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
 |
 |
huddled U |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
 |
 |
huddle U |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
 |
 |
go baseline U |
حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس |
 |
 |
reperforator U |
ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال |
 |
 |
standoff half U |
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ |
 |
 |
general average U |
خسارت دریایی عمومی خسارت کلی |
 |
 |
posterestante U |
پستی که در پستخانه میماند تاگیرنده برای دریافت ان مراجعه کند |
 |
 |
answer U |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
 |
 |
answered U |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
 |
 |
answering U |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
 |
 |
answers U |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
 |
 |
CBMS U |
استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران |
 |
 |
mode U |
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند |
 |
 |
modes U |
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند |
 |
 |
eft U |
سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند |
 |
 |
carrier U |
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی |
 |
 |
carriers U |
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی |
 |
 |
mid user U |
اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر |
 |
 |
spooler U |
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند |
 |
 |
spooling device U |
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند |
 |
 |
to sue for damages U |
عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن |
 |
 |
handshakes U |
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت |
 |
 |
invites U |
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است |
 |
 |
invited U |
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است |
 |
 |
negatives U |
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است |
 |
 |
negative U |
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است |
 |
 |
handshake U |
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت |
 |
 |
invite U |
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است |
 |
 |
cards U |
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند |
 |
 |
card U |
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند |
 |
 |
buffer U |
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست |
 |
 |
indemnities U |
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت |
 |
 |
indemnity U |
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت |
 |
 |
Eudora U |
برنامه نرم افزاری تجاری معروف برای ارسال و دریافت مدیریت پیام های پست الکترونیکی از طریق اینترنت |
 |
 |
flag day U |
هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند |
 |
 |
incoming U |
وارده |
 |
 |
DCD U |
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است |
 |
 |
piggybacking U |
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است |
 |
 |
subscribes U |
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید |
 |
 |
subscribing U |
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید |
 |
 |
subscribed U |
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید |
 |
 |
subscribe U |
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید |
 |
 |
punitive damages U |
خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات |
 |
 |
quick out U |
نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد |
 |
 |
import U |
کالای وارده |
 |
 |
actual total loss U |
کل زیان وارده |
 |
 |
imported U |
کالای وارده |
 |
 |
importing U |
کالای وارده |
 |
 |
keyed in <past-p.> |
وارده از طریق کلید |
 |
 |
thick Ethernet U |
شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند |
 |
 |
receipt notification U |
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است |
 |
 |
injuries to head or face U |
جراحات وارده به سرو صورت |
 |
 |
filo U |
اخرین صادره از اولین وارده |
 |
 |
lifo U |
اولین صادره ازاخرین وارده |
 |
 |
lifo last in first out U |
اولین صادره از اخرین وارده |
 |
 |
input U |
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی |
 |
 |
inputted U |
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی |
 |
 |
photon U |
واحد شدت نور وارده بشبکیه چشم |
 |
 |
DSR U |
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد |
 |
 |
claim for indemnification U |
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت |
 |
 |
contributions U |
جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن |
 |
 |
contribution U |
جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن |
 |
 |
