English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hostile acts U اقدامات خصمانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hostilely U خصمانه
adversarial U خصمانه
hostile U خصمانه
inimical U خصمانه غیردوستانه
hostility U عملیات خصمانه
hostilities U عملیات خصمانه
hostile act U عمل خصمانه
resumption of hostilities U از سر گیری عملیات خصمانه
hostile U خصم عملیات خصمانه
casus belli U عمل خصمانه باعث جنگ
proceedings U اقدامات
undertakings U اقدامات
proceeding U اقدامات
goings-on U اقدامات
doings U اقدامات
hostile acts U اقدامات دشمنانه
legal proceedings U اقدامات قانونی
security measures U اقدامات تامینیه
security countermeasures U اقدامات تامینی
precautionary measures U اقدامات احتیاطی
preventive action U اقدامات احتیاطی
preventive action U اقدامات تامینی
follow up U اقدامات بعدی
electronic countermea sures U اقدامات ضد الکترونیکی
civil proceedings U اقدامات حقوقی
control measures U اقدامات کنترلی
countermeasures U اقدامات متقابل
radar countermeasures U اقدامات ضد رادار
to intensify one's actions U اقدامات خودراسخت
Precautionary measures. U اقدامات احتیاطی
electronic counter counter measures U اقدامات ضد ضد الکترونیکی
to take measures U اقدامات بعمل اوردن
Provocative acts. U اقدامات تحریک آمیز گ
to take steps U اقدامات بعمل اوردن
take steps U اقدامات بعمل امده
preassault U اقدامات قبل از هجوم
suppression measures U اقدامات برای جلو گیری
to lead on U وادار به اقدامات بیشتری کردن
logistics U اقدامات مربوط به تهیه و توزیع
to intensify one's actions U برشدت اقدامات خود افزودن
municipalist U طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
countermeasures U پیش گیریهای متقابل اقدامات کنترلی
countermeasures U اقدامات ضد عملیات دشمن عمل متقابل
decision tree U اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
preventive justice U قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
radio countermeasures U اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
preventive detention U تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
delivered duty paid U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
security countermeasures U اقدامات حفافتی پیش بینیهای حفافتی
security U تامین اقدامات تامینی نیروی تامینی
arms control measures U مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com