Perdic | افزایش زیاد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (12 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	camber U	افزایش زیاد
	cambers U	افزایش زیاد

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	aerodynamic heating U	افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
	There was too muh greed in the past, and now the chickens are coming hoe to roost with crime and corruption soaring. U	در گذشته طمع ورزی زیاد بود و حالا با افزایش جنایت و فساد باید تاوان پس دهیم.
Other Matches

	increased U	صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
	increases U	صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
	increase U	صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
	bulking U	افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
	accretion U	افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
	wagners law U	براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
	multiplier principle U	اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
	load call U	وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
	compression ignition U	احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
	retardation U	[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
	sales promotion U	افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
	I didnt get much sleep. U	زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
	malthusian law of population U	نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
	overbuild U	زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
	to hold somebody in great respect U	کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
	pigou effect U	اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
	accesses U	افزایش
	accessed U	افزایش
	access U	افزایش
	accessing U	افزایش
	auxesis U	افزایش
	increments U	افزایش
	raise U	افزایش
	increment U	افزایش
	augmentation U	افزایش
	amplification U	افزایش
	multiplication U	افزایش
	enhancement U	افزایش
	rises U	افزایش
	rise U	افزایش
	accretion U	افزایش
	scale up U	افزایش
	increase U	افزایش
	raises U	افزایش
	increases U	افزایش
	summation U	افزایش
	additament U	افزایش
	addition U	افزایش
	aggrantizement U	افزایش
	accru U	افزایش
	accession U	افزایش
	additions U	افزایش
	reduce/enlarge U	افزایش
	addendum U	افزایش
	gains U	افزایش
	increscent U	افزایش
	addenda U	افزایش
	gained U	افزایش
	intensification U	افزایش
	gain U	افزایش
	increased U	افزایش
	affixture U	افزایش
	expansion U	افزایش
	adjunction U	افزایش
	surcharges U	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
	surcharge U	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
	tax increase U	افزایش مالیات
	multiplication U	افزایش تکثیر
	acceleration	تعجیل افزایش
	growths U	افزایش ترقی
	annual increase U	افزایش سالانه
	growth U	افزایش ترقی
	augmentable U	قابل افزایش
	subjunction U	افزایش در پایان
	add time U	زمان افزایش
	addibility U	قابلیت افزایش
	voltage increase U	افزایش ولتاژ
	superadd U	باز افزایش
	pick up speed <idiom> U	افزایش سرعت
	elongation U	افزایش طول
	put on weight <idiom> U	افزایش وزن
	accelerative U	مایه افزایش
	voltage rise U	افزایش ولتاژ
	superaddition U	باز افزایش
	appreciations U	افزایش بها
	accrues U	افزایش یافتن
	increase of pressure U	افزایش فشار
	accrue U	افزایش یافتن
	ascend U	افزایش دادن
	ascended U	افزایش دادن
	ascends U	افزایش دادن
	augment U	افزایش دادن
	augmented U	افزایش دادن
	accruing U	افزایش یافتن
	increase of contrast U	افزایش کنتراست
	increase in price U	افزایش بهاء
	increase of potential U	افزایش پتانسیل
	increase in potential U	افزایش پتانسیل
	increase in load U	افزایش بار
	increasable U	افزایش پذیر
	ingravescence U	افزایش تشدید
	mark up U	افزایش قیمت
	monetary expansion U	افزایش پول
	augmenting U	افزایش دادن
	augments U	افزایش دادن
	temperature rise U	افزایش دما
	salary increase U	افزایش حقوق
	fire-raising U	افزایش اتش
	fire raising U	افزایش اتش
	scale up U	افزایش مقیاس
	thusŠ+= U	نشان افزایش
	aggrandizement U	افزایش بزرگی
	appreciation U	افزایش بها
	rise in temperature U	افزایش دما
	increase in value U	افزایش ارزش
