Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
adjoin
U
افزودن متصل شدن
adjoined
U
افزودن متصل شدن
adjoins
U
افزودن متصل شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
increments
U
افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
increment
U
افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
set the game
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
adject
U
افزودن به
increased
U
افزودن
aggrade
U
افزودن
increase
U
افزودن
eke
U
افزودن
aggrandise
U
افزودن
aggrandize
U
افزودن
increases
U
افزودن
augments
U
افزودن
augmenting
U
افزودن
appended
U
افزودن
appending
U
افزودن
appends
U
افزودن
adding
U
افزودن
adds
U
افزودن
add
U
افزودن
accelerate
U
افزودن
accelerated
U
افزودن
accelerates
U
افزودن
accelerating
U
افزودن
augment
U
افزودن
append
U
افزودن
augmented
U
افزودن
dynamize
U
افزودن
Inc
U
افزودن
to run rup
U
افزودن
to eke out
U
افزودن
subjoin
U
افزودن
enhance
U
افزودن
enhanced
U
افزودن
enhances
U
افزودن
potentize
U
افزودن
imburse
U
افزودن
subjoin
U
افزودن
eke out
U
افزودن به
enhancing
U
افزودن
append
U
افزودن
add
U
افزودن
put on
U
افزودن
amplifying
U
افزودن بالابردن
amplify
U
افزودن بالابردن
amplifies
U
افزودن بالابردن
amplified
U
افزودن بالابردن
stock
U
به موجودی افزودن
plus
U
افزودن به مثبت
stocked
U
به موجودی افزودن
preponderate
U
چربیدن بر افزودن
to pay back
U
برگرداندن افزودن
redoubling
U
افزودن دوبرابر کردن
increases
U
افزودن ترقی دادن
resurfaces
U
لایهی جدید افزودن
toincrease any one's salary
U
مواجب کسیرا افزودن
increase
U
افزودن ترقی دادن
increased
U
افزودن ترقی دادن
accrete
U
بهم افزودن یا چسبانیدن
toincrease any one's salary
U
برحقوق کسی افزودن
throwin
U
مشارکت کردن افزودن بر
apperceive
U
بمعلومات خود افزودن
resurfaced
U
لایهی جدید افزودن
resurface
U
لایهی جدید افزودن
to fan the flame
U
برشدت چیزی افزودن
imps
U
غرس کردن افزودن
imp
U
غرس کردن افزودن
redouble
U
افزودن دوبرابر کردن
redoubles
U
افزودن دوبرابر کردن
redoubled
U
افزودن دوبرابر کردن
bundle
U
افزودن نرم افزار
bundles
U
افزودن نرم افزار
volume
U
کتاب برحجم افزودن
volumes
U
کتاب برحجم افزودن
bundling
U
افزودن نرم افزار
settings
U
افزودن به وقت بازی
setting
U
افزودن به وقت بازی
inset
U
افزودن اضافه کردن گذاشتن
subjoin
U
در پایان افزودن اضافه کردن
throw in
U
مطلبی بر صحبت کسی افزودن
insets
U
افزودن اضافه کردن گذاشتن
daylight saving time
U
افزودن یک ساعت بر ساعات روز
to intensify one's actions
U
برشدت اقدامات خود افزودن
forward mode
U
افزودن یک عدد یا اندیش و اختلاف به اصل
upgrading
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
date
U
افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
dates
U
افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
doping
U
افزودن ماده شیمیایی خاص به یک قطعه
queue
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
upgrade
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
queues
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queueing
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queued
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
upgraded
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrades
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
date
U
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
parallels
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
winder
U
گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
paralleling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallel
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
dates
U
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
inserts
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
parallelling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
paralleled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
inserting
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
insert
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
parallelled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
mithridatism
U
مصونیت از زهر بواسطه خوردن و کم کم افزودن برمقداران
anchor line extension kits
U
جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
paroli
U
دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
extends
U
فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
ten's complement
U
عددی که با افزودن یک به متمم نهم یک عدد دهدهی به دست آید
increments
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
increment
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
extending
U
فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
saving
U
خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
insertion loss
U
توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
extend
U
فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
updates
U
تغییر یا افزودن داده مشخص در فایل اصلی با اطلاعات به روز شوند
update
U
تغییر یا افزودن داده مشخص در فایل اصلی با اطلاعات به روز شوند
updated
U
تغییر یا افزودن داده مشخص در فایل اصلی با اطلاعات به روز شوند
contiguous
U
متصل
on line
U
متصل
continuous
U
متصل
clung
U
متصل
conjunct
U
متصل
connected
U
متصل
anchored
U
متصل به
joint
U
متصل
engagedness
U
متصل بهم
joins
U
متصل کردن
join
U
متصل کردن
tie down
U
متصل کردن
adjoins
U
متصل کردن
fixed shell
U
گلوله متصل
interurban
U
متصل بشهر ها
lacer
U
متصل کننده
ligature
U
دخشههای متصل
male connector
U
متصل کننده نر
joined
U
متصل کردن
attachments
U
نمائات متصل
coherently
U
بطور متصل
interlock
U
متصل شدن
interlocked
U
متصل شدن
off line
U
غیر متصل
interlocking
U
متصل شدن
interlocks
U
متصل شدن
splicer
U
متصل کننده
adjoin
U
متصل کردن
adjoined
U
متصل کردن
syndetic
U
متصل شده
joggling
U
متصل کردن
joggle
U
متصل کردن
connector
U
متصل کننده
link
U
متصل کردن
colligate
U
متصل کردن
connect
U
متصل کردن
cartridges
U
بخش متصل
connects
U
متصل کردن
joggles
U
متصل کردن
joggled
U
متصل کردن
connective
U
متصل کننده
connecting arrangement
U
ترتیب متصل
apply
U
متصل کردن
adjacent span
U
دهانه متصل
tying
U
متصل کننده
applying
U
متصل کردن
pan
U
متصل کردن
basifixed
U
متصل در پایه
pan-
U
متصل کردن
coupler
U
متصل کننده
pans
U
متصل کردن
connectedly
U
بطور متصل
applies
U
متصل کردن
cartridge
U
بخش متصل
adjacent span
U
دهانه متصل
connecting socket
[دوشاخه متصل کننده]
enjoin
U
بهم متصل کردن
enjoining
U
بهم متصل کردن
enjoined
U
بهم متصل کردن
connected load
U
بار خارجی متصل
tie in
<idiom>
U
به چیزدیگری متصل کردن
abutted
U
متصل بودن یاشدن
pin
U
متصل کردن به گیرافتادن
kirkyard
U
گورستان متصل بکلیسا
pinned
U
متصل کردن به گیرافتادن
corbel-course
U
زیر سری متصل
abuts
U
متصل بودن یاشدن
catenate
U
پیوستن متصل کردن
abut
U
متصل بودن یاشدن
spliced
U
باهم متصل کردن
chockablock
U
بهم متصل وپیوسته
pinning
U
متصل کردن به گیرافتادن
enjoins
U
بهم متصل کردن
united pawns
U
پیادههای متصل شطرنج
connected passes pawns
U
پیادههای رونده متصل
parallels
U
تعداد آدرسهای متصل به هم
ballcock
U
سیفون و ابزار متصل به آن
splices
U
باهم متصل کردن
parallelling
U
تعداد آدرسهای متصل به هم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com