English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 232 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
raise to a higher power U افزایش دادن نما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
intensified U افزایش دادن تشدید کردن
intensifies U افزایش دادن تشدید کردن
intensify U افزایش دادن تشدید کردن
intensifying U افزایش دادن تشدید کردن
expand U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expanding U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expands U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
maximised U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
ascend U افزایش دادن
ascended U افزایش دادن
ascends U افزایش دادن
augment U افزایش دادن
augmented U افزایش دادن
augmenting U افزایش دادن
augments U افزایش دادن
boost U افزایش دادن چیزی
boosted U افزایش دادن چیزی
boosting U افزایش دادن چیزی
boosts U افزایش دادن چیزی
calendaring U قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
cold working U شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
litotes U کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
long run U مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
pareto optimality U حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
to fire up something U با تحریک چیزی را افزایش دادن
Other Matches
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking U افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion U افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
additions U افزایش
expansion U افزایش
scale up U افزایش
rise U افزایش
accesses U افزایش
enhancement U افزایش
amplification U افزایش
increment U افزایش
increscent U افزایش
intensification U افزایش
raise U افزایش
increase U افزایش
gains U افزایش
gained U افزایش
gain U افزایش
aggrantizement U افزایش
increased U افزایش
addition U افزایش
increments U افزایش
increases U افزایش
affixture U افزایش
accessing U افزایش
reduce/enlarge U افزایش
summation U افزایش
access U افزایش
accretion U افزایش
multiplication U افزایش
augmentation U افزایش
additament U افزایش
accru U افزایش
addenda U افزایش
addendum U افزایش
accession U افزایش
auxesis U افزایش
rises U افزایش
accessed U افزایش
raises U افزایش
adjunction U افزایش
spurting U افزایش ناگهانی
export promotion U افزایش صادرات
cambers U افزایش زیاد
overcompound U افزایش ترکیب
progation U افزایش انتقال
subjunction U افزایش در پایان
spurted U افزایش ناگهانی
appreciation U افزایش بها
spurt U افزایش ناگهانی
augmentable U قابل افزایش
growth U افزایش ترقی
growths U افزایش ترقی
salary increase U افزایش حقوق
thickening U افزایش ضخامت
annual increase U افزایش سالانه
mark up U افزایش قیمت
scale up U افزایش مقیاس
temperature rise U افزایش دما
rise in temperature U افزایش دما
multiplication U افزایش تکثیر
monetary expansion U افزایش پول
put on weight <idiom> U افزایش وزن
pick up speed <idiom> U افزایش سرعت
hypertension U افزایش فشارخون
appreciations U افزایش بها
accrue U افزایش یافتن
voltage rise U افزایش ولتاژ
voltage increase U افزایش ولتاژ
accruing U افزایش یافتن
fire raising U افزایش اتش
addibility U قابلیت افزایش
increase in potential U افزایش پتانسیل
ingravescence U افزایش تشدید
fire-raising U افزایش اتش
thusŠ+= U نشان افزایش
accrues U افزایش یافتن
increasable U افزایش پذیر
increase of pressure U افزایش فشار
increase in sensitivity U افزایش حساسیت
increase in price U افزایش بهاء
increase of potential U افزایش پتانسیل
increase of contrast U افزایش کنتراست
increase of current U افزایش جریان
increase of efficiency U افزایش راندمان
increase of output U افزایش توان
increase of power U افزایش قدرت
increase in load U افزایش بار
add time U زمان افزایش
camber U افزایش زیاد
frequency multiplication U افزایش فرکانس
acceleration تعجیل افزایش
superadd U باز افزایش
superaddition U باز افزایش
accelerative U مایه افزایش
tax increase U افزایش مالیات
spurts U افزایش ناگهانی
elongation U افزایش طول
increase in value U افزایش ارزش
aggrandizement U افزایش بزرگی
free radical addition U افزایش رادیکالی
increase in conductivity U افزایش قابلیت هدایت
jumped U جهش افزایش ناگهانی
jump U جهش افزایش ناگهانی
electrophilic addition U افزایش الکترون دوستی
scale U کمتریا افزایش نسبت
accretions U افزایش یا نمو کوره
antimarkovinkoff addition U افزایش غیر مارکونیکوفی
rate of wage increase U نرخ افزایش دستمزد
birth rate U نرخ افزایش ولادت
birth rate U ضریب افزایش جمعیت
birth rates U نرخ افزایش ولادت
artificial aging U افزایش استحکام الومینیوم
birth rates U ضریب افزایش جمعیت
rate of productivity increase U نرخ افزایش بازدهی
appreciations U افزایش ارزش دارائی
capital gains U افزایش ارزش سرمایه زش
increase endorsement U تصدیق یا تائید افزایش
vrc U بررسی افزایش عمودی
to increase [to, by] U افزایش یافتن [به مقدار]
hyperglycemia U افزایش قند در خون
capital apprecation U افزایش ارزش سرمایه
scale up U افزایش به نسبت ثابت
capital deepening U افزایش عمقی سرمایه
aging U افزایش طول عمر
capital widening U افزایش سطحی سرمایه
increment U افزایش در حقوق توسعه
alkalosis U افزایش قلیای بدن
bring something on <idiom> U دلیل افزایش سریع
escalator clause U شرط افزایش بها
increments U افزایش در حقوق توسعه
jumps U جهش افزایش ناگهانی
strains U افزایش طول نسبی
to be on the increase U روبه افزایش گذاشتن
elongation U افزایش درازا کشامد
strain U افزایش طول نسبی
fibrosis U افزایش بافت لیفی
ether catalyzed addition U افزایش با کاتالیزگری اتر
appreciation U افزایش ارزش دارائی
primary hypertension U افزایش اولیه فشار خون
hypercapnia U افزایش کربن اکسید در خون
acroesthesia U افزایش حساسیت اعضای انتهایی
social increment U افزایش ناشی از کار جمعی
to rise in somebody's esteem U افزایش اعتبار در برابر کسی
amplifies U افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
internal temperature rise U افزایش درجه حرارت داخلی
strain at failure U افزایش طول نسبی درگسیختگی
multiplier U وسیله افزایش ماشین حساب
multiplicative U کمک کننده به افزایش یا ضرب
appreciations U افزایش ارزش دارایی و موجودی
increase of strain U افزایش تغییر طول نسبی
amplifying U افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
To keep prices down. U جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
becking mill U غلطک برای افزایش طول
appreciation U افزایش ارزش دارایی و موجودی
amplify U افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplified U افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
automation U افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
stress strain curve U منحنی تنش به افزایش طول نسبی
leukocytosis U افزایش تعداد گلبولهای سفید خون
Prices are rising ( falling ) . U قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
maths U و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
math U و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
multiplier U افزایش دهنده چند برابر کننده
CSLIP U نرخ ارسال داه افزایش می یابد
frost heave U افزایش حجم خاک حاصل ازیخبندان
pipelining U تکنیکی است برای افزایش سرعت کامپیوتر
A further increase is considered unlikely [regarded as unlikely] . U افزایش بیشتری بعید در نظر گرفته می شود.
maximum permissible temperature rise U حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
pipeline U بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
escalation U افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
All wages were scaled up to 15 per cent . U کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
amplifier U مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
amplifiers U مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
mark up price inflation U تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
pipelines U بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
vented U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
freed U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freeing U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
accrual U افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
vent U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
frees U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
enhancement U امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
Absence makes the heart grow fonder. <proverb> U جدایى و دورى , باعث افزایش علاقه و دوستى مى شود.
venting U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
augmentation U افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
fast pill U ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com