faxing U |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
 |
 |
faxes U |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
 |
 |
fax U |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
 |
 |
faxed U |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
 |
 |
hook's law U |
تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است |
 |
 |
sequential U |
پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX |
 |
 |
ejectment U |
باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی |
 |
 |
unidirectional composite U |
ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند |
 |
 |
acknowledge U |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
 |
 |
acknowledging U |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
 |
 |
acknowledges U |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
 |
 |
goldie U |
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین |
 |
 |
control and reporting center U |
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی |
 |
 |
move U |
اقدام |
 |
 |
actions U |
اقدام |
 |
 |
ploys U |
اقدام |
 |
 |
moves U |
اقدام |
 |
 |
enterprises U |
اقدام |
 |
 |
intervention U |
اقدام |
 |
 |
interventions U |
اقدام |
 |
 |
esteem U |
اقدام |
 |
 |
proceeding U |
اقدام |
 |
 |
procedure U |
اقدام |
 |
 |
ploy U |
اقدام |
 |
 |
moved U |
اقدام |
 |
 |
action U |
اقدام |
 |
 |
enforcement U |
اقدام |
 |
 |
emprise U |
اقدام |
 |
 |
enterprise U |
اقدام |
 |
 |
actionless U |
بی اقدام |
 |
 |
precautions U |
اقدام احتیاطی |
 |
 |
precaution U |
اقدام احتیاطی |
 |
 |
appropriate action U |
اقدام مقتضی |
 |
 |
action for cancellation U |
اقدام به ابطال |
 |
 |
action for cancellation U |
اقدام به لغو |
 |
 |
demarche U |
اقدام سیاسی |
 |
 |
expedience U |
اقدام مهم |
 |
 |
to take of a U |
اقدام کردن |
 |
 |
action statement U |
دستورالعمل اقدام |
 |
 |
legal action U |
اقدام قانونی |
 |
 |
it wasprologue to the nextmove U |
اقدام بعدبود |
 |
 |
initial movement U |
نخستین اقدام |
 |
 |
intercommunion U |
اقدام مشترک |
 |
 |
in hand U |
در دست اقدام |
 |
 |
proceed with deliberations U |
اقدام به مذاکره |
 |
 |
actions U |
کار اقدام |
 |
 |
actions U |
فعل اقدام |
 |
 |
measure of prevention U |
اقدام احتیاطی |
 |
 |
proceed U |
اقدام کردن |
 |
 |
to take steps U |
اقدام کردن |
 |
 |
operation immediate U |
اقدام سریع |
 |
 |
double action U |
اقدام دوجانبه |
 |
 |
measure U |
درجه اقدام |
 |
 |
action U |
کار اقدام |
 |
 |
action U |
فعل اقدام |
 |
 |
start out U |
اقدام کردن |
 |
 |
to take measures U |
اقدام کردن |
 |
 |
deal U |
اقدام کردن |
 |
 |
action at low U |
اقدام قانونی |
 |
 |
deals U |
اقدام کردن |
 |
 |
emprize U |
اقدام کردن |
 |
 |
protective measure U |
اقدام حمایتی |
 |
 |
social action U |
اقدام اجتماعی |
 |
 |
enterprises U |
اقدام کردن |
 |
 |
regular procedure U |
اقدام قانونی |
 |
 |
counter-measures U |
اقدام متقابل |
 |
 |
the needful U |
اقدام لازم |
 |
 |
deal with U |
اقدام کردن |
 |
 |
enterprises U |
قدرت اقدام |
 |
 |
counteraction U |
اقدام متقابل |
 |
 |
preparations U |
اقدام مقدماتی |
 |
 |
countermeasure U |
اقدام متقابل |
 |
 |
expediency U |
اقدام مهم |
 |
 |
under way U |
دردست اقدام |
 |
 |
enterprise U |
اقدام کردن |
 |
 |
to bend effort U |
اقدام کردن |
 |
 |
enterprise U |
قدرت اقدام |
 |
 |
proceeded U |
اقدام کردن |
 |
 |
preparation U |
اقدام مقدماتی |
 |
 |
counter-measure U |
اقدام متقابل |
 |
 |
cryptoperiod U |
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز |
 |
 |
to put in hand U |
دایرکردن اقدام کردن |
 |
 |
adventurism U |
اقدام به کاری کردن |
 |
 |
originator U |
اقدام کننده پیام |
 |
 |
enterprises U |
امرخطیر اقدام مهم |
 |
 |
ventured U |
اقدام یا مبادرت کردن به |
 |
 |
ventured U |
اقدام بکارمخاطره امیز |
 |
 |
to start out to do something U |
اقدام بکاری کردن |
 |
 |
venture U |
اقدام بکارمخاطره امیز |
 |
 |
memoranda U |
اقدام به یادداشت کند |
 |
 |
proceed U |
اقدام کردن پرداختن به |
 |
 |
It is in progress. It is under way. U |
دردست اقدام است |
 |
 |
memorandums U |
اقدام به یادداشت کند |
 |
 |
it was an incorrect procedure U |
یک اقدام غلطی بود |
 |
 |
memorandum U |
اقدام به یادداشت کند |
 |
 |
ventures U |
اقدام بکارمخاطره امیز |
 |
 |
with measured step U |
با اقدام مناسب [سنجیده] |
 |
 |
ventures U |
اقدام یا مبادرت کردن به |
 |
 |
venturing U |
اقدام بکارمخاطره امیز |
 |
 |
venturing U |
اقدام یا مبادرت کردن به |
 |
 |
measure U |
اندازه اقدام پیشگیری |
 |
 |
counter-measure U |
اقدام جبران کننده |
 |
 |
venture U |
اقدام یا مبادرت کردن به |
 |
 |
enterprise U |
امرخطیر اقدام مهم |
 |
 |
counter-measures U |
اقدام جبران کننده |
 |
 |
proceeded U |
اقدام کردن پرداختن به |
 |