Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
increase of current
U
افزایش جریان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
surge
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
aerodynamic heating
U
افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
anti balance tab
U
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
blade cuff
U
قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
Other Matches
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
increased
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking
U
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
increments
U
افزایش
aggrantizement
U
افزایش
reduce/enlarge
U
افزایش
augmentation
U
افزایش
auxesis
U
افزایش
expansion
U
افزایش
additions
U
افزایش
accession
U
افزایش
affixture
U
افزایش
addenda
U
افزایش
addendum
U
افزایش
raise
U
افزایش
increase
U
افزایش
increased
U
افزایش
increases
U
افزایش
increment
U
افزایش
accru
U
افزایش
additament
U
افزایش
adjunction
U
افزایش
raises
U
افزایش
access
U
افزایش
accretion
U
افزایش
scale up
U
افزایش
rise
U
افزایش
gain
U
افزایش
increscent
U
افزایش
rises
U
افزایش
intensification
U
افزایش
multiplication
U
افزایش
amplification
U
افزایش
accessing
U
افزایش
summation
U
افزایش
accesses
U
افزایش
addition
U
افزایش
gains
U
افزایش
accessed
U
افزایش
gained
U
افزایش
enhancement
U
افزایش
augmented
U
افزایش دادن
augmenting
U
افزایش دادن
augments
U
افزایش دادن
ascends
U
افزایش دادن
fire raising
U
افزایش اتش
thickening
U
افزایش ضخامت
augment
U
افزایش دادن
cambers
U
افزایش زیاد
accrue
U
افزایش یافتن
fire-raising
U
افزایش اتش
increase of power
U
افزایش قدرت
aggrandizement
U
افزایش بزرگی
accrues
U
افزایش یافتن
multiplication
U
افزایش تکثیر
growths
U
افزایش ترقی
accruing
U
افزایش یافتن
growth
U
افزایش ترقی
ascend
U
افزایش دادن
ascended
U
افزایش دادن
camber
U
افزایش زیاد
progation
U
افزایش انتقال
increase in price
U
افزایش بهاء
increase of potential
U
افزایش پتانسیل
increase in load
U
افزایش بار
increasable
U
افزایش پذیر
scale up
U
افزایش مقیاس
subjunction
U
افزایش در پایان
superadd
U
باز افزایش
frequency multiplication
U
افزایش فرکانس
free radical addition
U
افزایش رادیکالی
export promotion
U
افزایش صادرات
increase in sensitivity
U
افزایش حساسیت
increase in value
U
افزایش ارزش
increase of contrast
U
افزایش کنتراست
overcompound
U
افزایش ترکیب
monetary expansion
U
افزایش پول
mark up
U
افزایش قیمت
rise in temperature
U
افزایش دما
temperature rise
U
افزایش دما
ingravescence
U
افزایش تشدید
salary increase
U
افزایش حقوق
increase of pressure
U
افزایش فشار
increase of output
U
افزایش توان
increase of efficiency
U
افزایش راندمان
increase in potential
U
افزایش پتانسیل
superaddition
U
باز افزایش
tax increase
U
افزایش مالیات
spurts
U
افزایش ناگهانی
spurting
U
افزایش ناگهانی
spurted
U
افزایش ناگهانی
spurt
U
افزایش ناگهانی
hypertension
U
افزایش فشارخون
elongation
U
افزایش طول
appreciations
U
افزایش بها
accelerative
U
مایه افزایش
thusŠ+=
U
نشان افزایش
voltage increase
U
افزایش ولتاژ
voltage rise
U
افزایش ولتاژ
augmentable
U
قابل افزایش
annual increase
U
افزایش سالانه
pick up speed
<idiom>
U
افزایش سرعت
put on weight
<idiom>
U
افزایش وزن
addibility
U
قابلیت افزایش
add time
U
زمان افزایش
appreciation
U
افزایش بها
acceleration
تعجیل افزایش
electrophilic addition
U
افزایش الکترون دوستی
fibrosis
U
افزایش بافت لیفی
to be on the increase
U
روبه افزایش گذاشتن
hyperglycemia
U
افزایش قند در خون
increase endorsement
U
تصدیق یا تائید افزایش
increase in conductivity
U
افزایش قابلیت هدایت
boosting
U
افزایش دادن چیزی
boosted
U
افزایش دادن چیزی
scale
U
کمتریا افزایش نسبت
strains
U
افزایش طول نسبی
strain
U
افزایش طول نسبی
antimarkovinkoff addition
U
افزایش غیر مارکونیکوفی
artificial aging
U
افزایش استحکام الومینیوم
alkalosis
U
افزایش قلیای بدن
capital gains
U
افزایش ارزش سرمایه زش
boost
U
افزایش دادن چیزی
capital widening
U
افزایش سطحی سرمایه
bring something on
<idiom>
U
دلیل افزایش سریع
vrc
U
بررسی افزایش عمودی
escalator clause
U
شرط افزایش بها
accretions
U
افزایش یا نمو کوره
ether catalyzed addition
U
افزایش با کاتالیزگری اتر
jumped
U
جهش افزایش ناگهانی
jump
U
جهش افزایش ناگهانی
aging
U
افزایش طول عمر
jumps
U
جهش افزایش ناگهانی
elongation
U
افزایش درازا کشامد
birth rates
U
نرخ افزایش ولادت
birth rate
U
ضریب افزایش جمعیت
appreciation
U
افزایش ارزش دارائی
capital apprecation
U
افزایش ارزش سرمایه
capital deepening
U
افزایش عمقی سرمایه
raise to a higher power
U
افزایش دادن نما
to increase
[to, by]
U
افزایش یافتن
[به مقدار]
rate of productivity increase
U
نرخ افزایش بازدهی
rate of wage increase
U
نرخ افزایش دستمزد
birth rates
U
ضریب افزایش جمعیت
scale up
U
افزایش به نسبت ثابت
boosts
U
افزایش دادن چیزی
appreciations
U
افزایش ارزش دارائی
birth rate
U
نرخ افزایش ولادت
increment
U
افزایش در حقوق توسعه
increments
U
افزایش در حقوق توسعه
appreciations
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciation
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
internal temperature rise
U
افزایش درجه حرارت داخلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com