English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
controlled economy U اقتصاد تحت کنترل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
normative economics U اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
reaganomics U اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
planned economies U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
expanding economy U اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
planned economy U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
free enterprise U اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
market economy U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
economies U اقتصاد
economy U اقتصاد
water utilization U اقتصاد اب
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
positive economics U اقتصاد مثبت
centrally planned economy U اقتصاد متمرکز
microeconomics U اقتصاد خرد
moneyless economy U اقتصاد بی پول
two sector economy U اقتصاد دو بخشی
planless economy U اقتصاد بی نقشه
monetary economy U اقتصاد پولی
plutonomy U اقتصاد سباسی
warfare economy U اقتصاد جنگی
command economy U اقتصاد دستوری
weak economy U اقتصاد ضعیف
welfare economics U اقتصاد رفاه
economically U از نظر اقتصاد
positive economics U اقتصاد توصیفی
micro economics U اقتصاد خرد
market economies U اقتصاد بازار
principles of economics U اصول اقتصاد
market economy U اقتصاد بازار
managerial economics U اقتصاد مدیریت
macroeconomics U اقتصاد کلان
macro economics U اقتصاد کلان
price theory U اقتصاد خرد
laissez faire economy U اقتصاد ازاد
labor economics U اقتصاد کار
economically U ازروی اقتصاد
principles of economy U اصول اقتصاد
mental economy U اقتصاد روانی
mathematical economics U اقتصاد ریاضی
command economies U اقتصاد دستوری
marxist economics U اقتصاد مارکسیستی
keynesian economics U اقتصاد کینز
economically U از لحاظ اقتصاد
spotaneous economy U اقتصاد خودبخودی
normative economics U اقتصاد هنجاری
neoclassical economics U اقتصاد نئوکلاسیک
planned economy U اقتصاد بانقشه
mixed economy U اقتصاد مختلط
planned economy U اقتصاد سنجیده
sound economy U اقتصاد قوی
subsistence economy U اقتصاد معیشتی
closed economy U اقتصاد بسته
political economy U اقتصاد سیاسی
static economy U اقتصاد ایستا
planned economy U اقتصاد برنامهای
soviet economy U اقتصاد شوروی
open economy U اقتصاد باز
planned economies U اقتصاد برنامهای
mixed economies U اقتصاد مختلط
reaganomics U اقتصاد ریگانی
economics U علم اقتصاد
planless economy U اقتصاد نسنجیده
quantitative economics U اقتصاد ریاضی
token economy U اقتصاد ژتونی
national economy U اقتصاد ملی
regional economy U اقتصاد منطقهای
planned economies U اقتصاد سنجیده
planned economies U اقتصاد بانقشه
test economy U اقتصاد ازمون
natural economy U اقتصاد غیرپولی
natural economy U اقتصاد طبیعی
economies U علم اقتصاد
quantitative economics U اقتصاد کمی
household economy U اقتصاد خانگی
free economy U اقتصاد ازاد
dualistic economy U اقتصاد دوگانه
applied economics U اقتصاد صنعتی
factory economy U اقتصاد کارخانهای
exchange economy U اقتصاد مبادلهای
engineering economics U اقتصاد مهندسی
econometrics U اقتصاد سنجی
agricultural economics U اقتصاد کشاورزی
dynamic economy U اقتصاد متحرک
home economics U اقتصاد منزل
heat economy U اقتصاد حرارت
guild economy U اقتصاد صنفی
fuel economy U اقتصاد سوخت
from an economical standpoint U از لحاظ اقتصاد
barter economy U اقتصاد پایاپای
balance economy U اقتصاد متوازن
arithmetic , political U اقتصاد سیاسی
dynamic economy U اقتصاد پویا
directed economy U اقتصاد ارشادی
descriptive economics U اقتصاد توصیفی
domestic economy U اقتصاد داخلی
domestic economy U اقتصاد محلی
liquidation [of something] U واریزحساب [اقتصاد]
realization [American E] [of something] U واریزحساب [اقتصاد]
realisation [British E] [of something] U واریزحساب [اقتصاد]
liquidation [of something] U نقدی [اقتصاد]
realization [American E] [of something] U نقدی [اقتصاد]
realisation [British E] [of something] U نقدی [اقتصاد]
positive economics U اقتصاد اثباتی
economy U علم اقتصاد
minister of finance U وزیر اقتصاد
interest U بهره [اقتصاد]
institutional economics U اقتصاد نهادی
share of stock [American English] U سهم [اقتصاد]
economists U متخصص اقتصاد
industrial economics U اقتصاد صنعتی
turnover [British English] U فروش [اقتصاد]
sales U فروش [اقتصاد]
economist U متخصص اقتصاد
housing economics U اقتصاد مسکن
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
supplier at arm's length U فروشنده آزاد [اقتصاد]
macroeconomic issues U مسائل اقتصاد کلان
realisation [British E] [of something] U تصفیه شرکت [اقتصاد]
macroeconomic goals U اهداف اقتصاد کلان
macroeconomic policies U سیاستهای اقتصاد کلان
macroeconomic issues U بحثهای اقتصاد کلان
socioeconomic U وابسته به اقتصاد اجتماعی
market directed economy U اقتصاد مبتنی بر بازار
deduction of expenses U کسر مخارج [اقتصاد]
macroeconomic theories U نظریههای اقتصاد کلان
market U بازار فروش [اقتصاد]
declining economy U اقتصاد در حال افول
building contractor U پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
builder and contractor U پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
principles of islamic economics U مبانی اقتصاد اسلامی
principles of islamic economics U اصول اقتصاد اسلامی
principles of economics U اصول علم اقتصاد
keynesian economics U سیستم کینز در اقتصاد
comparative economics U علم اقتصاد تطبیقی
distribution U پخش [توزیع] [اقتصاد]
economizes U رعایت اقتصاد کردن
economized U رعایت اقتصاد کردن
economize U رعایت اقتصاد کردن
economising U رعایت اقتصاد کردن
economises U رعایت اقتصاد کردن
economised U رعایت اقتصاد کردن
sluggish economy U اقتصاد در حالت رکود
realization [American E] [of something] U تصفیه شرکت [اقتصاد]
warfare economy U اقتصاد جنگ پرداز
home economics U اقتصاد خانه داری
free market economy U اقتصاد بازار ازاد
free enterprise system U نظام اقتصاد ازاد
estimate [quote] U براورد [تخمین] [اقتصاد]
free economic system U نظام اقتصاد ازاد
to reflate the economy U به اقتصاد تحرک بخشیدن
backward economy U اقتصاد عقب مانده
ministry of national economy U وزارت اقتصاد ملی
moneyless economy U اقتصاد فاقد پول
to pay down U بیعانه دادن [اقتصاد]
business economics U علم اقتصاد بازرگانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com