	frequency multiplication U	افزایش فرکانس
	free radical addition U	افزایش رادیکالی
	overcompound U	افزایش ترکیب
	export promotion U	افزایش صادرات
	increase of current U	افزایش جریان
	increase of power U	افزایش قدرت
	progation U	افزایش انتقال
	increase of output U	افزایش توان
	increase in sensitivity U	افزایش حساسیت
	spurt U	افزایش ناگهانی
	spurting U	افزایش ناگهانی
	thickening U	افزایش ضخامت
	increase of efficiency U	افزایش راندمان
	hypertension U	افزایش فشارخون
	spurted U	افزایش ناگهانی
	spurts U	افزایش ناگهانی
	high speed U	با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
	jump U	جهش افزایش ناگهانی
	boost U	افزایش دادن چیزی
	aging U	افزایش طول عمر
	fibrosis U	افزایش بافت لیفی
	rate of wage increase U	نرخ افزایش دستمزد
	artificial aging U	افزایش استحکام الومینیوم
	boosts U	افزایش دادن چیزی
	boosting U	افزایش دادن چیزی
	boosted U	افزایش دادن چیزی
	to increase [to, by] U	افزایش یافتن [به مقدار]
	appreciations U	افزایش ارزش دارائی
	scale up U	افزایش به نسبت ثابت
	capital widening U	افزایش سطحی سرمایه
	increment U	افزایش در حقوق توسعه
	capital deepening U	افزایش عمقی سرمایه
	increments U	افزایش در حقوق توسعه
	capital apprecation U	افزایش ارزش سرمایه
	capital gains U	افزایش ارزش سرمایه زش
	ether catalyzed addition U	افزایش با کاتالیزگری اتر
	jumped U	جهش افزایش ناگهانی
	escalator clause U	شرط افزایش بها
	jumps U	جهش افزایش ناگهانی
	appreciation U	افزایش ارزش دارائی
	rate of productivity increase U	نرخ افزایش بازدهی
	raise to a higher power U	افزایش دادن نما
	antimarkovinkoff addition U	افزایش غیر مارکونیکوفی
	accretions U	افزایش یا نمو کوره
	scale U	کمتریا افزایش نسبت
	electrophilic addition U	افزایش الکترون دوستی
	vrc U	بررسی افزایش عمودی
	strains U	افزایش طول نسبی
	birth rates U	ضریب افزایش جمعیت
	elongation U	افزایش درازا کشامد
	alkalosis U	افزایش قلیای بدن
	to be on the increase U	روبه افزایش گذاشتن
	birth rates U	نرخ افزایش ولادت
	bring something on <idiom> U	دلیل افزایش سریع
	hyperglycemia U	افزایش قند در خون
	birth rate U	نرخ افزایش ولادت
	strain U	افزایش طول نسبی
	birth rate U	ضریب افزایش جمعیت
	increase in conductivity U	افزایش قابلیت هدایت
	increase endorsement U	تصدیق یا تائید افزایش
	intensifying U	افزایش دادن تشدید کردن
	acroesthesia U	افزایش حساسیت اعضای انتهایی
	primary hypertension U	افزایش اولیه فشار خون
	intensify U	افزایش دادن تشدید کردن
	intensifies U	افزایش دادن تشدید کردن
	becking mill U	غلطک برای افزایش طول
	intensified U	افزایش دادن تشدید کردن
	internal temperature rise U	افزایش درجه حرارت داخلی
	increase of strain U	افزایش تغییر طول نسبی
	To keep prices down. U	جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
	multiplicative U	کمک کننده به افزایش یا ضرب
	to rise in somebody's esteem U	افزایش اعتبار در برابر کسی
	amplifying U	افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
	amplify U	افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
	amplifies U	افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
	amplified U	افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
	hypercapnia U	افزایش کربن اکسید در خون
	multiplier U	وسیله افزایش ماشین حساب
	social increment U	افزایش ناشی از کار جمعی
	to fire up something U	با تحریک چیزی را افزایش دادن
	strain at failure U	افزایش طول نسبی درگسیختگی
	appreciations U	افزایش ارزش دارایی و موجودی
	appreciation U	افزایش ارزش دارایی و موجودی
	frost heave U	افزایش حجم خاک حاصل ازیخبندان
	leukocytosis U	افزایش تعداد گلبولهای سفید خون
	multiplier U	افزایش دهنده چند برابر کننده
	automation U	افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
	stress strain curve U	منحنی تنش به افزایش طول نسبی
	math U	و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
	maths U	و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
	CSLIP U	نرخ ارسال داه افزایش می یابد
	Prices are rising ( falling ) . U	قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
	pipelining U	تکنیکی است برای افزایش سرعت کامپیوتر
	maximum permissible temperature rise U	حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
	mark up price inflation U	تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه